اخیراً یک مطلبی را به نوشته آقای سعدالله سیفی جدا شده ای از آلبانی را در مورد قتل مشکوک آقای یعقوب که در قرارگاه علوی صورت گرفته بود را خواندم اولاٌ تشکر می کنم از آقای سیفی که در این زمینه به افشاگری دست زدند برایش بهترین ها را آرزومندم.
واقعیت این است از قبل هم دوستان دیگر جدا شده در مورد قتل های مشکوک افشاگری نموده بودند در همین رابطه ذهنم درگیر قتل های مشکوک شد به این نتیجه رسیدم بی شک همه آن فاکتورهای مشکوک دقیقاٌ کار فرقه بوده برای این که عادی سازی کند می آمد می گفت طرف (مقتول) خودکشی کرده است یا این که مطرح می کرد تصادفی بود مثلاٌ نفری که سر پست نگهبانی بود دستش روی ماشه سلاح رفت و ناخواسته شلیک شد در نتیجه نفر کشته شد نمونه این مصداق خانم آلان محمدی که فرقه در توضیحات و توجیهات گفته بود شلیک ناخواسته ای بود که از سوی مقتول صورت گرفت به این صورت که درست سلاح را زیر گلویش گذاشت و سپس دستش را بی اختیار روی ماشه گذاشته و فشار آورده شلیک صورت گرفت قربانی در دم جان سپرد.
آری اگر همین فاکت را پیش یک آدم بیرونی می بردند و تعریف می کردند در جواب قطعاٌ می گفتند مگر این که آن شخص دیوانه بوده باشد خلاصه باورکردنی نیست اما مسئولین فرقه بعد از ماجراهای مشکوک برای عادی سازی صحنه سازی می کردند و سناریوی را تهیه می دیدند و سپس به اسم این که از تجربه درس بگیریم به همه یگانها ضابطه می دادند که نباید چنین اتفاقاتی پیش بیاید.
اما بعد از مدتی می دیدیم و می شنیدیم باز هم قتل های مشکوک انجام گرفته است.
واقعیت این است همه حادثه های دلخراشی که توی تشکیلات منحوس رجوی انجام می گرفت تصادفی نبود بلکه بسیار حساب شده مشخصاٌ از سوی رهبری فرقه دستور می آمد و افرادی که مخالف آنها بودند و از مواضع خودشان کوتاه نمی آمدند بعد از این که ساعتها و روزهای متوالی با آن شخص صحبت می کردند و در نهایت وقتی نتیجه نمی گرفتند و هم چنین در پایان برای این که آن شخص را بکشند از اهرم جمع استفاده کرده و افراد زیادی را توی سالنی جمع می کردند سوژه را هم به آن محل آورده آنقدر روی سرش داد می کشیدند و بد و بیراه می گفتند تا فرد مورد نظر از موضع اش کوتاه آمده و عذرخواهی کند این شگرد را همواره فرقه روی مخالفین اش در داخل تشکیلات اجرا می کرد اصلاٌ رده و سابقه نمی شناسد هر کسی که با رجوی و خط فرقه اختلاف و زاویه داشت با همین شیوه ای که گفتم اعمال فشار می نمودند که فرد از سر درماندگی و فشار روحی و روانی که به او وارد می شد دست به خودکشی می زد. در هر صورت پشت همه این مسائل مسئولین فرقه بوده اند.
حقیقت این است کسی در جهان خبردار نشد در طی سالیان در درون تشکیلات مخوف رجوی چه بر ما گذشت. کسی نفهمید که فرقه رجوی با چه مکانیزم هایی اعضایش را شبانه روزی و هر ساعت و دقیقه چگونه له و خرد و خمیر می کرد و چگونه شخصیت افراد را از بین می بردند واقعاٌ توی این دنیا کسی نفهمید چه بر ما گذشت با چه شرایط سختی توی تشکیلات روبرو بودیم فقط سوختیم و ساختیم.
امیدوارم روزی همه حقایق توسط دوستان و جدا شده ها جنایت های فرقه رجوی بر ملآ شود.
گلی