خدا رجوی را شناخت و به او شاخ نداد! و گر نه چه می شد!
آقای مسعود رجوی، که سالهاست مفقود شده، مدتی است که، از درون قبرش پیام تبلیغ رهبری می فرستد!
بدبخت می ترسد که همه چیزتمام شود و این بار نیز مثل سال 57 سرش بی کلاه بماند!
سراسیمه هم از قبر بیرون پریده و به جفتک زدن پرداخته است!
رجوی که قابلیت و لیاقت نعمت اعتماد اعضای سابق را نداشته و ندارد، ودر صورت دارا بودن از آن سوءاستفاده کرده است، باید از نعمت اعتماد مردم برای همیشه محروم بماند!
مردم هم به خوبی با کارنامه ننگین رجوی ها، آشنا هستند و هیچ وقت اجازه گردن کشی به چنین مزدوران خارجی را نخواهند داد!
حکایت سالهای دیکتاتوری مسعود رجوی در عراق، برای همه داستانی تکراری و مکرر است!
کسی که به اذعان همه جدا شده ها صلاحیت رهبری دو سه هزار نفر را ندارد، چطور رهبری یک ملت را می خواهد به دست بگیرد، سئوالی است که باید مدعیانش جواب بدهند! اول جداشدگان و منتقدان را قانع کند، بعد نوبت به رای ملت می رسد!
خدا رجوی را شناخته که به او شاخ نداده است!
کسی که همه اعمالش دیکتاتورمأبانه است، صلاحیت به دست گرفتن سرنوشت یک ملت را ندارد، البته چنین حماری خود متوجه نمی شود که چه حماری است، اما بقیه که می دانند!
پس بر همه آگاهان سیاسی واجب است که از ورود و حضور چنین فرصت طلبانی که جز سودای قدرت درد دیگری ندارند، ممانعت بعمل آورند!
کسی که علیه تمام نیروهای خودی، زندان و شکنجه راه می اندازد، اگر هم به حکومت برسد، همه کشور را به زندان تبدیل می کند و به همه مردم به چشم دشمن بالفعل می نگرد!
اعمال رجوی در طی سالها نشان داده که عرضه اداره یک اصطبل را هم ندارد، چه برسد به یک کشور! اگر ایدئولوژی یک مدعی رهبر عقیدتی بودن! در طی نزدیک به40 سال، مریدان خودش را نتواند قانع کند و با زبان زور با همه سخن بگوید، مطمئنا نخواهد توانست بیرونی ها را به اقناع برساند! علی الحساب هم بهتر است قبل از پروراندن رویای رهبری برای خود، به چند سئوال کوچک ما جواب بدهد:
1- چگونه کسی می تواند مدافع دمکراسی و آزادی باشد و سالها برای تحقق آن بجنگد ولی در درون مناسبات گروه خود، قطره ای آزادی وجود نداشته باشد؟ آیا انتقاد کردن به شخص شما در تشکیلات مجاهدین آزاد است؟ آیا انتقاد از تشکیلات توسط افراد ناراضی مجاز است؟ آیا خروج از سازمان مجاهدین و تشکیلات آن برای هرکس که قصد خروج داشته باشد آزاد است؟ دلیل این همه فرار از تشکیلات چیست؟
2 – چگونه کسی می تواند مدافع استقلال کشور باشد و پس از به قدرت رسیدن فرضی حافظ مرزهای میهن، در صورتی که از همه بیگانگانی که علیه ایران جنگیده اند حمایت عملی کرده است؟ در جنگ ایران و عراق دوشادوش سربازان عراقی به سربازان ایرانی حمله کرده است. در بازی اسرائیل برای افشای هسته ایران دست مایه قرار گرفته است. اکنون چهار نعل از جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران حمایت می کند. آیا چنین چیزی متصور است؟
3 – چگونه می توان علیه استثمار جنسی مبارزه کرد در صورتی که در تشکیلات خود حرمسرا درست کرده ای و تمامی اعضای شورای رهبری را به عقد خود در آورده و…؟
4 – آیا می شود از پیشرفت و تکنولوژی صحبت کرد در حالی که نفراتی که در تشکیلات شما هستند و بر آنها حکمروایی میکنی هنوز قیافه موبایل را ندیده اند، هنوز هیچ کانال تلویزیونی غیر از سیمای دروغ پرداز وضد آزادی مشاهده نکرده اند؟
5 – چگونه می شود علیه «ولی فقیه» مبارزه کرد و آنرا استبدادی نامید در حالی که خودت «رهبری عقیدتی» که بسیار مستبدانه تر و بسیار غیرانسانی تر است را سالهاست که در تشکیلات خود اجرا میکنی؟
6 – چگونه می توان از همگرایی و پلورالیسم صحبت کرد در حالی که هنوز به قدرت نرسیده تمامی گروههای اپوزیسیون را خائن و مرتبط با وزارت اطلاعات می خوانی؟ این همگرایی که تو به آن معتقد هستی چگونه وبا حضور چه کسی اجرا خواهد شد؟ آیا کسی غیر از خودت را به رسمیت می شناسی که بتواند در امور سیاست دخالت کند؟
ما که رجوی را بهتر از همه می شناسیم، اما بهتر است در پیامک های بعدی تبلیغ رهبری خودش، برای تنویر افکار عمومی در لابلای مزخرفاتش، به این نکات هم بپردازد…
برای همین است که می گوئیم:
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی، یک شکم در آدمی نگذاشتی!
فرید