دو رهبر غائب و حاضر فرقه، مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو، برای جلوگیری از ریزش گسترده نیروئی در آلبانی، این بار نیز با حربه” تا بهمن 97 در فرقه بمانید”، به خیال خام خود برای ماندن در راس سرکوب فرقه ای، یک بار دیگر زمان خریدند.
بهمن 97 را آخرین موعد سرنگونی رژیم و حاکم شدن خودشان به ریاست جمهوری مریم قجر! اعلام کردند.
این اولین بار نبوده که سران فرقه استبدادی رجوی، برای سرنگونی زمان کوتاه اعلام می کنند. چهل سال است که هر سال” سال سرنگونی” اعلام می گردد و مطمئنا این یکی هم آخرین بار نخواهد بود. رویای شیرین حکومت بر ایران بزرگ که مسعود رجوی آن را”بلاد کبیره” می خواند، خواب شیرینی است که سالیان سال است که این فرقه گرایان می بینند. اما این لقمه برای گلوی مریم و اعوان و انصارش بسیار بزرگ است.
البته ما صبرمان زیاد است، این چند ماه را هم منتظر می مانیم تا تمام شود و ببینیم که بعد از بهمن 97، رجوی این بار چه ماری را از جعبه مارگیری اش بیرون خواهد آورد؟
نزدیک 4 دهه است که رجوی ها، نوکری و مزدوری را سرلوحه عمل خود قرار دادند و بین صدام حسین و اسرائیل و عربستان و امروز هم آمریکا، دست به دست می شوند.
نیروهای رجوی امروز با اجبارهای تشکیلاتی، در حالی جلوی بولتون و مک کین و جولیانی ها، به تعظیم و تکریم مشغول هستند که فکر می کنند با این دست به سینه ایستادن ها، آبی برایشان گرم خواهد شد.
تمام سایت های رسمی و پوششی رجوی، از بالا تا پائین، از ترامپ و بولتن و جولیانی و… شروع شده و به آنها ختم می شود.
واقعیت این است که امثال جولیانی و مک کین، در حال سواری گرفتن از مریم قجر هستند و نه در حال حمایت از یک اپوزیسیون. اگر قبول ندارید، یک بار جیره و مواجب و حقوق آنها را پرداخت نکنید! اگر هم چنان به حمایت از شما ایستادند، ما دیگر حرفی نداریم و شما می توانید به نوکری به نوکران امپریالیسم افتخار کنید. زمانی قرار بود مجاهدین N2 باشند (نوکر دوم خلق قهرمان )، اما امروز برای نوکری به نوکران امپریالیسم افتخار می کنند. عجب روزگاری غریبی است!
دولت آمریکا اگر هم بر آتش جنگ در منطقه می افزاید، به دنبال به دست گرفتن قدرت منطقه ای و به تبع آن تسهیل ایجاد بازار اقتصادی و نفتی برای شرکت های آمریکائی است تا بر وابستگان به محصولات کشورش بیافزاید و رقبای منطقه ای را از میدان به در کند. در صحبت های ترامپ هم آمده بود که به دنبال مراوده خوب با روسیه و اگر فراهم شد با ایران، در منطقه می باشد و این ها از اهداف شیطانی آمریکاست.
واقعیت اصلی دیگر که سران فرقه و شخص مریم قجر، به خوبی بدان واقف هستند، این است که مجاهدین امروزی بین مردم ایران هیچ ارزشی ندارند و هیچ حس مثبتی نسبت به آنها وجود ندارد.
حکایت مریم بیچاره و کرسی ریاست جمهوری ایران نیز، حکایت یارویی است که از بدنامی و بدسابقه گی، به” ده” راه نمی دادند، سراغ خانه کدخدا را می گرفت …
فرید