رجوی ها کم آوردند، از آذربایجان و تراکتورچی ها، مایه می گذارند!

آقای عباس داوری که در جریان انقلاب ایدئولوژیک رجوی، یال و کوپال هایش کنده شده و تبدیل به یک عضو ساده و زیردست رجوی در سازمان شده، امروز وقیحانه پرچم آذربایجان و آزادیخواهی را در دست گرفته و به صحنه آورده شده است!
امروز هم ملتمسانه در سیمای فریب و دروغ رجوی می گوید: ترابه خدا، همه دارند نگاه می کنند! چرا به صحنه نمی آئید؟ چرا سر و صدا راه نمی اندازید؟ و…
آذربایجان از داشتن مزدورانی مثل شما شرم می کند! تبریزی ها امروز از سوءاستفاده شما از اسامی سرداران و قهرمانان تبریز خشمگین است!
اگر قرار باشد روزی جوانان تبریز سلاح به دست گرفته و دیکتاتورها و ظالمان را به سزای اعمالشان برسانند، شما در اول لیست این خونخواهی ها و اعدام ها گنجانده شده اید!
سالها در سازمان شاهد بودیم که چطور آذربایجانی ها و زبان ملی ترک را سرکوب کردید!
سالها به چشم دیدیم و از نزدیک لمس کردیم که شما اولین ستیزه جویان بر علیه ملیت ها و فرهنگ های قومیتی بودید!
آقای عباس داوری، انگار مواضع قبلی خود را در مورد رهبر دیکتاتور فرقه خود را فراموش کردند که الان پرچم او را بلند کردند!
جهت اطلاع و یادآوری:
” عباس داوری”، در سال 1360 در فرانسه، زمانی که عضویت دفتر سیاسی سازمان را یدک می کشید، داستان مسعود رجوی در زندان را که هم بندش بود، به یکی از دوستان شورائی! سازمان این طور روایت می کند:
این مردک (مسعود رجوی)، که امروز این طور هارت و پورت می کند، بس که موذی بود در زندان حتی یک چوب هم نخورد! آن قدر مرتاض بازی در می آورد و غذا نمی خورد و رنگ و رویش زرد بود، هر وقت که ساواک سراغش می آمد غش می کرد و از حال می رفت و هر جا که سمبه را پرزور می دید، پیشاپیش کروکی خانه حنیف نژاد و دیگران را بر روی کاغذ می کشید و آن را دست ساواک می داد تا آنان از سر تقصیراتش بگذرند!!!
از دیر باز سازمان مجاهدین از تاریخ اقوام بنفع خود بهره برداری نموده، از اسامی و قهرمانان و زیرمجموعه های آنان خوردند و حقوق ملت ها را نشخوارکردند…
این سازمان با ساختار فرقه ایش،هردم به رنگی در می آید! و اخیرا برنگ آذربایجان در آمده و با پشتک و وارو زدن حول مسئله” مطالبات مشروع و قانونی مردم”، با حرکاتی از پیش رسوا” زوزه گرگ خاکستری” سر می دهد! وبا پیش گرفتن سیاست ماکیاولی خود، برای دفاع از منافع” آذربایجان”، بمیدان آمده است!
کسانی که با بودجه دولت های بیگانه داعیه پـیشبــــــرد مبارزه ملی را دارند و رد شدن از کنار فلان نماینده مجلس سنای آمریکا درخیابان را برای خود افتخار بزرگی می پندارند، نمی توانند سنگ آذربایجان را به سینه بزنند!
آقایان! روزگاری که در جوار خاک میهن در اشرف بودند، از محافل جنگ طلب آمریکا و انگلیس خواهش می کردند: « به ایران حمله کنید! شما از آسمان و ما از زمین! »
بنابراین بلحاظ فساد عقیده ای که دارند،، ما نمیتوانیم اجازه دهیم تا آنها خود را به ملت ایران و مخصوصا مردم آذربایجان بچسبانند!
بارها تاکید کردیم که این سازمان و این رجوی! خصلت ترک ستیزی داشته و هیچ گاه به حقوق ملت ترک حق احقاق ندادند و نخواهند داد…
بنابراین آنانکه همواره به ستیز و دشمنی با مردم آذربایجان پرداختند و جوانان ترک را در زندانهای انفرادی خود در اشرف زندانی و شکنجه کردند و قطره ای آزادی درمناسبات خود به ترک ها ندادند! و مطلقا اجازه نمی دادند در مناسبات، بزبان مادری مان” آذری” صحبت کنیم! امروز حق زدن سنگ ترکها را به سینه خود ندارند و این عمل آنها یک حرکت بغایت فرصت طلبانه است که سابقه آن در فرقه رجوی کم نبوده است!!!
اینها کسانی هستند که به هر حرکتی که فکر میکنند نفعی درآن دارند، سمت و سوی قهر و خشونت داده و با تحسین آن، در برابرش خم شده و قبله ی خود را به آن سمت تغییر می دهند.
بهتر است، توجه داشته باشید که اگر روزی قرار باشد، مردم و جوانان آذربایجان و تبریز، برای مطالباتشان بپا خیزند، به مسیری نخواهند رفت که شما مزدوران ترسیم بکنید! فعلا، ما با قهر و خشونت، مطالباتمان را نمی خواهیم و آنقدر فرهنگ آذربایجان غنی است که بفهمد، کی و چه موقع باید مطالباتش را طلب کند و امروز نیازی به ترویج خشونت که حاصلش جز ناامنی و تخریب امنیت موجود خواهد بود، نیست! شما بهتر است که فعلا به وضعیت بحرانی مناسبات فرقه انحرافی تان بپردازید و به جای زندانی کردن و زندان سازی به مطالبات برحق اعضای خواهان جدایی گوش فرا دهید! شایسته است که به ناله های پدران و مادران پیری، گوش کنید که ملتمسانه خواهان دیدار عزیزانشان هستند، که شما جلادها، سالهاست مانع دیدار آنها شده اید!
سرداران و سالاران آذربایجان! هیچ وقت چون شما! نفرین مردم آذربایجان نثارشان نشده است!
آقای عباس داوری و آقای احمد حنیف نژاد! شما و همه عده معدود آذربایجانی ها در سازمان را به خوبی می شناسم! می دانم که دلتان با زبانتان یکی نیست! شما هم واقف هستید که حقوق ملت ترک و آذربایجان بیشتر از همه جا در فرقه رجوی پایمال شده است! پس تا دیر نشده، راه خود را از بیراهه این فرقه انحرافی و ضد قوم ترک، جدا کنید و به مردم آذربایجان بپیوندید… سوابق ننگین شما برای همه روشن است! ازهمه فجایعی هم که در تشکیلات مرتکب شدید بخوبی آگاهیم و وای به روزی که اراده کرده و بر علیه شما افشاگری های گسترده کنیم!
سران مجاهدین بی خبر از امراض تشکیلاتی فروبرنده خویش! با دو انگشتی که در میانش خودکار دیکتاتوری نهاده اند، از فواصل شونصد هزار کیلومتری برای مردم آذربایجان و آینده کشور ما نسخه می پیچند!
جوانان کشور ما سال ها در” مغلطه رجویسم”، هزینه های گزافی را پرداخت کردند و علم کردن چنین مواردی ازطرف باند رجوی را بر نمی تابند!!
آقای عباس داوری!
در مناسبات مقدستان؟؟! وقتی با یک هم شهری آذری، بزبان ترکی صحبت می کردیم لرزه بر اندام تشکیلاتتان می افتاد و وحشیانه هجوم می آوردید که باید فارسی صحبت کنید! آنهمه ترس و هراس برای چه بود؟ و الان چه شده که دایه مهربانتر از مادر شدید؟ باور کنید اگر هم قرار باشد قوم ترک در جائی خواسته هایش را مطرح کند در قالب قانون خواهد بود، ولی شما هنوز در تفکرات کذایی خود در عصر حجر گیر کردید و هنوز در کما بسر می برید، واقعا نمی دانم در خواب تشریف دارید یا خود را به خواب زدید؟
محمد حنیف نژاد را رجوی در زندان قربانی کرد و برادرش احمد حنیف نژاد را هم امروز رجوی، مامور قضائیه (دادستان) و دادگاه های خود در آلبانی و در قرنطینه هایش کرده است!
قهرمانان و سرداران ملی آذربایجان، اگر امروز در میان ما بودند، از وجود شما شرم می کردند! شما همه پرنسیب های انقلابی گری را قربانی مطامع خود و رجوی کردید!
نزدیک به چهاردهه، مزدوری بیگانه کرده و اعضای خود را در تشکیلات سرکوب کردید!
سیاست های مماشات گرایانه سالیان شما، اطرافتان را بیش از پیش، خالی کرده است!
همه بچه های آذربایجان که به اشتباه و خطا، فریب حرف های ریاکارانه شما را خورده بودند،خیلی زود از شما جداشده واز شما وفرقه تان اعلان برائت کردند!
پس امروز هم به دنبال سراب نباشید! رای جوانان آذربایجان، سالهاست که بر علیه شما صادر شده است! هیچ کجای آذربایجان، جائی برای شما فرصت طلبان باقی نمانده است! حتی در میان هوادران پرشور تیم تراکتور سازی که همیشه با هوشیاری، صف خود را از دیکتاتورها جدا کردند!
هر فتنه و تحریکی که شما و سازمانتان می کند و یا درصدد انجام آن هستید از قبل برای ما آذربایجانی ها تعریف شده، لو رفته وشناخته شده است و اگر عکس العملی نشان داده نمیشود! مطمئن باشید که از سرهوشیاری ماست! این اعتراف نشان از فقدان سیاست ما نه، بلکه نشان دهنده بینش قوی واوج سیاست و نمود مردانه مبارزه کردن ماست!
یکی از جداشدگان آذربایجانی از فرقه انحرافی رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا