جنگ تحمیلی هشت ساله علاوه بر خسارتهای بسیار زیادی که به کشورمان تحمیل و خیلی از خانواده ها را نیز داغدار نمود، بسیاری از اسراء جنگ را نیز گرفتار برنامه های شوم سرکرده سازمان تروریستی مجاهدین نمود که حتی تا این زمان که بیش از سه دهه از اسارت آنها توسط فرقه رجوی میگذرد، هنوز نتوانسته اند خود را از چنگال شیطانی این فرقه ضد بشری نجات دهند و طعم آزادی را بچشند.
آقای گل چشمه که خدمت مقدس سربازی اش را همانند سایر سربازان وطن برای حفظ صیانت و خاک کشور به منطقه اعزام شده بود توسط نیروهای بعثی در سال 1367 به اسارت در آمد که مورد شکنجه و اذیت آنها قرار گرفت که وساطت و برنامه شوم سران فرقه رجوی به میان آمده و با حیله و نیرنگی که در هیچ سازمان و فرقه ای مانند ان وجود ندارد، به اسارت 17 ساله فرقه رجویسم در امد که تاکنون آثار تخریب و ضرر روحی و جسمی آن در بدن وی وجود دارد که متاسفانه توسط هیچ پزشکی نیز درمان نمیشود.
به دیدار آقای گل چشمه که زندگی ساده ای دارد رفتم و با او از نزدیک گفتگو نموده. وی بعد از نجاتش از فرقه رجویسم توانسته بعد از گذشت مدتی ازدواج نماید که حاصل آن سه فرزند میباشد که بگفته وی تمام امید وی برای زندگی فرزندانش میباشد و برای رشد و شکوفایی آنها تلاش میکند.
وی که کمابیش در جریان وضعیت اسفبار اسیران فرقه رجوی میباشد و از حال و روز رو به اتمام سازمان ضدخانواده مجاهدین اطلاع دارد، میگوید که من خودم 17 سال فریب حرفها و اهداف پوچ سازمان را خوردم و افسوس میخورم که چرا زودتر متوجه نشدم که سرکرده خائن فرقه رجوی من و بقیه دوستانم را تنها برای رسیدن به اهداف بی اساس خودش میخواست و الان نیز با توجه به وضعیت اسفناک عناصر فرقه رجوی در آلبانی که در آن کشور آزاد نیز برای عناصر خود اقدام به برقراری اردوگاه و زندان اشرف 3 نموده اند، برای اسیران این فرقه احساس ترس میکنم و نگران وضعیت روحی و جسمی آنها هستم، چرا که سران فرقه رجوی در هر شرایط و در هر مکانی تنها برای براورده شدن اهداف پلید خودشان گام بر میدارند و توجهی به افراد ندارند و از آنها تنها برای رسیدن به همان اهداف بی اساس خود سوءاستفاده مینمایند. وی ادامه میدهد که من تعجب میکنم از ارگانها و نهادهای بین المللی که در بوق و کرنا میدمند که حامی آزادی و حقوق بشر هستند در حالیکه فرقه رجوی در بیخ گوش آنها براحتی برای بیش از 2000 نفر انسان زندان ذهنی و جسمی ایجاد نموده و آزادی آنها را محصور کرده اند و توجهی نیز به قوانین مورد ادعای این نهادها ندارند.
وی که از ناحیه کمر در فرقه رجوی آسیب دیده و اثرات مخرب آن تاکنون ادامه دارد در این مورد میگوید که فشار کار بالا برای جلوگیری از فکر نمودن به خانواده و آزادی و بدتر از ان فشارهای روحی و روانی که سران فرقه در نشستهای مختلف بر افراد وارد میساختند من و امثال من را به چنین روزی انداخته و شما مطمئن باشید تمامی عناصر فرقه رجوی از دردهای شدید بدنی و روحیات بشدت داغون و عصبی رنج میبرند و هر کدام از جدا شده ها را که سئوال کنید حرفهای من را تایید مینمایند که تماما ازفشارهای روحی و بیگاریهای غیر انسانی سران فرقه رجوی نشات میگیرد و فکر میکنم تا قیام قیامت نیز همراه ما خواهد بود که خداوند جواب آنها را بدهد.
وی در پایان ملاقات به دوستانش که هنوز در فرقه رجوی گرفتار میباشند چنین پیام میدهد که برادران و دوستانی که من را میشناسید، به خودتان بیایید و برای آزادی و زندگی خودتان بیاندیشید که تمام اهداف سران فرقه رجوی سرابی بیش نبوده و نیست و هر چه زودتر خودتان را از چنگال شیطانی رجویسم نجات دهید که آزادی واقعی خارج از مرزهای ترسیم شده ذهنی شما می باشد.
به امید رهایی تمامی اسیران دربند فرقه ضد انسانی رجویسم