سر سخن یکی از نشریات مجازی باند رجوی، ازسخنان مداخله گرایانه ی ترامپ برعلیه ایران ودیگران حمایت مشروطی!! کرده و شرط عملی شدن این سخنان غیر مودبانه، غیر واقع بینانه وتحقیر کننده ی سازمان ملل متحد را، عمل کردن به توصیه های مریم رجوی دانسته است!!
دراین مورد از زبان رجویه بشنویم وبخوانیم:
” آنچه این روزها در نیویورک…جریان دارد،… در یک سو رژیمی شقه شقه و بحرانزده قرار دارد که رئیسجمهور خود، حسن روحانی را کاسه گدایی در دست بهنیویورک و در واقع بهدرِ خانه «کدخدا» فرستاده تا با لبخند و با نشاندادن در باغ سبز و سفره گسترده، کدخدا را به «تعامل» و نشستن بر سر سفره ایران فرا بخواند”.
اولا بحران های مبتلابه ایران، ضمن اینکه میتواند ویژگی های خاص خود را هم داشته باشد، جدا ازبحران جهانی ای نیست که سلطه گران با طمع نامحدود خود، آنرا برجهان تحمیل کرده اند.
ثانیا دکتر روحانی بعنوان رئیس جمهور قانونی ایرانی که یکی ازپایه گذاران سازمان ملل متحد است، بطور طبیعی حق شرکت دراجلاس آنرا دارد و چرا باید ازتریبون بسیارمهمی که این نوع نشست ها فراهم میکنند، استفاده نکند وصدای مردم ودولت ایران را به گوش جهانیان نرساند؟
ثالثا، تعامل با کلیه ی کشورها یی که منافع ملی ایران را به مخاطره نمی اندازند، ازسیاست های استراتژیک دولت روحانی است وآیا فرقه ی رجوی انتظار داشت که رئیس جمهور ایران برخلاف برنامه های خود عمل کند ویا حرف بزند؟!
همچنین:
” در طرف دیگر، مجاهدین و مقاومت ایران و حامیانشان قرار دارند که با عزم جزم بار دیگر بهخیابان آمدهاند تا صدای مردم میهن خویش باشند و فریاد بزنند که فاشیسم تروریستی مذهبی حاکم بر ایران، نه نماینده مردم ایران، بلکه بدترین دشمن مردم ایران و قاتل بهترین فرزندان آنان میباشد”.
این یک نمونه ی بارز وجود صفت غلیظ فرقوی در سازمان سابق مجاهدین خلق است که اگر مجبور نمیشد نامی از دکتر روحانی نبرده و مینوشت که اساس جهان خلقت خود اوست!
فرقه ای که حقوق اعضای خود را این چنین پایمال میکند، پتانسیل دفاع ازحقوق مردم را ندارد وبخصوص اینکه خود بیشتر ازهمه، مذهب را درخدمت جوجه فاشیزم رجوی قرار داده است!
ونیز:
” روحانی در آستانه حرکت از تهران، روشن کرد که… «برجام میتواند الگوی خوبی برای صلح و ثبات در منطقه و جهان باشد». مخاطب این سخنان اگر چه ظاهراً دبیرکل مللمتحد بود، اما مخاطب واقعی آن، آمریکا بود. رئیسجمهور آمریکا خیلی سریعتر از آنچه انتظارش میرفت، پاسخ روحانی و خامنهای را داد و از جمله با تأکید بر مقاومت و پیکار خستگیناپذیر مردم ایران در برابر این رژیم گفت: «مردم ایران بیش از هرکس قربانی این رژیم بوده و از آن رنج میبرند… و همه جهان میفهمند که مردم خوب ایران خواستار تغییر هستند”.
این سخنان دکتر روحانی از عمق صلح طلبی و صلاح اندیشی زیادی برخوردار است ویک فرد با انصاف وواقع بین، ازآن استقبال میکند!
مشکل ما دربرقراری رابطه با آمریکا درآنست که هیئت حاکمه ی این کشور عادت به برقراری روابط متقابلا سودمند بادیگران ندارد وآنچه برایش قابل لمس است، سلطه ی کامل بر تمامی جهان است که رفته رفته این خواست این قدرت ویرانگر جهانی، جواب های منفی لازم را دریافت کرده وخواهد کرد!
دیگر اینکه اگر ازحرف ها وکارهای یکساله ی آقای ترامپ مخرج مشترک بگیریم، فعلا به چیزی نمی رسیم جز به اینکه قضاوت کنیم که اولا ژاژخای خوبی است و بد تربیت وثانیا دربرابر نئوکان ها تسلیم شد و با پس گرفتن مواعید انتخاباتی خود، به مردمی که برای تغییر باو رای داده اند خیانت کرد که بطور طبیعی بی مکافات هم نخواهد ماند!
درادامه:
“… برای اولین بار طی ۴دهه گذشته است که رئیسجمهور آمریکا صراحتاً بهتغییر رژیم اشاره میکند. آنچه بر اهمیت این موضعگیری میافزاید این است که او این سخنان را در مجمع عمومی سازمان مللمتحد و در حضور سران و نمایندگان بیش از 180کشور جهان بیان میکرد”.
با توجه به کودتاهای متنوعی که آمریکا دراین 4 دهه درایران براه انداخته، تحریکات کاملا موثری که برای حمله ی عراق به ایران کرد، نفوذ های ویرانگری که در تشکیلات مجاهدین نموده وآن را به ترور وجاسوسی واداشت و…، نشان داده که عملا تغییر رژیم درایران را درسرلوحه ی برنامه های خود داشته است!
ترامپ یا قادر به تداوم این خرابکاری ها ودخالت ها نیست که مجبور به رجز خوانی شده ویا باندازه ی کافی دیپلمات نیست که این حرف های مفت و لمپنی خود را قبل از موقع مطرح میسازد!
مثل شاهنامه که آخرش خوش است، در پایان نوشته های باند رجوی، باید که از ” مسعود نامه” ودرشرایط مبهم کنونی از” مریم نامه ” باید گفت که دراین نوشته ی مورد بحث رجوی گفته شده است:
” شاخص میزان جدیت و یکدستی سیاست جدید آمریکا در نفی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را بایستی در جنبه اثباتی آن جستجو کرد و آن همانگونه که خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران… خاطرنشان کرد، چیزی نیست جز «بهرسمیت شناختن شورای ملی مقاومت ایران بهعنوان تنها جایگزین دموکراتیک برای دیکتاتوری مذهبی و تروریستی» حاکم بر ایران که ضمناً لازمه پایان و جبران سیاست فاجعهبار دهههای گذشته آمریکا در قبال مردم ایران است”.
نمایش گدایی خاص باندرجوی از ترامپ و…
ازنظر فرقه ی تمامیت خواه، مرتجع ومستبد رجوی، شرط لازم وکافی سرنگونی حکومت ایران، برسمیت شناختن انحصاری باند رجوی است!
با این وصف، سرنگونی جمهوری اسلامی ایران به آینده ای دور ومبهمی موکول می شود و فرقه ی رجوی با طرح این چنینی مسائل، براین امر صحه میگذارد ونشان میدهد که چه خوش شانس است این جمهوری اسلامی که آلترناتیوی؟! بنام سازمان مجاهدین رجوی دارد!
صابر