آیا برای برون رفت فرقه رجوی از این شرایط موجود راهی متصور است؟! خیر دست و پا زدن های اخیر و بحث انتقال اعضاء به نقطه ی دیگری خود گویای این حقیقت است که فرقه رجوی تا کجا در منجلاب و باتلاق فرو رفته است. ندانم کاری و سیاست های مماشات گرایانه در قبال غرب و اسرائیل به جائی نرسید و مشکلی از این فرقه کم نکرد. بحران موجود در آلبانی و فرارهای پی درپی واضح است رجوی همانند دمل چرکینی در این سالیان به جان اعضاء افتاده بود که امروز شاهد باز شدن آن دمل هستیم دیگر نه مسعود رجوی اگر هم زنده باشد می تواند این پس لرزه های درون تشکیلات را مانع شود و نه مریم قجر توان آن را دارد.
دیگر ایام شامورتی بازی و شعبده بازی به سر رسید بحث ها و جلسات هیچکدام نمی تواند سئوالات ذهنی نفرات را پاسخگو باشد یعنی این مرهمی نیست که فرقه دنبال آن است.آنچه امروز مثل صفحه ای شفاف نشان داده می شود این است که فرقه رجوی به انتهای خط رسیده است و بزودی بحرانهای لاعلاج مثل آوار بر سرش خراب خواهد شد.مرهم این زخم های کهنه تغییر جا و مکان ودور کردن اعضاء نیست بهتر است راه و چاره ای دیگر اندیشیده شود و جواب را در سالها اسارت و فریبکاری و استراتژی غلط جویا شد که امروز دیگر کاربردی ندارد. حقایق هر روز هویدا تر می شود رجوی در یک کلام بازنده این خط و مشی بوده و دقیقا بر روی اسب مرده شرط بندی کرده است.چون تا امروز هیچ برگ برنده ای را در دست ندارد و پیروزی که به آن افتخار کند در دستش نیست اگر بر تمامی رویدادهای این فرقه بنگریم تماما خیانت و آلت دست شدن است که او ثمره آن را پیروزی برای خود قلمداد کرده است اما از نگاه بیرونی به این فرقه شکست پی در پی بوده است تا به امروز بهای آن را هم رجوی با خون افراد اسیر داده است و راهی اگر چند بی ثمر برای خود باز کرده است. پایه اکثر اشکالات برعهده نیروها کف و دف ها برای رجوی این هم یکی دیگر از خصلتهای فرقه رجوی می باشد.
باید به مریم قجر صحنه گردان این سیرک مضحک گفت تمام راه کارها را قبل تو مسعود انجام داده دیگر تکرار آنها جز خفت و خواری برای تو و عوامل تو در بر نخواهد داشت. امروز حرف نو و ایده نو همراه با واقعیت تاثیر گذار است دغل کاری و فریب افکار راه به جائی نخواهد برد شما هم تمام شدید… پایان رجوی در آلبانی.