این تهدیدها میتوانند به فرصت تبدیل شوند!

در سرمقاله ی یکی از وبسایتهای عمده ی فرقه ی رجوی آمده است:
” روز سه‌شنبه 19 دی 96 اعضای مجلس نمایندگان آمریکا با صدور قطعنامه‌ ای ضمن حمایت از قیام سراسری مردم ایران رژیم آخوندی را به‌خاطر نقض حقوق اولیه مردم ایران محکوم کردند. این قطعنامه که با 415رأی مثبت در برابر ۲رأی منفی در صحن مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شد”.


کنگره ی آمریکا درنشان دادن دشمنی خود با مردم ایران، هرگز کوتاهی نکرده واین قطعنامه که فقط بار تبلیغاتی دارد، درزمره ی این دشمنی ها- اینبار بشکل عوامفریبانه تر- میباشد!
همین کنگره بود که با قرار دادن مداوم شمشیر داموکلس بر بالای سر ترامپ، اورا وادار کرد که بخاطر ترس از استیضاح، وعده های انتخاباتی مثبت خود را بدور انداخته و به رای دهندگان خود خیانت کند!
باتوجه باینکه نقض حقوق بشر درعربستان و…، ده ها بار بیشتر ازایران روی میدهد، این کنگره ابدا بروی خود نیآورده و قطعنامه ای علیه آن صادر نمیکند و نشان میدهد که برخورد گزینشی با مقوله ی حقوق بشر دارد ومسلما اینگونه برخوردها، تاثیر این نوع قطعنامه ها را ازبین میبرد!
درادامه:
” ضربه‌یی که تعادل رژیم را به‌کلی برهم زده است؛ زیرا به‌رغم همه دود و دم‌های فریبکارانه و تبلیغاتی سردمداران رژیم که گویا «فتنه تمام شد» و «شکرگزاری» از بابت آن، اما خوب می‌دانند که خشم و طغیان توده مردم و قیام و خیزش عمومی تازه سر باز کرده و وضعیت کنونی تنها مقدمه و دورخیزی است از جانب مردم و مقاومت ایران برای وارد آوردن ضربات سنگین‌تر. با این حساب می‌بینیم که ضربه کنگره آمریکا با مضمون حمایت از قیام سراسری مردم ایران و مقابله با رژیم آخوندی به‌خاطر سلب آزادی‌های اساسی مردم بر دردناکترین نقطه رژیم فرود آمده است”.
البته این تظاهرات (آن قسمتی که اصالت مردمی داشت)، نقاط گرهی جامعه را به دولت نشان داد و این دولت میتواند با رفع مشکلات آنها، این تهدید را به فرصت بزرگ تبدیل کند و نگذارد که که به تظاهرات کور که نتایج ویرانگری برای کشور دارد، منجر شود!
دیگر اینکه هر آدم عاقلی که تسلطی به تاریخ دارد وشناختی از نظام سلطه وتابعیت، میداند که حمایت این چنینی، سبب انگ خوردن فرودستان شده وبر ضرر آنها باشد!
وایضا:
” رژیم که در این قضایا روی شکاف میان دو حزب اصلی آمریکا حساب می‌کرد، اکنون در همین قطعنامه هم دوباره دریافت که هیأت حاکمه آمریکا از کنگره و دولت و دو حزب عمده این کشور… سر هر چیزی که با هم تضاد داشته باشند بر سر رژیم و این‌که این رژیم سرکوبگر تروریست، عامل بی‌ثباتی و اشاعه تروریسم در منطقه و سراسر جهان است با هم وحدت دارند”.
اتفاقا رژیم باین اندازه تجربه دارد که متوجه شود که این دوحزب حکم یک حزب را دارند با دوبال راستگرا وضد مردمی وروی هرکدام ازآنها، حسابی درهمین حد باز میکند وبا حساب باز کردن وسیع شما، تفاوت کمی وکیفی دارد!
والبته که کنگره، دوحزب ودولت آمریکا، مشکلی با تروریزم ندارند که اگر داشتند، پهبادهای داعش را در واپسین روزهای حیات بی رمق اش در سوریه وعراق،هدایت ماهواره ای نمیکردند که به مواضع ارتش سوریه ومتحدانش، حمله ی موشکی کند.
صحت این موضوع در مصاحبه ی اخیر پوتین با دلایل تمام ثابت شد وبنابراین شما جستجو کرده وپیدا کنید آمریکایی را که با تروریزم مبارزه نمیکند، با چه چیزی مشغول مبارزه است!!
همچنین:
“محکوم کردن رژیم حاکم بر ایران خواه ناخواه با اعتلای مجاهدین و مقاومت ایران همراه است و به ‌عاملی برای شناسایی وزن و جایگاه آن در تحولات ایران توسط جامعه بین‌المللی تبدیل خواهد شد. کمااین‌که بی‌دلیل نبود که تلویزیون رژیم در میان سوز و گداز از قطعنامه کنگرة‌ آمریکا، یک‌باره و بی‌قافیه، به ‌مقاله خانم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران در روزنامه وال استریت ژورنال اشاره می‌کند و ناله سر می‌دهد که چرا برای مجاهدین چنین میدانهایی باز شده است”…
اعتلا پیش آمریکا ودرگیر شدن با سلطنت طلبان برای تصاحب لاشه ای موهوم بقیمت گزاف طرف حساب شدن با نخبگان و روشنفکران مردمی؟؟!!
جامعه ی جهانی را که چه عرض کنم، اما مجله ی وال استریت، سخنگوی یک درصدی های متنعم (گرداننده ی اوراق بورس، قمار خانه ها و…)آمریکاست که 99درصدی ها برعلیه آنها میتینگ های با شکوهی اجرا کردند!
آیا بر زبان آوردن نام مریم توسط این مجله ی بدنام، افتخاری دارد؟!
درصورتی افتخار دارد که گذشته ی سازمان مجاهدین خلق را بکلی نفی کرده واین عنوان را از تشکیلات موسوم به باند رجوی بردارید!
من شخصا بر آنم که درحد توان خود، ازنشستن رجوی ها در بین دوصندلی جلوگیری کنم!
وسرانجام:
” روشن است که دیکتاتورها و نظامهای توتالیتر مانند رژیم، با منطقی قرون‌وسطایی مردم را رعایا و ملک خود می‌دانند و گمان می‌کنند کسی حق ندارد راجع به‌ مملوکشان هیچ اظهارنظر یا دخالتی کند…هم‌چنان‌که در همین دوران بارها شاهد بوده‌ایم که سر و کار حاکمان جنایتکار کشورهای مختلف به‌ دادگاه بین‌المللی لاهه کشیده شده و محکوم شده‌اند”.
این حرف ها را کسی میتواند بزند که نظام برده داری ویا درشکل بهترش، مرید و مرادی رادرتشکیلات خود برقرار نکرده باشد!
القاب، عناوین واختیاراتی را که رجوی از شما ستانده، مقایسه کنید با ایرانی که قبول دارم بحد کافی دموکراتیک نیست ودرعین حال کسی جرات بخشیدن چنین القاب را به سران حکومتی ودولتی ندارد!
ضمنا اگر محاکمه ی جنایتکاران گزینشی نبود، پینوشته در صف اول این متهمین بود که البته آمریکا اجازه نداد که چنین شود!
مردم ازوضع دادگاه های بین المللی، بی اطلاع نیستند!
سعید

خروج از نسخه موبایل