سازمان تروریستی مجاهدین خلق در 21 فروردین1378، یازده سال بعد از عملیات مرصاد، اقدام به ترور شهید صیاد شیرازی فرمانده این عملیات کرده و او را به شهادت میرساند. بر اساس گفته اعضای جداشده، بعد از ترور شهید صیادشیرازی در اشرف شیرینی پخش شد و مسعودرجوی از این اقدام بهخوبی یاد کرده است. اما چرا در بین اقدامات تروریستی که این سازمان انجام داده است، به شهادت رساندن صیادشیرازی برای آنها اینقدر اهمیت داشته است. برای بررسی این مسئله باید به ضرباتی اشاره کرد که شهید به گروه تروریستی مجاهدین وارد کرده است.
شهید صیاد شیرازی با نقشی که در عملیات مرصاد داشت دو ضربه نرم افرازی و سختافزاری به مجاهدین وارد کرد بهطوریکه این سازمان حتی تا زمان ترور این شهید هنوز آثار این ضربه را در خود احساس میکرد. اما این ضربات چه بود؟
مجاهدین در سال 1360 بعد از اعلام جنگ مسلحانه به جمهوری اسلامی و شروع ترورهای شهری استراتژی خود را «مبارزه مسلحانه شهری» اعلام میکند. بر اساس این استراتژی سازمان با استفاده از عناصر داخلی و گروههایی که از خارج به ایران میفرستاد، با ترور افراد تأثیرگذار در انقلاب سعی میکرد، پایههایی جمهوری اسلامی را تضعیف کند. همچنین در این زمان با ترور شهروندان نیز سعی داشت تا سیاست ایجاد ترس و وحشت را در شهرها حاکم کند. بااینحال بعد از مدتی از شروع ترورهای مجاهدین با هشیاری نیروهای انقلابی استراتژی سازمان شکست خورد. همچنین ترورهای شهروندان نیز سبب شد تا سازمان بهشدت بین مردم منفور شود.
ازاینرو مسعود رجوی با دیدن شکست این استراتژی در سال 1366 «ارتش آزادیبخش ملی» را تشکیل داد. این ارتش که بر اساس گفته مسئولان سازمان باهدف لشکرکشی نظامی به ایران تشکیل گرفته بود باید بهمثابه ظرفی عمل میکرد که در آن امکان حضور گسترده همه افرادی که خواهان مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی هستند را فراهم میکرد. برای همین حتی غیرمسلمانان را هم جذب کردند. همچنین تشکیل این ارتش به این معنی بود که سازمان آمادگی دارد تا با شروع جنگ بهصورت کلاسیک با جمهوری اسلامی این نظام را سرنگون کند. ازاینرو تشکیل این ارتش امید واهی زیادی بعد از سرخوردگی که نسبت به ترورهای شهری پیداکرده بودند، در بین اعضای سازمان ایجاد کرد.(1)
براین اساس مجاهدین با شروع سال 1367 یک سلسله تحرکاتی در مرزهای ایران با حمایت توپخانهای بعثیها شروع می کند. درنهایت سازمان بهصورت حسابشدهتری در مرداد1367 با حمایت بعثیها با ارتش منظمی که تشکیل داده بود به ایران حمله میکند. رجوی در زمان شروع حمله به اعضا وعده داده بود که مردم از آنها استقبال کرده و ظرف مدت خیلی کوتاهی تهران را خواهند گرفت. اما در زمان عملیات مردم نهتنها با آنها همراهی نکردند بلکه با بسیج عمومی علیه سازمان تنفر خود را از مجاهدین نشان دادند. دراین بین شهید صیاد شیرازی با فرماندهی عملیات مرصاد و ضربه مهلکی که به ارتش به اصلاح آزادیبخش این سازمان ضد در عمل نشان داد که همه هیاهوهای مجاهدین پوچ و توخالی بوده و سازمان توانایی سرنگونی نظام از طریق تشکیل ارتش منظم را نیز ندارد. درواقع شهید صیاد شیرازی در کمتر از یک سال سبب شکست سنگین استراتژی جدید سازمان مجاهدین گردید و همین مسئله بعد از شکست آنها سرخوردگی شدیدی را در بین اعضای سازمان که در داخل و خارج عراق بودند، ایجاد کرد. سرخوردگی ایجادشده سبب شد تا سازمان دچار ریزش شدیدی شده و بخشی از نیروها خواهان جدا شدن از آن بشوند.
در اینجا مسعود رجوی مجبور میشود بهمنظور حفظ سازمان مجاهدین نشستهایی را تحت عنوان تنگه برگزار کرده و در آنها افراد سازمان را مجبور کند که با بررسی خود اعتراف کنند به دلیل اینکه در تنگه درونی خود مانند تعلق به زن و فرزند و مسائل دنیوی مانده بودند، در مرصاد حاضر نشدند خود را فدا کنند برای همین شکست خوردند. درواقع مسعود رجوی بهجای اینکه مسئولیت شکست را بپذیرد، سعی کرد تا با ایجاد عذاب وجدان در اعضا آنها را عامل شکست معرفی کند. بعدها همین مسئله زمینهساز طلاقهای سازمانی بهمنظور حذف تعلقات خانوادگی، جدایی فرزندان از پدر و مادر، شکنجه روحی و جسمی اعضای متقاضی جدایی گردید.(2)
این روش هرچند بهظاهر توانست سازمان را حفظ کند، اما مشروعیت رجوی را در بین اعضا از بین برد و اگر افرادی بودند که هنوز به او به دید فردی که در زمان شاه مبارز بوده نگاه میکردند، او را دیگر فردی می دیدند که برای حفظ قدرت شخصی خود حاضر است دست به هر کاری زده و در این راه حتی از شکنجه افراد نیز اجتناب نمیکند. همین مسئله سبب کینه مسئولان سازمان از شهید صیادشیرازی شده بود. این شهید با شکست مجاهدین مشروعیت رجوی در میان اعضای خود را به چالش کشیده و باعث شده بود او اقداماتی بکند که درنهایت بیش از گذشته ماهیت خودخواه و سوءاستفاده گر او را نمایان کند. همین مسئله سبب کینه شدیدی از شهید توسط مسعود رجوی شده بود ازاینرو با صدور دستور به شهادت رساندن او سعی میکند تا کینهای را که به دلگرفته بود را خالی کند. اما رجوی از یک مسئله غافل بود که مردم ایران هیچگاه نمی گذارند هدف صیاد شیرازی بر زمین بماند و همچنان راه او را ادامه میدهند.
دکتر سیدمحسن موسویزاده
منابع:
1-علیاکبر راستگو،مجاهدین خلق در آیینه تاریخ،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1384،صفحه 58
2- سید حجت سید اسماعیلی،خداوندان اشراف،نگاهی مستند به روند فرقهگرایی سازمان مجاهدین خلق،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1396،صفحه7