حضور جمشید سرایی رهایی یافته از فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات

بنام خدا

سران فرقه رجوی که دروغگویی و فریب دادن جزو امورات لاینفک آنها بشمارمی رود، در روزگارانی نه چندان دور تمام تلاش خود را بکار می بستند تا بتوانند افراد مختلفی را از طیفهای گوناگون بفریبند و با نامها و القاب مختلف آنها را به سمت گروه تروریستی خود ببرند که نمونه های آن فراوان بوده و آقای جمشید سرایی نیز یکی از همین اغفال شده ها میباشد که توسط سران مفلوک فرقه رجوی از طریق خاک ترکیه ربوده شده و با عنوان کارهای راحت با مزد بالا به اشرف برده شدند.

سران فرقه رجوی که برای پیشبرد اهداف شوم خود از هیچ جنایتی دریغ نکردند و نمیکنند، فرزندان خانواده ها را با عنواین پر رنگ و پر پول از نقاط مختلف دنیا فریفته و به گودال تروریستی رجوی میبردند که آقای جمشید سرایی یکی از همین فریب خوردگان میباشد که متاسفانه سران فرقه رجوی توانستند دو عضو دیگر خانواده را نیز در این راه با خود همراه نمایند که دو نفر از این اعضاء خانواده که جمشید و برادرش احمد توانستند از این حقه کثیف رجویسم رهایی یابند ولی برادر کوچکتر بنام مهدی سرایی یا با نام مستعار پویا در این گروه تروریستی ماندگار شد و مادر او همانند بسیاری از مادران چشم انتظار بدون آنکه بتواند صدای او را بشنود از دنیا رفت.

آقای سرایی که مدتی از بازگشتش از فرقه ظاله رجوی میگذرد و اکنون توانسته با همت بالای خودش صاحب خانواده شود و نیز چند مدتی هست که خانه ایی در یکی از محله های شهر برای خود خریداری نماید و اتفاقا امروز نیز برای انتقال سند ان به سمت دفترخانه میرفته که برای خبر گرفتن از وضعیت برادرش به دفتر انجمن نجات آمد.

به وی در مورد انتقال عناصر فرقه رجوی به محلی دورتر از مرکز شهر که در حوالی 20 کیلومتری ان میباشد خبر دادم  که تماما این انتقالها به اجبار انجام شده و حتی تعداد قابل توجهی از آنها در محل اولیه بخاطر مخالفت با این جابجایی مانده اند که متاسفانه سران جنایتکار فرقه رجوی بطور وحشیانه و غیر انسانی با آنها برخورد میکنند و ارگانهای بین المللی نیز در راه کمک به این افراد کوتاهی مینمایند.

آقای سرایی که خود از آسیب دیدگان سازمان تروریستی مجاهدین میباشد با تکان دادن سر میگوید که سران خائن فرقه رجوی همان زمان که در این فرقه حضور داشتم نیز مدام به ما دروغ میگفتند و با فریب دادنم توانستند شماره منزل مان را از من گرفته و از طرف من برادرانم را  با حربه ی وعده ی  کار مناسب با مسکن و پول خوب به این فرقه خبیث جذب نمایند.

مادرم به خاطر نیامدن مهدی دق مرگ شد و من هیچ وقت بخاطر این قضیه سران فرقه رجوی را نمی بخشم و تا زمانی که بتوانم برای نابودی آنها تلاش خواهم کرد.

با آقای سرایی در مورد اتفاقات اخیر صحبت کردم و از او نظرش را پرسیدم که گفت مردم ما بسیار متواضع هستند و برای وطنشان و هم میهنانشان تا پای جان پیش می روند.

متاسفانه حرکت اخیر مردم در اعتراض به وضعیت اقتصادی که ناشی از گرانی بود بعد از گذشت مدت کوتاهی توسط دشمنان به بیراهه کشیده شد که برخلاف میل و خواسته مردم ادامه پیدا کردو به صراحت دیدیم که سران فرقه رجوی و اربابان حامی تروریسم آنها چگونه در این چند روز برای گمراه کردن حرکت آرام مردمی دست و پا می زدند اما با هوشیاری و درایت مشت محکمی به دهان یاوه گویانی مثل مریم رجوی خائن زدند و به آنها نشان دادند که همیشه برای دفاع از میهنشان در صحنه حاضر هستند.

وی ادامه داد که دشمنان باید بدانند مردم ایران هیچ گاه در برابر دشمنان کوتاه نخواهند امد و با معاندان برخورد تندی خواهند داشت و شیاطینی مثل مریم رجوی نیز باید بدانند که هیچ وقت در بین مردم کشورمان جایگاهی نداشته و ندارند و تمام حرکتهای مذبوحانه آنها به بن بست خواهد رسید و تاکنون نیز این شکستها برای آنها محرز شده است.

وی در پایان دیدار در مورد وضعیت برادرش مهدی سرایی از نهادهای بین المللی و تمامی ارگانهایی که با فرقه رجوی در ارتباط هستند، در خواست نمود تا هر چه زودتر برای آزادی برادرش اقدام نماین، پیش از آن که سران فرقه رجوی از آنها سوءاستفاده نمایند و آنها را برای اهداف غیر انسانی شان قربانی کنند.

دفتر انجمن نجات استان گلستان

 

 

خروج از نسخه موبایل