دردم را به چه کسی بگویم!

سلام!

من شمس ا… نوری هستم پدر حمید رضا نوری؛ چندین سال است پسرم در فرقه خدا نشناس رجوی اسیر است. از خدا می خواهم به همه ما خانواده ها بخصوص پدران و مادران صبر دهد. زمانی که فرقه رجوی در عراق بود من با سایر پدران و مادران با مشکلات جسمی که داشتم به عراق سفر می کردم و در کنار آن پادگان مخوف اشرف تلاش زیادی می کردم که با پسرم حمید رضا دیداری داشته باشم ولی متاسفانه با یک سری آدمهای سنگ دل مواجه شدم که به جای اینکه من پدر را درک کنند به من توهین و به من سنگ می زدند و می گفتند حمید رضا دیگر پسر تو نیست انگار که مالک پسرم شده بودند بعد از مدتی در کنار پادگان اشرف نا امید به ایران باز می گشتم با سازمانهای حقوق بشری نامه نگاری می کردم و درد دلم را برای آنها در نامه قید می کردم جوابی به من نمی دادند گویی که سازمانها و ارگانهای حقوق بشری دستشان با فرقه رجوی در یک کاسه است و شمشیر را بر علیه ما خانواده ها از رو بسته اند.

من شمس ا… نوری هستم پدر حمید رضا نوری؛ چندین سال است پسرم در فرقه خدا نشناس رجوی اسیر است. از خدا می خواهم به همه ما خانواده ها بخصوص پدران و مادران صبر دهد.

من از ارگانهای حقوق بشری که با آنها نامه نگاری کردم گله دارم مگر نمی بینند رجوی ملعون چه بلایی بر سر فرزندانمان می آورد چرا چشم خودشان را بسته اند رجوی و سرانش فرزند مرا چندین سال است به اسارت گرفته اند من اگر با  فرزندم می خواهم دیداری داشته باشم این جُرم است؟! متاسفانه گوشهای خودشان را بسته اند. جدیدا خبری به دستم رسید که پسرم و سایر اسیران را از پایتخت آلبانی به بیرون از شهر منتقل کرده اند به یک زندان با دیوارهای بلند. این هم جنایت رجوی و سرانش. من می دانم فرزندم حمید رضا تمایل ندارد در فرقه بماند او را با زور و فشار و شستشوی مغزی در دام خودشان نگه داشته اند. اگر رجوی و سرانش از انسانیت بوئی برده بودند اجازه می دادند فرزندان ما تماس تلفنی با ما داشته باشند که از احوال آنها با خبر می شدیم. من همیشه دعا می کنم و می گویم خدایا همین طور که فرقه رجوی و سرانش ما پدر و مادرها را داغدار کرد از تو می خواهم که رجوی و سرانش را هر چه زودتر نابود کن و فرزندان ما را به ما برگردان و دل ما را شاد کن.

به امید آن روز.

شمس ا… نوری. پدر حمید رضا نوری

خروج از نسخه موبایل