وزارت اطلاعات، در زندان مانز هم شعبه زده است

همیشه عشق در هوای آلوده احساس خفگی می کند و نمی تواند نفس بکشد! عشق و عاطفه جزئی از وجود آدمی است، نمی توان تا به ابد آنرا به بند کشید و خفه کرد!


اما صحبت های خودمانی و به زبان تشکیلاتی” محفل” (یا به قول رجوی شعبه وزارت اطلاعات) همواره بین اسیران در اشرف ها ادامه داشته است!
در گذشته، جابجائی های دوره ای، همواره مانع از این می شد که بفهمی چه کسی به کجا رفته است، بازداشت شده یا سربه نیست شده است؟ اما خوبی و حسن زندان اشرف 3 در این است که سران فرقه دیگر نمی توانند، ناراضیان را بکشند و بگویند: ماموریت رفته است!
گذشت آنزمانی که در عراق سلاح و صدام بود و به راحتی آب خوردن، می کشتید و شکنجه می کردید! البته شرایط در آلبانی قدری پیچیده شده است! سازمان می بایستی بهای زیادتری برای زندان و شکنجه بدهد و باید با درست کردن پاپوش و متهم کردن کذائی افراد – که کار ساده ای نیست- دست به بازداشت و بنگالی کردن بزند!
ماهیت سازمان و شخص رجوی، با زندان و شکنجه عجین و آمیخته است! هرگز نمی توان زندان را از سازمان مجاهدین جدا کرد، چرا که استبداد و دیکتاتوری است که عمر ننگین سازمان را تضمین می کند، اما ممکن است، اسامی دیگری برای آن تولید شود، همچنانکه در تیرانا، می گویند: قرنطینه!
ما شنیده بودیم که در مبادی ورودی فرودگاه ها و گمرکات و مرزها، جائی به اسم قرنطیه وجود داشت که حیوانات را برای واکسینه کردن و چک های پزشکی برای 24 یا 48 ساعت در آن جا قرنطینه می کردند تا بیماری واگیر دار وارد کشور نشود و شیوع پیدا نکند!
اما فلسفه زدن قرنطینه، آنهم حداقل برای 2 ماه، در پایگاه های مجاهدین در تیرانا، برای چیست؟
بله رجوی ها! از شیوع بیماری بسیار واگیر” جدائی از فرقه” بیم و هراس بسیار فراوان دارند، بطوریکه حتی حاضرند آبروی نداشته خود را در گرو زدن زندان، در طبق اخلاص بگذارند!!!
اما شنیده ها حاکیست که در زندان مانز، یا همان زندان اشرف 3! سران فرقه بازهم زندان سازی کرده و افراد را در آن به حبس های طولانی مدت، زندانی می کنند!
جا دارد که در اینجا، توجه تمامی ارگان های حقوق بشری را به این مسئله معطوف کنیم که باید به هر طریق، جلوی این بازداشت های بی رویه در فرقه رجوی، گرفته شود و سازمان های مدافع حقوق بشر اجازه داشته باشند که از درون زندان های فرقه بازدید دوره ای و آزادانه داشته باشند!
سران فرقه استبدادی رجوی باید خود را از خواب خرگوشی بیدار کنند! باید با دیدن واقعیت ها و جامعه جداشده ها و خانواده های معترض به فرقه سازی و زندان سازی! دست از اوهام خون آلود خود بکشند!
مگر می شود تا ابد دیگران را با سوء استفاده از ارتباطات و موقعیتهای مالی، غیر موجه جلوه داد!
مگر می شود تا ابد با حمایت این و آن وحشی شد و لجن و گند کاری خود را بر چهره پاک و منزه دیگران مالید!
مگر می شود تا به آخر نفوذی و مزدور وزارت اطلاعات تولید کرد، بیش از بیست سال است که سازمان قدرت جذب نیروی خود را از دست داده و فقط جداشده و نفوذی تولید می کند! پس به دلیل مسدود بودن ورودی سازمان، منطق حکم می کند که دیگر سازمان نفوذی و مامور وزارت اطلاعات نداشته باشد! اما نمیدانم که چه سری است که:
هر دم ازاین باغ، بری می رسد! تازه تر، از تازه تری می رسد!
هر دم از باغ رجوی یک نفوذی جدا می شود! واقعا این وزارت اطلاعات چه ابرقدرتی است که از راه دور به دل ها الهام می بخشد که نفوذی بشوند!!!
نکند وزارت اطلاعات ایران در زندان مانز هم شعبه زده و دنیا بی خبرمانده است؟
اما، بنظر می رسد آش بقدری در شهر و دیار آلبانی شور شده است که صدای میهمان و هم صاحب مجلس را در آورده است!
فرید

خروج از نسخه موبایل