نامه خواهرانی دل نگران و چشم براه

به برادر اسیر خود محمد زارع زاده بغدادآبادی
نامه خانم ها صدیقه و بی بی گل زارع زاده بغداد آبادی دو تن از خواهران محمد زارع زاده بغداد آبادی که برادرشان بیش از سی سال است در اسارت فرقه بسر می برد.


خدمت برادر عزیزتر از جانمان محمد
سلام
امیدواریم این نامه یا به دستت برسد یا خودت در فضای مجازی و اینترنت آنرا ببینی چرا که قصد داریم آنرا به هرکجای ممکن که احتمال دارد به دستت برسد بفرستیم یا دوستانت ببیند و خبرش را برایت بیاورند.
می دانیم و خودت هم بخوبی می دانی که بارها برای دیدنت به عراق آمدیم اما موفق به این کار نشدیم ولی این دلیل نمی شود که دست روی دست بگذاریم و فقط شاهد جدایی و فراق تو باشیم.
چندی پیش مادر هم برای مجامع بین المللی نامه نوشت و از انها برای خبر گرفتن از طلب کمک کرد حالا هم ما با نوشتن این نامه این راه را تا رسیدن به مقصود که همان خبر گرفتن از توست ادامه خواهیم داد!
محمد جان اینرا بدان اینجا همه حالشان خوب است، تنها نگرانی، دلتنگی توست و با تو حالمان بهتر خواهد شد.
اول از هرچیز باید بدانی که گرچه از نظر دوری اما فراموش نشده ای و جای تو از همان اول دربین ما خالیست و هیچ چیز جای تورا پر نمی کند مگر وجود نازنین خودت.
مادر می گوید درد فراق از درد دندان بدتر است این درد فراق است که با وصال درمان پیدا می کند.
محمد جان چه چیز بالاتر از مهر مادری است که تو را آنجا اسیر کرده؟
تو تنها تکیه گاه پدر و مادر و خواهرانت بودی و می دانستی که ما و آنها جز تو کسی را نداریم چه شد که پدر و مادر و خواهرانت را بحال خود رها کرده ای؟
مگر یک دختر بعد از پدرش دلش به برادرش گرم نیست حالا که پدر از بین ما رفته مگر نه اینکه تو باید تکیه گاه مادر و خواهرانت باشی؟
محمد عزیزم، برادر نازنینم با عکسهای که برایت می فرستیم،ببین که فقط جای تو در بین ما خالیست. دوستت داریم وحالا پس از گذشت سی سال فراق و جدایی هنوز آغوش گرم خانواده به روی تو بازاست.
خواهرانت
صدیقه و بی بی گل زارع زاده بغداد آبادی

خروج از نسخه موبایل