روزی از مادرچشم انتظاری پرسیدم چه پیامی برای مسعود داری؟ در پاسخ گفت:” که جهنم نصیبش باد همانطور که دراین دنیا هم زندگی ندارد. از قول من بعنوان مادری که بیش از سی سال است برق راهرو خانه را به امید بازگشت امید زندگی خویش خاموش نکرده به او بگویید ننگ وعار ابدی برتو باد.”
بمناسبت دوازدهمین سالگرد آغاز بکار دفتر انجمن نجات دراستان یزد و بمنظور بررسی عملکرد این دفتر در دوازده سال گذشته و همچنین تبیین اهداف و برنامه های آتی آن،گفتگویی را با جناب آقای یغمایی انجام داده که بشرح ذیل می باشد.
– لطفاً بمنظور آغاز گفتگو، خودتان را معرفی نمایید.
من ابوالقاسم یغمایی کارمند بازنشسته اداره ثبت احوال استان یزدکه هم اینک نزدیک به 19 سال است بازنشسته شده و از دیماه سال 1384 بمدت 12 سال است که با دفتر انجمن نجات دراستان یزد همکاری میکنم.
– بعنوان اولین سوال: فلسفه وجودی انجمن نجات را برای مخاطبین تبیین بفرمایید.
اولاً لازم به ذکر است که هدف نهایی از تشکیل دفاتر انجمن نجات در سراسر کشور، یاری رساندن به خانواده ها و افشای ماهیت فرقه ای تشکیلات رجوی بوده و می باشد. هدف کاملاً مشخص است افشاگری فرقه قرون وسطایی رجوی و به اشراف رساندن خانواده ها نسبت به عملکرد فرقه رجوی است و تمامی دفاتر انجمن نجات همین هدف را سرلوحه کارخویش قرارداده و آنرا دنبال می کنند.
لذا ابتدا بایستی خانواده هایی که فرزندانشان اسیر فرقه رجوی هستند به اشراف و این آگاهی برسند که فرقه رجوی عمر فرزندانشان را برای هدفی نامشخص به تباهی کشیده و آنها را در اسارت نگه داشته و خانواده ها بایستی در مسیر آزادی فرزندانشان گام بردارند و فرزندانشان را از دام فرقه آزاد کنند. خانواده زمانی می تواند برای آزادی فرزندش اقدام کند که ماهیت فرقه برای آن روشن شده باشد.
اما این تنها خانواده های اسیران فرقه نیستند که مخاطب انجمن نجات باشند، بلکه درحال حاضر تمامی جوانان پر شور این آب و خاک که در معرض انواع آسیب ها قراردارند با توجه به فعالیت برخی مخالفین در فضای مجازی، مخاطب عام محسوب می شوند و انجمن نجات بعنوان یک واکسن پیشگیرانه اهداف خویش را دنبال می کند و نظر به تجربیات تلخ گذشته که جوانان پاک میهن گول و فریب شعارهای پر زرق و برق مجاهدین را خورده و در دام فرقه گرفتار شده اند، اینک با روشنگری و انجام نشست های تخصصی در مجامع و محل تجمع جوانان مثل دانشگاهها مانع از به دام افتادن آنها شده و خواهد شد.
– آقای یغمایی لطفا به بیان توضیحاتی درخصوص فعالیت ها و اقدامات انجام شده انجمن نجات یزد در این دوازده سال بپردازید.
درپاسخ به پرسش شما بایستی گفت که از اهم اقدامات و فعالیتهای انجام شده دراین سالهای اخیر کمک به خانواده های رنجدیده برای سفر به عراق و مقابل کمپ های مجاهدین – اشرف و لیبرتی- بوده است. اولین سفر خانواده ها درسال 82 و آخرین آن هم سال 95 انجام شده است. در اولین عزیمت خانواده ها، آنها توانستند با عزیزان خود هرچند کوتاه و با مراقبت شدید مزدوران فرقه دیداری داشته باشند اما بعد از آن وقتی فرقه به این موضوع پی برد که خانواده ها بنیان و اساس آنها را بهم خواهند ریخت،اجازه دیداربه کسی داده نشد.
از دیگر اقدامات انجام شده این دفتر برپایی متعدد همایش های تخصصی حول محور فرقه ها و مصداق بارز آن فرقه رجوی و مبحث کنترل ذهن دردانشگاههای استان و هم چنین برپایی نمایشگاهی از پوستر، عکس و اسناد ازحیات ننگین فرقه می توان نام برد.
– فکر می کنید انجمن نجات چقدر در تحقق اهدف خود موفق بوده است؟
با اطمینان کامل بایستی گفت که انجمن نجات در هدفی که داشته موفق بوده و کارش را در رابطه با فرقه رجوی بنحو احسن انجام داده و تا به آخر انجام خواهد داد و تا نابودی تشکیلات فرقه از پا نخواهد نشست البته با کمک خانواده ها.
بایستی اشاره کنم که که در حال حاضر خانواده ها و انجمن نجات اعضای یک خانواده هستند و با هم در راستای نابودی فرقه رجوی در یک مسیر حرکت می کنند لذا هدف تاسیس انجمن نجات از ابتدا همین بوده و تا پایان خواهد ماند و بایستی در این راه گام های بیشتری برداریم.
ارتباط با طیف وسیعی از خانواده ها، که برخواسته از آداب و فرهنگ های مختلفی می باشند، یقینا پیچیدگی های خود را نیز دارد، طبیعی است ما با انواع قشرها و فرهنگ های جامعه سر و کار داریم وقتی هدف ما یاری رساندن به خانواده ها و آزاد کردن افراد اسیر در فرقه رجوی باشد هیچ چیز مانع کار ما نمی شود و با هر قشر و فرهنگی بایستی تنظیم رابطه کرد در غیر این صورت کاری که انجام می دهیم موضوعیتی ندارد. انجمن نجات همه را یک خانواده محسوب می کند و خود انجمن هم جزئی از خانواده هاست و درد مشترک است بایستی با تمامی خانواده ها صمیمی بود و آنها را درک کرد که بتوانیم با کمک هم کار را پیش ببریم.
– به نظر شما خواسته خانواده ها از انجمن نجات چیست و انجمن برای آنها چه اقداماتی انجام داده است؟
خواسته به حق، وتنها خواسته خانواده ها آزادی فرزندانشان از سلطه رجوی است، آرزویی که خانواده ها دارند این است که فرزندانشان به آغوش گرم خانواده برگردند هر چند چندین سال از بهترین دوران زندگی خود را توسط فرقه رجوی به تباهی کشاندند ولی کماکان خانواده ها منتظر فرزندانشان هستند. پدر و مادرانی که سالها حسرت دیدار فرزندانشان در دل داغدارشان مانده و متاسفانه پدر و مادرانی که در حسرت دیدار فرزندانشان فوت شده اند.
زمانی که خانواده ها با تحمل مشکلات مالی و امنیتی به عراق سفر می کردند و کنار درب پادگان اشرف مستقر می شدند پدر و مادرانی هم بودند با ویلچیر به عراق سفر می کردند انگیزه این را داشتند که بعد از چندین سال با فرزندانشان ملاقاتی داشته باشند واین حق طبیعی همه آنها بود و انجمن نجات وظیفه خود می دانست که آنها را دراین راه یاری کند گرچه متاسفانه سران فرقه رجوی با فحش و بد و بیراه و با سنگ از آنها استقبال می کردند.
– وقتی به دوازده سال گذشته نگاه می کنیم فراز و فرودهای را در این راه تحمل کرده ایم و مرور اتفاقات گذشته، واقعیت سختی را به ما نشان می دهد و آن اینکه پیگیری و نجات فرزندان خانواده ها، کاری بسیار سخت است و پشتکار و همتی بلند را میطلبد. توصیه شما برای خانواده ها چیست؟
اولاً بایستی بدانیم که فرقه برای رسیدن به مطامع شیطانی خویش از هیچ جنایتی فروگذارنیست حتی به نیروهای خود که عمر و جوانی و هست و نیست خود را در راه این فرقه فدا کرده، رحم نکرده اما در مقابل، ما هم خانواده هایی داریم که رنج و فراق آنها با فرزندانشان قریب به چهل سال شده وهمین امر موجب انگیزه بالای آنها برای ادامه این راه است.
اما شرایط فعلی با شرایطی که در عراق حاکم بود بسیار فرق می کند در زمانیکه فرقه در عراق حضور داشت عمده ترین کار انجمن و خانواده ها، با عزیمت به اشرف و لیبرتی تلاش برای رهایی عزیزان و اسیران از چنگال فرقه بود اما اینک که آنها به کشور آلبانی منتقل شده اند شکل دیگری از اقدامات دردستور کار قراردارد.
اولاً خانواده ها باید بدانند همانطوری که مکرراً قبلاً هم گفته شده،گرچه فاصله میان خانواده ها و اسیران زیاد شده اما شرایط برای جداشدن آنها به مراتب سهل و آسانتر شده گرچه از آنطرف سران فرقه هم به شیوه های جدیدی برای دربند نگاه داشتن اسیران متوسل شده اند مثل قطع کردن حقوق پناهندگی ناراضیان و امثال آن اما این حیله گری ها راه بجایی نخواهد برد!
بنابراین درحال حاضر خانواده ها در رابطه با فرقه به آگاهی کامل دست پیدا کرده اند و همچون گذشته باید در مقابل فرقه رجوی بایستند و کوتاهی نکنند هر چه بیشتر کار آزادی فرزندانشان را دنبال کنند زودتر به نتیجه می رسند پیگیری مطالبات خود از طریق مکاتبه با مجامع حقوق بشری و بین المللی یکی از راههایی است که باید از طریق آن بر فرقه فشار آورد تا به قوانین بین المللی گردن نهد.
اتفاقا فرقه رجوی منتظر است که خانواده ها عقب نشینی کنند که بتواند بیشتر فرزندانشان را به اسارت بگیرد و اهداف شوم خودش را پیش ببرد که در این رابطه سرش به سنگ خورده است و در مقابل خانواده ها کم آورده است و بدترین بر چسب ها را به خانواده ها می زند.
– اگر بخواهید جمله ای به رجوی بگویید آن جمله چیست؟
قریب به چهل سال است که سران فرقه رجوی با اراجیف دروغین و وعده های پوشالی عده ای را دور خود جمع کرده و هربار با دادن وعده های تازه همچون سرنگونی تا شش ماه دیگر و یا تا پایان سال و یا وعده دیدار در میدان آزادی تهران و غیره ذالک، این فلک زده ها را به دنبال خویش می کشاند.
بنای این فرقه نحس بر دروغ استوار شده و جوانان دیروز عضو فرقه اینک مردان و زنانی شده اند با کهولت سن که زندگی انها تباه شده و برف پیری بر سر و روی آنها نشسته، چشمان پر فروغشان تیره و تار و قد رسایشان خمیده شده اما یکی از وعده های مسعود محقق نشده خودش که خسر الدنیا و آخرت شده بماند،اما عده ای را در بند اسارت خویش نگه داشته، وبه هیچ وجهی حاضر نیست آنها را بحال خویش رها کند اینک هم قصد دارد آنها را به مقری موسوم به اشرف 3 ببرد.
اما همین عده افراد گرفتار و اسیر، خانواده هایی درایران دارند که نگران و چشم براه آنها هستند، وقتی با خانواده ها صحبت می کنیم می بینیم که آنها هنوز در انتظار دیدن عزیزان خویش بسر می برند و این چشم انتظاری آنها را نیزپیر کرده است. هنوز خانواده هایی هستند که با بصدا درآمدن زنگ خانه منتظر دیدن چهره عزیز خود هستند. چه پدران و مادرانی که حسرت دیدار فرزند عزیز خویش را با خود به گور بردند اما آه همین پدران و مادران دامان رجوی را گرفته که معلوم نیست خودش کجا گور به گور شده است.
روزی از مادرچشم انتظاری پرسیدم چه پیامی برای مسعود داری؟ در پاسخ گفت:” که جهنم نصیبش باد همانطور که دراین دنیا هم زندگی ندارد. از قول من بعنوان مادری که بیش از سی سال است برق راهرو خانه را به امید بازگشت امید زندگی خویش خاموش نکرده به او بگویید ننگ وعار ابدی برتو باد.”
من جز این جمله مادر داغ فراق دیده چه چیزی می توانم به رجوی ها بگویم؟
– چه پیامی برای کسانیکه همچنان در طلسم فرقه ای رجوی روزگار می گذرانند، دارید؟
پیام من به کسانی که در آلبانی هستند این است که رجوی برای قدرت طلبی خودش عمر همه شما را به تباهی کشانیده و خودش پا به فرار گذاشته. اما شما انسان هستید نه برده رجوی. شما هم می توانید برای خودتان تصمیم بگیرید و آینده خود را رقم بزنید رجوی وفرقه مضمحل شده اش هیچ پایگاه و جایگاهی در ایران ندارند.
تبلیغاتی که در تلویزیون خودشان به خورد شما می دهند، دروغ محض است و خریداری ندارد. زندگی آزاد خیلی شیرین است اجازه ندهید سران عقب مانده فرقه بیشتر از این عمر شما را به تباهی بکشانند زیر سلطه فرقه رجوی ماندن یعنی تباهی، امیدوارم هر چه زودتر برای خودتان تصمیم بگیرید و زندگی آزاد برای خودتان انتخاب کنید.
– و اما جمله پایانی
مایلم در خاتمه این دیدار، تشکر ویژه ای داشته باشم از خانواده های عزیزی که دراین دوازده ساله فعالیت انجمن، همگام و گاهاً پیشاپیش انجمن یار و یاور انجمن نجات در راه رسیدن به اهداف خویش بوده و آرزومندم با رهایی عزیزان دربندشان و دیدن لبخند بر لبانشان خستگی این سالیان به در رود.