مزیتی که آقای هزارخوانی نسبت به دیگر مریدان رجوی دارد، این است که وقتی مجبورش میکنند که چیزی بنویسد و او میبیند که حرف حسابی ندارد، کوتاه تر مینویسد که کمتر مورد انتقاد وسئوال قرار گیرد!
اودرابطه باناآرامی های اخیر ایران، این قاعده را درنوشتن متنی که برای تامین نان شب مجبوربه نوشتن بدان بود، رعایت کرده ومینویسد:
” امروز، پس از پایان یافتن تضاد مصلحتی «اصلاح‌طلب ـ اصول‌گرا»، تمام بحث بر سر این است که با شمایی که تمام زمین را در اختیار گرفته‌اید، چه باید کرد؟ اگر حالا این سؤال را از من بکنید، جواب خواهم داد: به رژیم ضدبشر امان ندهید؛ سرنگونش کنید؛ به زباله‌دان تاریخش بیندازید و وجود منحوسش را حتی از خاطره‌تان پاک کنید”.
شما که” ازجوانان بسیار قدیمی نهضت مقاومت” هستی بقول خودت، لازم بود که توضیح میدادی که تضاد مصلحتی مورد شرح ات چه بوده و چرا مصلحتی بوده، زمانی که مرشد اعظم وسخنگوی کم عقلش مریم، مدام از وجود چند پارچگی های زیاد دردرون حکومت که قرار بود رژیم را متلاشی کرده وبدست آنها سرنگون شود، صحبت میکنند!
اگر تضادهای حکومتی مصلحتی بوده، لابد که از یکپارچگی برخوردار بوده وآنگاه مسعود چه غلطی میکرد که دم از تضاد و تنش ها بزند!
شما که این تحلیل را ازحاکمیت ایران داشتید، چرا آنها را با مریم مطرح نکردید که به سمع و نظر مسعود برساند تا دچار تحلیل های غلط نشوند؟!
آیا میپنداشتید که مسعود خشمگین میشد وجیره ی روزانه ات را قطع میکرد وحالا که اوضاع در سازمان خر تو خری شده، فرصت طرح این نظر را یافته ای؟
ماها یادمان رفته بود که این سئوال را ازتو بپرسیم وشما زحمت کشیده وقبل ازپرسیدن، رهنمود خودتان را صادر کردید!
فرض کنید که شرایط آنطور آماده است که شما تصور ویا انتظار آنرا دارید وماهم دارای چنان قدرت وانگیزه ای که قادر بانجام هرکاری باشیم.
دراین صورت من نیز ازشما سئوال میکنم که چرا آلترناتیوخود را ارائه نکردید؟!
البته مسلم است که آلترناتیو شما باند مخوف ومافیایی رجوی است وترسیدید معرفی کنید تا ماهم صحبت جاسوسی ها، ترورها، قتل وشکنجه های داخل تشکیلاتی وایجاد بساط مبسوط دستگاه مغز شویی این باند نکرده وکار بدست شما ندهیم!
آفرین، استادتر از بقیه ی بچه مرشد های رجوی هستی دکتر جان!
نوید
چکار کنیم آقای هزارخوانی دچار رویا شده؟
