چرا مریم قجر هر بار به بهانه های مختلف، آمریکائی ها و سایرین را به مراسم بزک کرده خود در مقرهای فرقه می برد؟
چرا مراسم سخنرانی و ضیافت های شام برای سخنرانان مزدور خودش ترتیب داده و فیلم این مراسم فرمایشی را صدها بار با صحنه های ادیت شده، به نمایش می گذارد؟
آیا این شکل جدیدی از مبارزه است که لباس های آنچنانی پوشیده وبا تبلیغ اشرافی گری و اشراف بازی، از محرومین جامعه و کسانی که زیر خط فقر هستند، دم زده و صحبت کنیم؟
این ادا و اطوارها را حاکمانی انجام می دهند که از جوامع خود و محرومان اجتماع بیگانه باشند.
اخیرا مردم یکی از کشورهای آمریکای لاتین، رئیس جمهور خود را پس از پایان دوران ریاست جمهوری تا خانه دو خوابه اش بدرقه کردند و به مردمی بودن او افتخار می کردند که علیرغم در قدرت بودنش به فساد آلوده نشد.
اما این مدعیان آزادی! هنوز به قدرت نرسیده، با رشوه و دادن دست دوستی به دشمنان مردم، ادای اپوزیسیون بازی درآورده و برای خود پاسپورت پناهندگی و ویزاهای آمریکائی و اروپائی و… می گیرند.
اسارت فرزندان ما را برگی برای داد و ستد های کثیف خود کردند که دراین معامله، فقط هرزگی و بی شرفی و بی غیرتی، برای کثیف ترین دشمنان، در سینی طلائی و خونین عرضه می شود.
این رازی است که باعث شده هر سال و هر روز، از شمار طرفداران و اعضای این گروه بسته فرقه ای کاسته می شود! اگر به ریشه های این کارت اعتباری تقلبی به خوبی بنگرید، خون جوانان بی گناه و قربانیان بی شماری را می بینید که بی هیچ چشم داشتی و صادقانه در این راه قدم نهادند و اکنون این بی صفتان، دست در خون، لبخند و غمزه شتری نثار بیگانگان می کنند.
زمانی رجوی واقعیت امروز و سوءاستفاده خود از خون را، به عنوان مارک به ما می زد! اما اکنون حرف های آنروز رجوی در اعمال امروز خودش مصداق پیدا می کند!
وقتی عمال رجوی به کم و کاستی های جامعه ایران، که ممکن است در هر حاکمیتی هم وجود داشته باشد، اشاره می کنند! جا دارد که از منابع مالی خود هم صادقانه سخن بگویند! به مردم اطلاعات شفاف بدهند که منابع مالی و این دلارهای کثیف از کجا به دامن مریم قجر سرازیرشده است؟ این اپوزیسیون چه چیزی را در ازای این دلارها به ثمن بخس به فروش رسانده است؟
چه حیف شد!
خون هائی که صادقانه در بیراهه های رهبران ناصادق، بر زمین ریخت و پایمال شد!
ما که گفته بودیم:
مشکل اصلی و امروز ما نه رجوی ها، بلکه، شامورتی بازی هایی است که با حیثیت و فرهنگ غنی ایرانیان در این جا و آن جا انجام می گردد! مریم با چرب زبانی و خود شیرینی، قصد دارد یک شخصیت حقوق بشری و رفرمیست از خود نشان بدهد، در حالی که همه می دانند که این زن،یک عفریته و یک شیاد جنایتکار و تروریست است، که امروز پس از اخراج از عراق دستش خالی مانده و با فریب و نیرنگ، قصد راه اندازی یک دیکتاتوری تمام عیار فرقه ای در ایران را دارد! گرچه همه می دانیم که این قسمت را کور خوانده است…
فرید