بدون شک،هدف از راهاندازی «اشرف ۳» در آلبانی چیزی نیست جز برای به بند کشیدن هرچه بیشتر نیروها. نیروهایی که هرچند بصورت اندک فضای بازتری را در آلبانی نسبت به عراق تجربه کرده اند و نتیجه آن، از هم پاشیدن شالوده فرقه و ریزش نیروها بود. لذا فرقه رجوی با دادن رشوه به مقامات آلبانی، درصدد ایجاد زندان جدید خود در مرکز اروپاست.
همه می دانند که در ادبیات فرقه رجوی، قرارگاه اشرف به عنوان «کانون استراتژیک نبرد» خوانده میشد و مسعود رجوی در حالی که خود و مریم قجر و بخش زیادی از فرماندهانش از صحنه نبرد گریخته و خود را به محلهای امن دراروپا و منطقه رسانده بودند، شعار میداد «چو اشرف نباشد، تن من مباد». و یا «کوه زجا بجنبد اشرف زجا نجنبد».
بیاد داریم که این زوج با مغزشویی اعضای درمانده و گاه به اجبار آنها را به مصاف نیروهای تا دندان مسلح عراقی فرستاده و به آنها تلقین میکردند که شعار دهند برای اشغال اشرف بایستی از روی جنازههای ما رد شوید. و یا ادعا میکردند «اگر اشرف بایستد، دنیا میایستد». علیرغم همهی این ادعاها، آنها با دادن تلفات بسیار مجبور به ترک اشرف شدند آنهم هنگامیکه دیدند حضور خانواده ها در مقابل اشرف، هست و نیست آنها را به باد داده و چاره ای جز فرار نداشتند و مسعود که اشرف را شرف خود می دانست آنرا رها کرد
با نگاهی گذرا به نقش فعال و خستگی ناپذیر مجموعه خانواده ها در تحصن جلوی قرارگاه اشرف در کشور عراق به مدت قریب به چهار سال، که نهایتاً منجر به تعطیلی قرارگاه گردید می توان گفت که نمود کارسازترین اهرم حقوق بشری علیه فرقه رجوی همین خانواده ها هستند که تشکیلات رجوی به هیچ وجه جلودار آن ها نخواهد بود.
سران فرقه به جای انتقاد از خود و پذیرش مسئولیت خونهایی که بیهوده بر زمین ریخته شد، در یک فریبکاری و حقهبازی جدید، لیبرتی را که کمپ ترانزیت نام گرفته بود، به عنوان «اشرف ۲» مطرح کرد و خروج از آن را خط قرمز معرفی کرد و افراد محصور در آن را تهدید کرد.
اما آنجا هم نتوانست در مقابل حضور همیشگی و دائمی خانواده ها تاب و توان بیاورد و علیرغم میل باطنی خویش که دوست داشت در عراق بماند تا استراتژی و توجیه مبارزه کاربرد داشته باشد،تن به خروج از عراق داد و با وساطت عمو سام، آلبانی تنها کشوری بود که حاضر به پذیرش آنها شد.
اما در آلبانی شرایط کاملا با اشرف و لیبرتی فرق اساسی داشت، کسانیکه نزدیک به سه دهه در قرارگاه ها محصور فیزیکی و ذهنی بودند اینبار چیزهایی را می دیدند و تجربه می کردند که سابق براین تجربه نکرده بودند.
ارتباط اعضای فرقه با دنیای آزاد در تیرانا باعث جدایی و ریزش نیرو گردید و فرقه قادر نبود در آن شرایط آنان را به شدت کنترل کند و مانع از تردد شود به همین خاطر بخت برگشته ها را به این زندان مخوف به عنوان رفت بی برگشت می فرستد و برای همیشه با دنیای آزاد و اجتماع وداع خواهند کرد.
فرقه رجوی در روزهای اخیر برای محدود کردن هرچه بیشتر اعضای خود به صدور «ویزا» برای رفت و آمد آنها در شهر و یا ساختمانهای مختلف این فرقه، اقدام کرده است. تردد افراد بدون داشتن ویزا ممنوع است.
فرقه تروریستی رجوی تمام توانش رابه کار گرفت تا اشرفی دیگر بسازد تا بتواند افراد اسیر را در آن ایزوله کند و امکان جدایی برای اعضای بخت برگشته وجود نداشته باشد تا بتواند راحت تر آن ها را مغز شویی نماید: فرقه رجوی می داند که افراد را در مکانی دور افتاده بهتر تحت کنترل ذهنی و فیزیکی قرار می دهد.
افراد گرفتار در چنگال رجوی نمی دانند که این جابجایی به مکان جدید شرایط آن هزار بار بدتر از قرارگاه اشرف در عراق است، در این مکان اعتراضات بیشتر و فشار و سرکوب بیشتر خواهد شد و هیچ راه فراری وجود نخواهد داشت، بخصوص که برخلاف میل باطنی از آنان تعهد گرفته شده که تا آخر عمر در آنجا بمانند.
فرقه رجوی در آستانه فروپاشی است.، در عراق و در پادگان اشرف فضای اختناق و سرکوب حاکم بود افراد هیچ راه نجاتی نداشتند اگر کسی با خط و خطوط رجوی مخالفت می کرد بشدت با آن برخورد می کردند و در یک حصار بسته در بیابانهای عراق افراد را نگه داشته بودند.
یقینا فرقه از همان ابتدا و قبل از ترک عراق و انتقال به آلبانی،فکر راه اندازی اشرف سه را در سر داشته و بنا به دلایلی نتوانسته آنرا عملی کند ولی با دیدن جدایی نیروها،آماده سازی اشرف 3 را علناً در دستور کار خویش قرار داد
اینکه رجوی و فرقه ننگینش به آخر خط رسیده شکی در آن نیست فقط دست و پا زدنهای او بیشتر شده او زمانی با زور و شکنجه می توانست افراد را در یک حصار بسته نگه دارد اما دیگر آنروز گذشته چرا که آن افراد و نیروها دیگر آنها نیستند، مگر می شود فردی که پس از چند دهه اسارت ولو بصورت اندک کمی شمیم خوش آزادی را استشمام کرده دو باره به قفس کشاند.
و نهایتاً اینکه اشرف سه هم راه بجایی نخواهد برد و مسیر اشرفی را که روزی شرف مسعود بود و آنرا به باد داد طی خواهد کرد و در واقع اشرف سه نقطه پایان حیات فرقه خواهد بود.