تصمیم جنجالی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در انتقال سفارتخانه این کشور از تل آویو به بیت المقدس، بدون توجه به موانع موجود و به آشوب کشیدن منطقه و شکاف انداختن بین متحدین اروپایی با آمریکا، عمل به وعده های انتخاباتی او و قول هایی که به حامیان مالیش داده است می باشد. یعنی از منظر انتخاباتی، ترامپ به وعده های خود و وعده ای که به اسرائیلی ها داده بود پایبند بوده ولی عملی بودن یا نبودن این تصمیم و تبعات آن در درجه دوم اهمیت برای وی قرار دارد.
کمتر کشور یا سازمان بین المللی هست که مخالفت خود را علیه تصمیم اخیر ترامپ اعلام نکرده باشد. جای سؤال برای آن هایی می ماند که به نوعی به فرقه تروریستی رجوی وصل هستند و با این فرقه دمخور می باشند.
چرا فرقه رجوی از موضع گیری علنی و اعلام نظر رسمی و صریح در قبال موضوعی که دنیا تکلیف خود را با آن معین کرده طفره می رود؟
واقعیت اینست که شعارهای ضد امپریالیستی فرقه رجوی در سالیان گذشته دیگر رنگ باخته اند. در گذر زمان مواضع جدید رجوی در حمایت از سیاست ها و تصمیمات آمریکا در منطقه اذهان همگان را به دنباله روی این فرقه از آمریکا روشن ساخته است. جایی که این دنباله روی، منافع کشورهای ستم دیده و مردم رنج کشیده منطقه را نشانه رفته و نابود می سازد.
مسعود رجوی کجاست؟ او نیز همچون مواضع ضد امپریالیستی سازمان مجاهدین خلق در سالهای بعد از انقلاب اسلامی محو شده است. امروز مواضع گذشته، در یک دگردیسی کامل، در ضدیت و مخالفت با مردم ایران و منطقه و به سود متجاوزان و جهانخواران خلاصه میشود؛ کما اینکه فرقه رجوی در برابر پیدایش القاعده و داعش و حمایت های مزورانه آمریکا از کشتار مردم فلسطین، افغانستان، یمن، عراق، سوریه، لیبی و… با سکوت یا جانبداری از سیاست های آمریکا خود را در سقوط اعتقادی و اخلاقی قرار داده است.
فرقه رجوی با چه هدفی به توجیه این وسیله می پردازد؟ دلخوشی و توسل به آمریکا برای هیچ کشور یا ملتی در طول تاریخ ثمربخش و پایدار نبوده است. قرار داشتن نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه های فرقه ای و تروریستی در کشورهای مختلف حکایت از بدنامی و انزجار عمومی از چنین گروه بوقلمون صفتی دارد.
طول و عرض سازمان مجاهدین خلق در حدی نیست که توقع اعلام موضع رسمی در قبال تصمیم اخیر ترامپ داشت و با توجه به نداشتن پایگاه مردمی و بدنامی در انظار و افکار عمومی جهان، این فرقه کلاً مطرود و فراموش شده است، ولی اعضا و هوادران فرقه رجوی که با فریب شعارهای دفاع از خلق های تحت ستم و مقابله با امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا جذب شده اند و در این راه سختی ها کشیده و اغلب جوانی و همه چیز خود را از دست داده اند، در ذهن به این موضوع توجه دارند که فرقه تروریستی رجوی چه موضعی نسبت به تصمیم اخیر ترامپ در ضدیت با ملت محروم فلسطین گرفته و چگونه در برابر پایمال شدن حقوق حقه فلسطینیان تقریبا سکوت کرده است.
قطعا اعضا و هواداران فرقه رجوی می پرسند:
1- چرا به جای اعلام مواضع صریح و رسمی از جانب سازمان مجاهدین خلق یا صدور اطلاعیه ای روشن با نام شورای ملی مقاوت، صرفا نامه ای آنهم فقط به فارسی و با تأخیر زیاد انتشار یافت؟
2- چرا خبری از اعلام مواضع و مخالفت مریم رجوی با این تصمیم به نفع مردم مظلوم فلسطین دیده نمی شود؟ در حالیکه شاهد هستیم کمتر کسی در جهان با این تصمیم به مخالفت بلند نشده است.
3- ارسال نامه به عزام الاحمد مشاور دولت فلسطین، بدون هیچ حمایت آشکار از انقلاب فلسطین و محکوم نمودن اسرائیل چه مفهومی دارد؟ بیشتر به نظر می رسد که در این نامه ملاحظه ترامپ و اسرائیل مد نظر بوده تا حمایت از فلسطین.
با مروری بر روند سیاست های ریاکارانه و مزورانه سی ساله فرقه تروریستی رجوی، هیچ وقت شاهد موضع گیری رجوی به نفع مردم مظلوم فلسطین، حتی در حد لیبرال های اروپایی، نبوده ایم و همیشه رجوی حاضر بوده است تا حق تاریخی و مسلم مردم فلسطین را قربانی منابع تشکیلاتی خود و جلب رضایت آمریکا نماید.
آیا فرقه رجوی خیال می کند که با این نامه کمرنگ و دوپهلو می تواند پاسخی برای اعضا و هواداران خود داشته باشد.
محمدی