متن زیر چکیده ی نوشته ایست که رسانه های رجوی با امضای هادی محسنی منتشر کرده اند.
عنوان نوشته” از لیست تا لیست، پیشروی جنبش دادخواهی” نام دارد و در ان آمده است:
“بعد از آن که خاتمی روی کار آمد، سیاستمداران آمریکایی در دولت وقت آمریکا، یعنی دولت کلینتون که سالیان به دنبال جناح میانهرویی درون نظام جمهوری اسلامی بودند، از انتخاب محمد خاتمی استقبال کرده و برای نزدیک شدن به وی و بنا به درخواست وی به منظور نشان دادن حسن نیّت خود، نام سازمان مجاهدین را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دادند… تسلیم هرگز اما مقاومت و سرنگونی… آری”.”. وهمین دولت آمریکا درزمان جورج بوش و درست بلافاصله بعد ازاینکه عراق را به اشغال خود درآورد، اعلام کرد که دولتهای ایران، سوریه وکره شمالی” محور شرارت” هستند وباید ازبین بروند!
معنی این اعلام آنست که هیئت حاکمه ی آمریکا دروغ میگفته و تنها ایران دست بسته ی را میخواسته وبه چیزی کمتر ازاین راضی نبود!
آنها فقط درظاهر وبرای اینکه بتوانند افغانستان وعراق را بزانو دربیآورند وموی دماغی بنام ایران نداشته باشند، بعضی فریبکاری های موقتی را بکار گرفتند و ابدا تغییر استراتژیکی درمورد برنامه های ضد ایرانی خود نداده و بخصوص اینکه ابدا تحریم ها را لغو نکردند!
حادثه ی قرار گرفتن سازمان مجاهدین خلق در لیست تروریستی آمریکا وسپس خارج شدن آن ازاین لیست دلایل بسیار واضحی دارد:
این سازمان بعنوان زائده ای ازحکومت صدام بود و چون اوضاع طوری شده بود که صدام چموشی میکرد و دیگر محبوب امریکا به حساب نمیآمد وباید که با ایراد اتهام وقانع کردن افکار عمومی به اینکه مدافع تروریزم است و سلاح شیمیایی دارد، از صحنه ی روزگار حذف شود، دیگر نمی شد که درمورد باند رجوی حرفی نزد ومسلم بود که سازمان مجاهدین تحت سلطه ی صدام و وفادار به او، میبایست که در لیست تروریستی قرار گیرد!
اما چرا خارج شد؟
فرقه ی رجوی باسرعت تمام و زمانی که دریافت دیگر صدامی دربالای سرش وجود ندارد، واردمذاکره با نیروهای امریکائی شد و وقول وقرارهایی با آنها گذاشت که یکی از آنها دامن زدن به اختلافات قومی ومذهبی درعراق بود که آمریکا برای بی آینده کردن عراق، سخت باین اختلافات که منجر به تجزیه ی عراق شود، احتیاج داشت!
هنوز جلسات عشایر عراقی درپادگان اشرف فراموش نشده است!
جلساتی که القاعده وداعش درآنها تقویت شدند و…
جاسوسی برای اسرائیل و نیروهای آمریکائی درکنار اقدامات فوق، خود بخود میتوانست این فرقه ی خطرناک را از لیست تروریستی امریکا خارج کند!
درادامه این مقاله گونه میخوانیم:
” با جهانی شدن آرمان دادخواهی، مقاومت ایران همچنان خواسته چندین ساله اش یعنی پاسداران باید در لیست تروریست قرار گیرند را در مجامع و نهادهای بین المللی تکرار می کرد و به افشاگریهایش ادامه می داد… نهایتا… دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، لایحه تحریمها علیه رژیم ایران را امضا کرد. به این ترتیب، این لایحه تبدیل به قانون شد…”.
ما به لحاظ اینکه تعریف شما از” جهان” را خوب درک کرده ایم، با اطمینان خاطر میتوانیم بگوییم که این جهان کاری با دادخواهی نخواهد داشت واصلا درماهیت اش چنین چیزی وجود ندارد وبنابراین باید گشت ودید که چه میخواهند که چیزی بنام دادخواهی دران وجود نمیتواند داشته باشد!
ضمنا بشما توضیح داده ایم که پس از بی نیازی مستقیم آمریکا ازنفت خلیج فارس- که این بی نیازی بقیمت خرابی عظیم محیط زیست تامین شده- آمریکا خلیج فارس را برای این میخواهد که نگذارد نفت آنجا به چین واروپا صادر شود تا این دوقدرت کم وبیش رقیب را بزانو دراورده وسرمایه گذاران آنها را به آمریکا بکشاند تا با سرمایه ی آنها شهرک های صنعتی تعطیل شده ی آمریکا بکار افتاده وایجاد اشتغال کند!
ترامپ بروشنی بیان کرده که مقام گذشته ی آمریکا را با ناامن کردن جهان و امن کردن آمریکا بدست خواهد آورد واین یعنی ویرانی جهان به قیمت آبادانی آمریکا که زندگی نشان خواهد داد، این کار تاچه میزان عملی است وآیا به هزینه های دهشتناکش، خواهد ارزید!!