در یک صبح بهاری و در زیر بمباران و انواع حملات با خبر شدیم که جا تر و بچه نیست، کجا رفتند، چی شد هیچی، حاجی حاجی مکه رفتند که رفتند، مبادا تیر و تفنگها پرش فرودگاه را بگیرد آنوقت خر بیار و باقلی بارکن.
بله، یکی نهان شد و دیگری راهی خارجه گردید…؟؟؟
و این ساکنین پادگان اشرف و بعدا لیبرتی بودند که تحت بمباران آمریکا و نیروهای ائتلاف قرار گرفتند و کشته دادند! بلی آنها در جریان ناامنی های عراق متحمل تلفات شدند.
عجب از این که مسعود و مریم از همه ی این فجایع بعنوان” پیروزی” یاد کردند!
همانطور که می دانیم در فاز سیاسی، موسی خیابانی در سلسه مراتب تشکیلاتی، همردیف خود مسعود رجوی و در برخی جاها بالاتر از مسعود رجوی بوده است.
آن موقع هم رجوی با فرار کردن از صحنه و تنها گذاشتن موسی خیابانی به نوعی رقیب را از صحنه بدر کرد و براحتی با یک تسویه حساب، سبب شد کسی رجوی را هم مقصر نداند و تردیدی نسبت به وی در دیگران ایجاد نشود!
البته طبق معیارهای انقلابی و نظامی، حتی قوانین مربوط به خلبان ها و ناخدا های کشتی نیز ترک هواپیما و کشتی قبل از تلاش برای نجات جان مسافران و خدمه، خیانت محسوب می شود! تا جانیکه من از قوانین غربی میدانم آنها به خیلی از قوانینی که حالت جهان شمولی بخودش گرفته وفادارند فیالمثل کشتی که در حال غرق شدن است آخرین نفری که بایستی نجات پیدا کند ناخدای کشتی ست، چه بسا که در اخبار چند وقت پیش حالا نمیدانم ایتالیا بود و یا جای دیگر ناخدا خودش را زودتر از مسافران نجات داده بود که بدرستی بازداشت و محاکمه اش کردند، در مثل نیز مناقشه نیست و از آنجائیکه ما در این کشتی طوفان زده عراق سرنشینان کشتی بودیم و هستیم و این جماعت نیز کشتیبان ما، امیدوارم روزی جوابگوی این تخلف آشکار خود باشند. هیچ وقت هم دنبال نجات اسیران فرقه جهنمی از عراق نبودند و مریم در هر فرصتی تاکید کرده که:
“امنیت را تامین کنید تا بمانند”!!!
البته این بار تنها فرار از صحنهی جنگ و نبرد نیست. او دوران غیبتش را نیز آغاز میکند تا مجبور نباشد به سؤالات بیشماری که هست پاسخ دهد!!
کسی هم پاسخگو نیست! پاسخگو بودن و پاسخ بدین معنی که ایستادن در مقابل داوری و داوران!
یعنی قبول سی و اند سال یکه تازی مطلق با محمل انقلاب و ایدئولوژی!!!
در طی سالیان تجربه کردیم و تمام زندگی مان را باختیم که در طرز تفکر مجاهدین و در اندیشه رهبر بزرگوار عقیدتی چیزی که وجود ندارد اعتقاد به آزادی و حقوق بشر است!
فرار کردن این وطن فروشان به خارج و نهان گشتن آن رهبری پر خطا، فقط در قالب بیماران اسکیزوفرنی قابل تعریف است.
صلیب مقدس، و مصلوب شدن، کلمات و مفاهیم مقدسی است که برای جثه ی رجوی زیادی بزرگ است! و آنموقع هم غلط زیادی کرده بود!!!
ما شنیده بودیم رهبران در گلوگاه های سیاسی و حتی نظامی، نقش اصلی خود را ایفاء می کنند و نیروها را عبور می دهند و اگر قرار به مایه گذاری باشد اول از همه، خود، مایه گذاری می کنند! اما این رهبری عظیم الشان؟؟!! مجاهدین در اولین روزهای حمله یکی که راه خارجه برایش باز نبود به سوراخ موش و دیگری با 300 نفرازعزیزان به خارجه تشریف فرما شدند!!!
آن رهبری که در خفا اعضای خود و وخانواده ی آنها را” توده های بیهوده” بخواند و کودکان اعضای خود رابا ممنوع الملاقات کردن” سگ های زنجیری” بخواند!!! البته انتظاری از او نمیرود که برای اعضاء لیدری حقیقی دلسوزانه کند! مسعود رجوی و مریم قجر! از لیدری فقط دنبال اسم آن هستند و نه انجام وظائف لیدری واقعی…
در گرماگرم جان کندن ما اعضاء در بیابان های عراق، مسعود رجوی دنبال عمل زیبائی و بخیه زدن روی پیشانی و کشاندن ابروهایش به بالا برای بهتر دیده شدن در عکس هایش، مریم رجوی با علیرضا باباخانی محافظ شخصی رجوی به سوئیس فرستاده شده تا در یک جراحی پلاستیک و عمل زیبائی لثه بالائی خود را به عقب بکشد تا زیباتر به نظر بیاید!!!
واقعا تاریخ ایران تا امروز رهبران چنین مضحک و بی آبرویی به خود ندیده است!
امروز در آلبانی بچه هائی را می بینیم که با 50 سال سن، ظاهر بسیار مسن تری را نشان می دهند و چین و چروک های صورتشان نشان از درد ورنج بسیاری دارد! اما مریم رجوی! این خون آشام 64 ساله یک خط و چین در صورت ندارد! چرا؟؟؟
مرگ های خاموش در فرقه یک قاتل دائمی دارد و آن مریم رجویست! مریم بی محابا نفرات مخالف را با” مرگ طبیعی” از رده خارج می کند! مرگ محمد علی جابر زاده، نادر رفیعی نژاد وبتول رجائی از این جمله اند…
این رهبران دروغین بقول معروف: حیاء را خورده وشرم را سر کشیدند!
او در حالی که خود در هر صحنهای که بوی خطر از آن بیاید راه گریز پیش میگیرد، «شکنجه، تیرباران، زندان، اعدام» و حضور در آتش و خون را برای مجاهدین «واجب» میداند وتنها کافی است که نباید به او(رجوی ها) که در امنیت و آسایش به سر میبرند، خدشه ای وارد شود!
آقای مسعود رجوی!
این بار هم بحث صلیب و مصلوب شدن، مثل بقیه موضع گیریهایت آبکی از آب درآمد!
از اکثر حرف های تو و مهر تابانت! حتی بند تنبان هم نمی شود درست کرد! که در می رود و باعث آبروریزی است…
فرید