سی ام دیماه 1357 روزی ست که رجوی ساواکی از زندان فرار کرد و اسنادی از قرارهای او با مقامات ساواک بدست انقلابیون افتاد. مسعود رجوی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بعد از خیانت تاریخی و فراموش نشدنی اش به بنیانگذاران سازمان و لو دادن و به کشتن دادن اعضای تشکیلات، ازعوامل ساواک شناخته و به عنوان عامل نفوذی ساواک در بین زندانیان سیاسی و شناسایی نفرات انقلابی در بیرون زندان فعالیت چشمگیری داشت و طبق اسناد موجود از طرف شخص اول ساواک ارتشبد نعمت ا… نصیری به سفارش معاون وقتش پرویز ثابتی امان نامه دریافت کرده بود، کاظم رجوی برادر بزرگتر مسعود که در آن زمان سفیر ایران در سازمان ملل بود با پرویز ثابتی در سوئیس ملاقاتی داشته و در این دیدار موضوع استخدام مسعود مطرح می شود که خود کاظم رجوی در صفحات نشریه مجاهد سال 1359 به این مسئله اشاره ای کرد. بنابراین مسعود اطلاعات مفصلی در مورد کادرها و اعضای بازداشت شده و نشده و نیز کروکی محل اقامت آنها را در اختیار ساواک معرفی کرد تا جاییکه ارتشبد نصیری رییس وقت ساواک وی را از همکاران ساواک معرفی می کند و در روزنامه کیهان آنزمان از قول نصیری بیان شد که:” چون متهم در جریان تعقیب، کمال همکاری را در معرفی اعضای جمعیت به عمل آورده و در داخل سازمان نیز برای کشف کامل شبکه با مامورین همکاری نموده به فرموده مبارک شاهانه عفو شامل وی شد”. به این ترتیب تمام سران مجاهدین و اعضاء دستگیر و در بیدادگاه های شاه به اعدام محکوم و این حکم اجرا گردید و تنها مسعود زنده ماند برای ادامۀ خیانت هایش به وطن و ملت ایران که در آنروز با هجوم مردم انقلابی به زندان قصر مسعود از زندان فرار کرد که نفرین بر آن لحظه و ساعت که این دراکولای خونخوار که فقط با خون جوانان تغذیه می کند موفق به فرار شد و آن را باید بدترین فاجعه در تاریخ ایران یاد کرد که این جانی شرور در آینده باعث شد خون ده ها و هزاران انسان بی گناه ریخته شد.
حال رسانه ها و عوامل فرقه زنده بودن رجوی را معجزه و فشارهای بین الملی کاظم رجوی در سازمان ملل بر روی شاه را در آزادی و پیروزی بیان مینمایند و این در صورتی است که به خوبی به یاد دارم وقتی یک نفر از زندانیان سیاسی آزاد شدۀ سالهای 54 تا 57 وقتی به عراق و قرارگاه اشرف عزیمت و در مناسبات حضور پیدا می کرد همواره در نشست های انتقادی و جمعی مورد بازخواست شدید از طرف مسئولین قرار می گرفت که چرا آنموقع در زندان زنده ماندی و اعدام نشدی در صورتیکه همدوره هایت اعدام شدند، بگو چه خیانت به زندانیان و چاپلوسی نزد ساواک داشتی که جان سالم بدر بردی، که این بازجویی ها خود یک گاف بزرگ و گواه محکمی بر خیانت رجوی در زندان بوده. برای مثال مصطفی پاکاری با نام مستعار افشین اهل مشهد و از زندانیان هوادار فرقه وقتی در سال 1379 وارد قرارگاه اشرف شد همواره در نشست های جمعی مورد انتقاد شدید فهیمه اروانی، زهره اخیائی و سادات قرار میگرفت که چرا زنده ای و طلبی از سازمان برای اینکه زندان رفتی نداشته باش و جمع حضور در نشست را تحریک می نمودند که به وی فحاشی و انتقاد شدید نمایند که اعتراف نماید چه خدمتی به ساواک انجام داده که زنده مانده است در صورتیکه افشین فقط یک سمپات بیسواد بود که در سال 1356 به عنوان نفر موتوری و تعمیرات بدون هیچ انگیزۀ سیاسی و انقلابی و برای امرار و معاش عضو و سپس دستگیر و روانه زندان شده بود و بعد از مدت کوتاهی آزاد می گردد.
بیژن