ما خانواده ها اجازه نخواهیم داد که رجوی جنایتکار فرزندانمان را در اسارت نگهدارد – قسمت دوم

نشست خانواده ها در دفتر انجمن نجات استان مازندران
آقای سید محمد یعقوبی برادر هاجر یعقوبی که چندین بار برای ملاقات با خواهرش به اشرف رفته بود عنوان داشت که ما خانواده ها تا رهایی نفرات گرفتار دست از فعالیت بر نخواهیم داشت. اما باید بگویم که ما خاطر جمع هستیم که آنان هیچ پناهگاهی در داخل کشور ندارند و اساساً نسل جوان آنها را نمی شناسند و اگر خبری هم به گوششان برسد از طریق اخبار ایران می باشد. بطور نمونه در داخل خانواده خودمان اصلاً راضی نیستیم در مورد خواهرم هاجر حرف بزنیم چون می دانیم که نسل جدید نمی خواهد به خاطر خیانتی فرقه تروریستی رجوی که انجام داده اسمی از آنان برده شود.


آقای محمد رضا گلی اسکاردی اظهار داشت از طرف دیگر مریم قجر می خواهد با وارد کردن سناتورهای جنگ طلب غربی در مراسم های مسخره خود به اعضای نگون بخت فرقه حقنه کند اکنون از حمایت کامل غرب برخوردار هستند و نباید نگران باشند و باید این امیدواری را به نیروهای خود بدهد که انگار در آینده نزدیک خبری خواهد شد. اکنون ما در جامعه زندگی می کنیم کسی فرقه تروریستی رجوی را نمی شناسد هر کسی به دنبال زندگی خودش می باشد برایشان اصلاً مهم نیست که فرقه تروریستی رجوی وجود دارد یا خیر؟ اگر کسی هم مورد سئوال قرار بگیرد با تعجب سئوال می کنند مگر هنوز این خیانت کاران وجود دارند؟ این است وضعیت کنونی فرقه تروریستی رجوی در داخل کشور.
در تکمیل حرفها، آقای محمد علی نیکزاد عنوان داشت که از روز اول فرقه رجوی در بین مردم ایران جایگاهی نداشت چه برسد به الاًن، ما در جامعه ایران زندگی می کنیم و شاهد هستیم نسل جوان حتی اسم فرقه تروریستی رجوی را نمی داند و اگر هم نامش برده می شود به خیانت و وطن فروشی معروف هستند حال با این وضعیت انتصاب یک فرد به عنوان مسئول اولی هیچ تاثیری در داخل کشور نخواهد داشت و این حرفها بیشتر به درد تبلیغات داخل تشکیلات فرقه ایی رجوی می خورد.
آقای عبدالله افغان در این باره می گوید خبرهای رسیده از درون فرقه حاکیست که مریم قجر برای اینکه به افراد انگیزه بدهد و آنان را برای ماندن در تشکیلات ترغیب نماید همه افراد تشکیلات باید تعهد بدهند که تا پایان حکومت ترامپ رئیس جمهور آمریکا در تشکیلات باقی بمانند تا به خیال خام خودش فرجی حاصل شود لیکن او نمی داند که خانه از پایه بست ویران است.
البته این گونه تعهدات نیز در اشرف وجود داشت هر سال تعهد گرفته و عنوان می شد که تا پایان فلان سال افراد در فرقه باقی بمانند و این شیوه کار چیز جدیدی نیست و از بس این گونه تعهدات در فرقه زیاد بوده بیشتر به جوک شبیه شده بود و کسی ارزشی برایش قائل نیست.
در ادامه بحث آقای حسن ثابت رستمی که چندین بار برای ملاقات با برادرش محمد مهدی به اشرف سفر نموده گفت: تاکنون هیچ فردی را ندیدم که نامی از فرقه تروریستی رجوی برده باشد چون خانواده ما درگیر این مسئله می باشد حتی در صحبت های بیرون نیز مردم سعی می کنند نام فرقه رجوی که کارش خیانت، جاسوسی و وطن فروشی می باشد به فراموشی بسپارند. و من نفراتی را می شناسم که بعد از جدا شدن از فرقه تروریستی رجوی در شهر به زندگی خود ادامه دادند و گول شعارهای رجوی را نخوردند و اکنون زندگی خوبی هم برای خود درست کردند. اینکه گفته می شود با انتصاب یک فرد تحولی می تواند در جامعه بوجود بیاورد دروغی بیش نیست.
یکی دیگر از حاضرین در نشست خانواده ها آقای علی اصغر وکیل زند بود و در این زمینه عنوان کرد وقتی این گروهک در کنار صدام در جنگ علیه ایرانیان جنگید مهر خیانت و وطن فروشی بر پیشانی شان خورده است خیانت به آب و خاک اصلاً بخشودنی نیست ضمن اینکه رجوی از روز اول با مکر و حیله در فاز سیاسی وارد کارزار تبلیغاتی شده بود اکنون بعد از گذشت بیش از سی سال ماهیت واقعی گروهک رجوی برای همه روشن شده است و اکنون نسل جوان با اشراف و آگاهی و دسترسی به دنیای اینترنت در دام فرقه گرفتار نخواهد شد در ضمن با شناختی که از داخل کشور دارم کسی اهمیتی به این گروهک نمی دهد.
البته انتصابات مختلف در درون فرقه تروریستی رجوی مشکلی از آنان حل نخواهد کرد شاید مریم قجر بتواند با این گونه انتصابات تا مدتی مسئله اش را در مناسبات داخلی و فرقه ایی اش حل کند ولی در داخل کشور نفعی برایشان ندارد چون خانواده های خود اعضای آنان نیز هر لحظه رجوی ملعون را مورد لعن و نفرین قرار می دهند پس نباید گول شعارهای دروغین رجوی ها را خورد.
سپس آقای میرگل موسوی نیز اضافه نمود وقتی در داخل فرقه رجوی افراد اجازه حتی یک تماس با خانواده خود را ندارند و از طرف دیگر از دنیای اینترنت به دور می باشند چگونه می توانند از فضای بیرون اطلاع یابند آنان به طور مستمر تحت مغزشویی فرقه رجوی قرار دارند هر خبری که فرقه به آنان می گوید فکر می کنند درست است چرا فکر نمی کنند چون دیگر مغزی برای آنها باقی نمانده تا در مورد چیزی فکر کنند..
در جواب آقای شبانی باید بگویم من چندین بار به اشرف رفتم و فضایی که در اطراف اشرف به راه انداخته بودند بسیار نگران کننده بود آنان که خودشان را حامی خانواده ها می دانستند بدترین توهین ها را علیه پدران و مادران پیر روا می داشتند با این فضا وقتی به ایران برگشتم دیگر مشخص شد که آنان در ایران جایی ندارند و به دروغ و فریبکاری می خواهند در دستگاه تبلیغاتی خودشان این گونه نشان دهند که در داخل ایران کسی آنان را به حساب می آورند در حالی که وقتی به خانواده خودم نگاه می کنم همه از فرقه رجوی بیزار و همیشه وی را مورد فحش و ناسزا قرار می دهند که این گونه برادرم را مورد مغزشویی قرار داده است.
ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل