قطار خسته و قدیمی مجاهدین رجوی! آهسته و لنگ لنگان به فرجام بی فرجام خود نزدیک می شود. قطار رجوی ها، با سال ها شکنجه و رنج وزندان واسارت برای اسیران فرقه، بی هیچ بهره ای، به دره عدم و نیستی، در حال سقوط است.
راه که غلط و راهبر که نادان، ظالم، فاسد و مزدور باشد، نتیجه ای جز خسران و تباهی برای دیگران به بار نخواهد آورد. البته روشن بود و کمتر موردی در تاریخ سراغ داریم که دیکتاتورها و ظالمان موفق شدند بساط جنایت های خود را تا به ابد پابرجا نگه دارند و به قلع و قمع اعضای خود ادامه دهند.
امروز هم امیدوارم، رئیس جمهور مقاومت! یک فراخوان جهانی (در کنار این همه فراخوان و در فشانی در مورد حقوق بین الملل ورهنمود و تاکید برای مسلمانان جهان و نگرانی برای آذریها وفراخوان مقاومت ایران به پذیرش پناهجویانی که از جهنم رژیم آخوندی گریخته اند و سایر چیزها…) برای اسیران آلبانی، در دستور کار قرار بدهد و همه هم بفهمند بانوی والامقام؟! در فکر قضیه آلبانی هم هست و در کنار فراخوان برای نجات زندانیان سیاسی؟! فراخوانی هم برای کمک به زندگی برگرداندن اسیران خود داده است. من تردید ندارم اگراز طرف این خانم والا مقام؟! چنین فراخوانی داده شود، ما مطمئن میشویم رئیس جمهور مقاومت فقط دور دستها، کل مسلمانان عالم،آذریها، زندانیان زندانها، مردم فرانسه، شورای امنیت، و…. را نمی بیند و مطلقا نمی خواهد با این چیزها ماجرای آلبانی فراموش شود بلکه رئیس جمهور مقاومت درست در مقابل و چند متری تریبون و زیر دماغ مبارکش تجرد اجباری و پیری و بدبختی و سفید شدن موها و چروک های صورت های ساکنان آلبانی را هم میبیند و به آنها توجه میکند و فراخوان میدهد و آن وقت ما خیالمان راحت میشد که خیری دراین کارهاست!!!
در آلبانی هم وضع گل و بلبل برقرار نیست وهمه مجاهدان” نوک قله”! نیستند.
در آلبانی چندی پیش در دیدار تنی چند از جداشدگان و وکیل نامبردگان با یک مقام مسئول در وزارت کشور دولت آلبانی در خصوص شرایط خانواده ها و اعضای درون فرقه رجوی و همچنین نجات یافتگان، اظهار داشت که هم اکنون حدود ۲۴۰ نفر از اعضای مجاهدین خلق جدا از این سازمان در تیرانا ساکن هستند که پلیس و وزارت کشور با آنان در ارتباط می باشند و حرفهای آنان را شنیده اند، و از آنجایی که تعداد آنان رو به افزایش است نگرانی هایی در دولت آلبانی بوجود آمده است.
او گفت که آلبانی از ابتدا قویا مخالف انتقال این ها از عراق به آلبانی بود و دولت مطلع است که هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنان نشد، اما دولت وقت آمریکا به دولت وقت آلبانی تضمین داد که حضور آنان در کشور به هیچ عنوان مشکلی برای آلبانی بوجود نخواهد آورد، اما به نظر می رسد که مشکلات بیشتر همچنان در راه است!
در طول مذاکرات، مسئول مربوطه که مسئول جابجایی اعضای مجاهدین خلق از عراق به آلبانی بود، نکاتی را برای وکیل و سایرین روشن ساخت. او توضیح داد که کمیساریا به مجاهدین خلق کمک نموده است تا در آلبانی مستقر شوند تا آنان را از تهدیداتی که در عراق متوجه آنان بود مصون نگاه دارد. کمیساریا به اعضای مجاهدین خلق در عراق مستمری می پرداخت! او گفت که مجاهدین خلق بودجه خودشان را در این خصوص دارند و سازمان توافقی با دولت آلبانی دارد که هزینه تمامی نفرات اعم از عضو یا جداشده را به یک میزان بپردازد، چرا که این یکی از نکاتی مورد تفاهم با مجاهدین خلق، آمریکایی ها، و دولت آلبانی بود که در زمان انتقال به آلبانی صورت گرفت.
پس روشن شد که مریم رجوی هم در عراق و هم امروز در آلبانی از بابت حضور هر نفر از کمیساریا و دولت آلبانی پول می گیرد و به کیسه خود می ریزد!!! پولی که متعلق به هر” فرد” است و باید در اختیار اعضاء قرار گیرد، اما رجوی این حق و حقوق ها را مثل سایر موارد می بلعد!!!
در طول مذاکرات، فرد جداشده از مجاهدین خلق به کمیساریا شکایت نمود که مجاهدین خلق اعضا را در آلبانی تحت فشار قرار می دهند، تهمت می زنند، تهدید می کنند، آنان را به بردگی گرفته اند، و از فشارهای روانی علیه آنان استفاده می کنند. جداشده مربوطه توضیح داد که مجاهدین خلق یک شبکه جاسوسی در تیرانا، علیه اعضای خود که گروه گروه جدا می شوند بوجود آورده اند. او شاکی بود که مجاهدین خلق اعضای خود را در ایزولاسیون کامل نگاه داشته و آنان را از ارتباط با خانواده های خود در ایران و کل جهان محروم ساخته اند، و اگر ارتباط یک عضو با خانواده اش یا با یک جداشده لو برود او فورا تحت بازخواست قرار می گیرد و به همکاری با رژیم ایران متهم می شود.
جداشده مربوطه فاش ساخت که چگونه مجاهدین خلق بسیاری از اعضای خود را طی 30 سال گذشته به بردگی گرفته اند، و حال که آنان در آلبانی زندگی می کنند، این سازمان همچنان به تهدید و تهمت علیه آنان مشغول است و به آنان اجازه نمی دهد تا از آزادی و دموکراسی و زندگی شهروندی بهره مند شوند.
سران رجوی در چنین اوهامی به سر می برند که انگار باز هم نفرات جداشده، اسیران زرخرید آنان تا به ابد هستند و بعد از جدائی هم دست از سر جداشدگان بر نمی دارند! همین اواخر شاهد بودیم که آقای کوروش شریف زاده را به شدت تحت فشار قرار دادند تا افشاگری های خود با سیامک نادری را تکذیب کرده و حرف های خود را نفی کند! عجب سازمان آزادیخواهی.
وکیل به مقامات کمیساریا گفت که این ادعاها از جانب بسیاری از جداشدگان دیگر که در شرایط ترس و وحشت به سر می برند و مدام از جانب سازمانی که مدعی است دموکراسی را به ایران خواهد آورد تهدید می شوند، ارائه شده است. او از نمایندگان کمیساریا پرسید که آیا از تهدیدات و فشارهای مجاهدین خلق حتی نسبت به خانواده های اعضا که به آلبانی برای دیدار با عزیزانشان آمدند مطلع هستند؟
وکیل سؤال نمود که آیا این سازمان که اعضای خودش را به شیوه های غیر انسانی تهدید می کند، که این یک جرم جنایی بر اساس قوانین آلبانی است، میتواند صحبت از دموکراسی نماید؟ او از کمیساریا در خصوص موضعش در قبال این اتهامات جنایی، که جداشدگان علیه یک سازمان توتالیتر مطرح می کنند، سؤال نمود. چگونه می تواند کمیساریا با چنین سازمان توتالیتر و برده داری کار کند و از آن حمایت نماید؟ آنان پرسیدند که آیا کارکنان کمیساریا نسبت به اعمال ضد انسانی سازمان علیه اعلامیه جهانی حقوق بشر که آلبانی نیز آنرا امضا نموده است اطلاع دارند، و آیا می دانند که سازمان آزادی فکر، آزادی تشکیل خانواده، آزادی جابجایی و آزادی ارتباط را از آنان گرفته و با بسیاری از اعضای خود مانند بردگان رفتار می نماید؟
وکیل خاطرنشان ساخت که توافق بین سازمان و دولت آلبانی علنی نشده و برای بررسی تحویل نگردیده است و لذا هیچ کس نمی داند که واقعا چه چیزی مورد توافق قرار گرفته است. آنچه روشن است این است که با توجه به شرایط موجود این توافق در تعارض با قواعد کمیساریا و اعلامیه جهانی حقوق بشر است زیرا که به روشنی نه اعضای مجاهدین خلق و نه جداشدگان از این سازمان و نه خانواده های آنان به حقوق شهروندی و انسانی خود دست نیافته اند.
با همه این واقعیت ها و نمونه ها، به خوبی روشن است که سازمان در انزوای مطلق سیاسی، در تاریکی دهشتناک فرقه ای، به دنبال راه نجاتی می گردد که دیکتاتوری پوسیده خود را از منجلاب فنا و نیستی، بیرون بکشد و افسار اسارت اعضاء را همچنان در دست داشته باشد.
فرید