پس از مرگ اکبر چاووشی و انتشار افشاگر یهای اعضای جدا شده، مطلبی به نام خواهر اکبر در سایت های فرقه تروریستی رجوی انعکاس یافت که به خوبی نشان می دهد رجوی سعی دارد از نام خواهر اکبر نهایت سوء استفاده را ببرند و افرادی که در مورد اکبر مقاله نوشتند را متهم و محکوم کنند.
اکبر چاوشی باید نزدیک به یک سال و نیم تحت مسئولم در ستاد اشرف بود و از نزدیکی با او اشنایی داشته ام. مسئولیت وی در ترددات حفاظت جلوی اتوبوس پیک بود و در طول مسیر موارد مشکوک را مورد شناسایی قرار می داد.
اینکه مریم قجر اکنون بعد از درگذشت اکبر به تعریف و تمجید از وی می پردازد چیز جدیدی نیست. این یک رسم عادی در مناسبات سازمان است که تا روزی فرد در مناسبات حضور دارد باید زیر شدیدترین فشارها به کار ادامه دهد و وقتی فوت می کند به یکباره مریم قجر یادش می افتد که وی چه مبارز خوبی بوده است!
اکبر چاووشی هم از این قاعده مستثنی نمی باشد: مریم قجر در مورد مرگ اکبر چاوشی این گونه به تعریف و تمجید از وی می پردازد. وی ابتدا از اکبر به عنوان برادر یاد می کند که هیچ سنخیتی با رویکردهای فرقه و مریم قجر داعشی ندارد. شما برای کدام یک از زنان و مردان داخل مناسبات ارزش قائل شدید که برای اکبر قائل شده باشید؟ مریم قجر برای اینکه به سیاه بازی خود ادامه دهد عنوان می کند که”وقتی قهرمانی و جنگنده ای پر شور او را به یاد می آورم” و یا”تا فرار قهرمانانه وی”… ابتدا تکرار این کلمات برای مریم قجر و برای ما چیز جدیدی نیست این سناریویی است که همیشه بعد از مرگ افراد مورد استفاده قرار می گیرد.
البته برای خواهر اکبر هم متاسف هستم که در چنین فضایی باز اسیر حرفهای مریم قجر شده است و سعی می کند به نفراتی که در مورد مسبب اصلی مرگ برادرش مطلبی نوشتند آنان را مقصر نشان دهد در حالی که مسبب اصلی مرگ اکبر مسعود و مریم قجر تروریست می باشند.
آیا هیچ از خودتان سئوال نمودید که چرا اکبر به چنین روزی افتاده است؟ آیا اکبر نمی توانست به چنین بیماری دچار نشود؟ نشخوار حرفهای تکراری:”اکبر خندان بود” و یا”با روحیه بود”، جانش را به او برنمی گرداند. این دامی است که مریم قجر بعد از مرگ هر فردی برای خانواده اش پهن می کند تا از این طریق بتواند به شیادی و حقه بازی خود ادامه دهد.
خانم مریم قجر، اکبر با مرگش در شما تکثیر نشد بلکه شما با هم کاسگی و هم پیمان شدن با غرب و صهیونیست ها و شیوخ شکم پرست عربی تکثیر شده و هر روز سنگ آنان را به سینه می زنید. چرا شما به اعضای گروه خود اجازه دیدار با خانواده هایشان را نمی دهید؟ چرا حتی از یک تماس تلفنی ترس دارید؟ چرا از این می ترسید که نفرات فرقه به داخل شهر تردد آزادانه داشته باشند؟
این که با سوء استفاده از جان اعضای اسیرتان، برای خود سکوی پرش درست کنید ترفند جدیدی نیست. این که از افراد سوءاستفاده کنید و بعد از مرگشان هم شهیدسازی کنید و همچنان از نامشان سوء استفاده کنید بسیار کار پلیدی می باشد که در مورد تک تک اعضا به نحو احسن انجام می دهید.
خانم چاوشی از شما می خواهم به جای تکرار اراجیف مریم قجر داعشی قدری با خود خلوت کنید و به بررسی عملکرد سازمان در طی این سالیان بپردازد. حتی در مورد مرگ برادر دیگرتان سعید نیز باید گفت که اگر رجوی از ابتدا یعنی بعد از شکست در عملیات مرصاد از عراق خارج می شد و یا حتی بعد از سرنگونی صدام سعی نمی کرد در اشرف باقی بماند و از عراق خارج می شد، اکنون سعید نیز زنده بود. اما از آنجایی که رجوی باری بقا به خون نیاز دارد، بعد از سرنگونی صدام با ماندن در عراق چند ده نفر را به کشتن داد. رجوی تنها با ریختن خون اعضای نگون بخت به حیاتش ادامه می دهد.
اگر اکنون جدا شده ها دست به افشاگری می زنند به خاطر این است که دوباره نسلی دیگر به قربانگاه رجوی کشیده نشود.
هادی شبانی