سند دگردیسی رجوی تروریست در مقابل امپریالیسم

رجوی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شعار می داد، مبارزه اصلی ما با امپریالیسم آمریکا می باشد وی با این شعار توانست تعدادی را به دور خود جمع کند و با بلند پروازی که داشت فکر می کرد می تواند به قدرت هم برسد.
این شعار در ابتدا که هنوز کسی شناختی از ماهیت واقعی رجوی در زندان شاه نداشت شاید انگیزاننده بود حتی در آن زمان وقتی عنوان شد که وی در زندان با ماموران ساواک همکاری نموده و باعث لو دادن بنیانگذاران سازمان شده با توهین و مارک زدن سعی نمود این افشاگری را از سر خود در کند. هر چقدر که زمان می گذشت شعار مبارزه با امپریالیسم جایش را به مبارزه با جمهوری اسلامی می داد و به نحوی که دیگر دشمن آمریکا نیست و باید مسئولین و مردم بی گناه ایران را به رگبار بست و شهید نمود.


بعد از شروع جنگ عراق علیه ایران که توطئه غرب بر ضد ایران بود رجوی ابتدا برای اینکه فضای حاکم بر جامعه را با خودش همراه کند ابتدا به دفاع از جنگ پرداخت و اینکه باید برای دفاع از میهن به جبهه ها رفت ولی هر چقدر که زمان می گذشت رجوی مجبور بود ماهیتش را بر ملاء نماید و خوش خدمتی اش را به غرب نشان دهد شروع به سنگ اندازی و بهانه تراشی در مورد جنگ کرد و اینکه نیروهای ما در جبهه ها مورد آزار قرار می گیرند از شرکت در جنگ کنار بکشد البته با توجه به شواهدی که وجود داشت و خودم نیز در آن موقع سرباز بودم شاهد بودم که نیروهای سازمان در جبهه به دستور سازمان به دنبال سلاح و مهمات بودند و شرکت در جنگ سرپوشی برای پر کردن انبارهای سازمان بوده است.
وقتی رجوی به فرانسه گریخت و سال بعد با طارق عزیز در فرانسه ملاقات نمود عملاً در کنار غرب و نوکرش صدام قرار گرفت تا به طور کامل ماهیتش را نشان بدهد و در این مسیر هم مرزهای خیانت و جنایت در جبهه ها را برای کمک به صدام در نوردید.
البته برای رجوی که شعار مبارزه با امپریالیسم برای او منفعت زیادی داشت هم چنان در مناسبات بر روی این شعار اصرار داشت و همه اعضا فکر می کردند که به واقع رجوی ضد امپریالیسم می باشد و می توانند به گفته های وی اعتماد نمایند اوج این مسئله در نشست های طعمه رجوی در سال 1380 در قرارگاه باقرزاده بود که رجوی به همراه زن سومش مریم قجر پرچم قرمز به دست گرفتن و شعار مبارزه با امپریالیسم سر می دادند ولی همانگونه که گربه دستش به گوشت نمی رسد عنوان می کند که بو می دهد رجوی چون در عراق گیر کرده بود عملاً نمی توانست به طور کامل در خدمت غرب قرار بگیرد.
وقتی صدام سرنگون شد و نیروهای آمریکایی وارد عراق شدند دیگر رجوی زمینه را مناسب دید که بطور کامل سرسپردگی اش را نشان دهد و دیگر شعار مبارزه با امپریالیسم جایش را به خط موازی با غرب داد و دیگر نیروهای آمریکایی برای ما دشمن محسوب نمی شدند بلکه دوستانی بودند که می توانستند در جشن های سازمان در اشرف شرکت نموده و یا می توانستند به مهمانی های خصوصی مسئولین که برای آنان ترتیب می دادند شرکت و از استخرهای اشرف استفاده نمایند.
دیگر تمام نوشته هایی که در مورد مبارزه با غرب رجوی مطرح کرده بود از کمد اعضا جمع آوری شد و اگر کمدی فردی مورد بازرسی قرار می گرفت نشانی از حرفهای رجوی در مورد امپریالیسم نبود. دیگر کسی حق نداشت حرفی از موضعگیری رجوی در مورد انفجار برج های دو قلو آمریکا بزند و یا اینکه مطرح کند که در موقع انفجار برج های دوقلو نیروهای سازمان جشن گرفتند و رجوی دو باره وعده نبرد با آمریکا داده بود.
وقتی مریم قجر از عراق فرار نموده و در فرانسه جا خوش کرد سعی نمود که ماهیت واقعی رجوی را بعد از سالیان نشان دهد و اینکه اکنون دشمن ما غرب نیست و باید برای سرنگونی که مدتی با صدام کار کرده و به جایی نرسیدیم شاید در کنار غرب رجوی بتواند به حکومت برسد. در مناسبات مسئولین سازمان طوری برخورد می کردند که انگار امپریالیسم خوب است و برای نبرد باید با آنان همکاری نمود و یا اینکه این گونه حرف می زدند که آمریکا برای سرنگونی و جنگ با ایران به ما نیاز دارد و ما را مسلح خواهد کرد!!! این گونه حرف زدن از اختیار مسئولین فرقه خارج بود چرا که این حرف بهای زیادی داشت و فقط یک فرد می توانست این حرف را بزند که آن هم رجوی بود. مسئولین روی این حرف وی مانور نموده و پز می دادند تا شاید به نیروهای نگون بخت روحیه بدهند.
اگر بخواهیم موضعگیری های سازمان را به دو مرحله تقسیم کنیم ابتدا یکی در دوره صدام بود که رجوی سعی می کرد در کنار شعار مبارزه با امپریالیسم در خفا با آنان همکاری نماید و مرحله بعدی بعد از سرنگونی صدام می باشد که دیگر رجوی به حمایت همه جانبه از غرب پرداخت. در کار سیاسی مریم قجر خط همکاری همه جانبه با غرب را دنبال نمود و تلاش کرد که با تمام قوا در کنار سران جنگ طلب آمریکایی باشد در مورد جنگ عراق شاهد بودیم که در کنار غرب قرار گرفت و در جنگ سوریه نیز که غرب از تروریست ها حمایت می کرد رجوی نیز همین موضعگیری را نمود و حتی در چندین مرحله مریم قجر با تروریست های سوریه در اوور ملاقات نمود. همه این راهها به این خاطر است که رجوی این پیام را منعکس کند که دیگر دوران مخفی کاری گذشته است و باید از این مخفی کاری پرده بر داشت و عملاً اکنون هم شاهد هستیم که سناتور جنایت کار جان مک کین در ملاقات با مریم قجر در آلبانی حضور یافته تا این پیوند ابدی شان را ثبت تاریخی کنند و مریم هم برای پرچم آمریکا دست زده و به پایکوبی بپردازد.
سئوال این است که چرا مسئولین سازمان و یا اعضای وارفته در مقابل این سئوال قرار نمی گیرند که شعار دیروز سازمان مبنی بر مبارزه با امپریالیسم اکنون جایش را به این داده که مریم قجر در کنار مک کین جنایت کار عکس یادگاری بگیرد و مسئولین هم اشک شوق از این پیوند بریزند؟ البته می توان به این سئوال این گونه جواب داد که وقتی عنوان می شود که سازمان یک فرقه می باشد و مناسبات آن بر اساس یک فرقه اداره می شود دیگر افراد در این فرقه هیچ اختیاری از خود ندارند، قدرت فکر کردن ندارند. همه حرفشان همان است که رجوی می گوید، درک درستی از شرایط و جامعه ندارند، ذهنشان در همان سال ورود به سازمان قفل می شود، آنها انسانند ولی فکر کردن و درک و شعور از آنان سلب می شود، دیگر برایشان اصول سازمانی ارزش نیست، همه بنیادهای تشکیلات و مناسبات روی دروغ و فریبکاری سوار می شود، انسانها در این مناسبات فقط عمر خود را به بطالت می گذرانند، در عصر کنونی دنیا رو به پیشرفت است ولی آنان هر روز عقب گرد داشته و نمی توانند پیشرفتی را لمس کنند و…
با این شرایط است که وقتی جان مک کین جنایت کار در کنارشان قرار می گیرد هیچ احساس فشاری نمی کنند و یادشان نمی آید که رجوی قبلاً در مورد غرب چه چیزی را نشخوار می کرد به همین خاطر اکنون دست زدن برای پرچم آمریکا برایشان افتخار محسوب می شود و فکر می کنند که می توانند با آویختن به غرب شاید به خواسته ای که دارند برسند.
وقتی به عکس فوق نگاه کنیم در خواهیم یافت که به واقع مشمئز کننده است تا دیروز رجوی ضد بشر شعار مبارزه با امپریالیسم و اکنون در یوزگی برای غرب. اگر کسی که ذره ای از غیرت و شرف میهن و وطن پرستی در او باقی مانده باشد می تواند درک کند که این عکس سند سرسپردگی کامل فرقه رجوی به غرب می باشد و برای مردم ایران هم نشانه افتخار است که دشمنان شان چگونه برای کاسه لیسی و گدایی آویزان جنایت کارانی می شود که سابقه طولانی در دشمنی با مردم ایران دارند.
هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل