از وضعیت زنان در تشکیلات رجوی هم بنویسید

سید شهاب اشرافی نامی در یکی از رسانه های رجوی نوشته است؟

” در رژیم زن ستیز آخوندی زنان حق آزادی پوشش ندارند و به جرم بی حجابی وبد حجابی دستگیر، زندانی وحتی جریمه نقدی می شوند”.

من ضمن اینکه وظیفه ی دفاع از کار حکومت در رابطه با زنان را ندارم، این سئوال را مطرح میکنم:

در تشکیلات رجوی چطور؟

آیا زنان حق نشان دادن یک تارموی خود را داشته ویا حق دارند ازلباس هایی که زنان درایران استفاده میکنند، استفاده کنند؟

حق حضانت از فرزندان وحق ازدواج برای زنان ساکن کشور برسمیت شناخته شده و آیا باند رجوی این حقوق را درمورد زنان – حتی با رده ی تشکیلاتی  مثلا بالا-  رعایت میکند؟

البته که جواب این سئوال ها چیزی جز منفی نیست وباند رجوی صلاحیت دخالت دراین امور را ندارد!

درادامه:

” درایران دیه زنان نصف مردان است. یعنی ارزش اعضای بدن وجان آنها کمتراز مردان است. درایران سهم فرزندان دختراز ارث والدین نصف پسران است. اگر شوهری فوت کند تنها یک هشتم ارث به زنش می رسد. درایران زنان نمی توانند رهبر، رئیس جمهور،رئیس قوه قضائیه،رئیس مجلس وامام جمعه شهر شوند. درایران زنان ازپست های نظامی محرومند، حتی ازقضاوت وریاست دادگاه محرومند. درایران زنان حق حضور در استادیومها و بسیاری از مکانهای ورزشی و تفریحی عمومی راندارند، بله این واقعیتهای تلخ جامعه ماست”.

آیا نفس این مسائل درسازمان مجاهدین رجوی رعایت میشود؟

دیه چیزی است که به وراث میدهند وآیا فرقه ی رجوی برای هزاران نفری که آنها را وادار به شرکت درعملیات مختلف کرده وبه کشتن داد، دیه ای پرداخت که صحبت مرد یا زن بودن آنها بماند؟!

آیا کسی از زنان فرقه ی رجوی – حتی درسطح مریم- بدون اجازه ی مسعود رجوی میتوانستند به ریاست یک آبدارخانه دست پیدا کنند؟

آیا زنان ساکن کشور، ظلمی باندازه ی زنان تحت تصاحب رجوی را متحمل میشوند؟!

مثلا حق دیدن اعضای خانواده ی خود را ندارند، نمیتوانند به سفر بروند آنطور که در تشکیلات رجوی مرسوم است…؟

آیا استفاده ی زنان ایران ازمکان های عمومی، ده ها برابر بیشتر از زنان اسیر رجوی  نیست؟

زن ایرانی خوشبخت هم نباشد، باندازه ای در زیر ستم زندگی نمیکند که زنان بیچاره ی مناسبات رجوی میکنند!

همینطور:

” زنان ایران اعتقاد دارند ومیدانند که مقاومت ایران همراه وهمگام با آنها علیه زور واستبداد گسترده رژیم می جنگند ومیدانند ازجایگاه والایی درشورای مقاومت و سازمان مجاهدین خلق برخورهستند.”…

زنان ایران درمجموع، اطلاعات چندانی از سازمان استحاله شده ی رجوی ندارند وآنها که اهل مطالعه وتحقیق هستند، بخوبی میدانند که اگر وضع شان درایران ایده آل نیست، درمقابل  مجبور به ترک  اجباری همسر وفرزندان خود نبوده و کسی آنها را به آلات لهو و لعب حرمسرای رجوی تبدیل نمیکند ودرمقام مقایسه، مجبور به شکر گذاری هستند!

بازهم:

” سازمان مجاهدین خلق وشورای ملی مقاومت وخانم مریم رجوی برای براندازی وبعد از نابودی رژیم برای سازندگی، نقش زنان راخیلی مهم وحیاطی می دانند…به گفته خانم مریم رجوی زنان نیروی تغییر درایران هستند وپرچمدار این نهضت…”.

همانقدر حیاتی که در سازمان است”؟!

شاید که شما حیات وممات را اشتباهی گرفته اید!

اینها مگر کاری جز هورا کشیدن برای مسعود دارند وهورا کشیدن چگونه میتواند یک امر حیاتی تلقی شود؟

آیا مریم درنظردارد اینها را هم ازخانه وکاشانه ی خود خلع ید کرده وبدست بوالهوس هایی مانند مسعود رجوی بسپارد؟

زنان ایرانی خارج از مناسبات رجوی، اقلا این شجاعت وآزادگی را دارند تا نگذارند سرنوشتی مانند بیوه های رجوی داشته باشند!

دراین مورد خاطر جمع باشید که اگر این زنان به داخل تشکیلات رجوی فرستاده شوند، تغییرات ریشه ای را درآنجا انجام خواهند داد!

بنظر میرسد که حواریون رجوی درمورد این مسائل، چیزی ننویسند، سر سنگین تر هستند وبا این سئوالات گیج کننده مواجه نخواهند بود!

نوید

خروج از نسخه موبایل