آقای مسعود رجوی، خود را یک شخص کاریزماتیک می دانست و از همه یک توقع فرمانبرداری غیرعادی و استثنائی بخاطر الگو بودن خودش داشت! رجوی خودش را شخصی می دانست که جاذبه های استثنائی دارد. در تشکیلات همه را هم مجبور می کردند که مسعود را یک رهبر کاریزما بدانیم، در حالیکه این طور نبود…
مسعود خود را مافوق قانون، بی جانشین، فراگیر و پیامبرگونه می دانست!
مسعود رجوی و بعدها مریم قجر، به نام آزادی، جنایت هائی را مرتکب شدند ومتاسفانه تا امروز از عقوبت اعمالشان فرار کردند که در تاریخ کمتر نمونه های اینچنینی را سراغ داریم.
مسعود رجوی و مریم قجر، هیچ گاه پای توضیح پیرامون مطالبات جداشدگان نیامدند، هرگز با یک خبرنگار مستقل و آزاد، تن به مصاحبه ندادند. ما با غیرپاسخگوترین و سرکوبگرترین رهبر خودکامه در یک فرقه استبدادی مواجه هستیم! سالیان سال است که منتقدان مختلفی انتقادهای مختلفی را به رهبر خود شیفته فرقه داشته اند و از رهبر این فرقه می خواهند که جوابگو باشد ولی در این سالیانی که مسعود رجوی رهبری این فرقه را بر عهده داشته است، حتی یکبار هم به این انتقادها نه تنها جواب نداده است بلکه تمامی آنها را با شلوغکاری و گرد وخاک به پا کردن و تهدید و تهمت رد کرده و منتقدین را مزدوران جمهوری اسلامی خوانده است تا اینگونه آنها را وادار به سکوت کند. مسعود رجوی که خود را رهبر عقیدتی می خواند معتقد است که او جانشین خداست و کسی حق انتقاد را به او ندارد و برای همین نسبت به کسانی که اعمال او را زیر علامـت سوال می برند به شدت کینه می گیرد و تا جایی که حتی مراعات سیاسی را کنار گذاشته و حکم مرگ آنها را رسما صادر می کند.
حقیقت این است که رجوی اگر بویی از انسانیت برده بود می بایست دست از فیلم بازی کردنها و ترفندها و … بر می داشت. رجوی اگر هزار بار دیگر هم انقلاب خواهر مریم راه بیندازد , شورای رهبری راه بیندازد و منحل کند و بعد شورای مرکزی راه بیندازد و … دردی از این سازمان دوا نخواهد شد , فرقه رجوی شکست خورده است وامروز شعار ارتش آزادی و سرنگونی شعاری است بسیار مضحک و مزخرف و بهتر است که رجوی با این شعارها افراد را وادار به ماندن در مناسبات نکند و نهایتا آنها را به کشتن ندهد.
سرکوب در فرقه رجوی بیداد می کند، اگر بخواهید مناسبات رجوی را تصور کنید، هرروز پتکی را در نظر بگیرید که پیوسته بر سرتان می کوبد و پیش می رود.
برای عبرت آیندگان، زندگی نامه این بدگهران آسیب رسان را هرگز نباید از یاد برد و اتفاقا هر روز باید مرور کرد و بدان پرداخت.
یاد روزگار بعد از خلع سلاح افتادم و اولین پیامی که به نیروهای اسیردر باتلاق عراق بعد از اولین موج ریزشها داد:”ازاینکه آنها رفتند تعجب نکردم ؛ ازاینکه شماها ماندید تعجب کردم…”
مریم رجوی اعلام کرده که بعد ازمرگ مسعودرجوی برای اینکه شکاف نباشد ما جایگزین رهبری نداریم وهمانطورکه مسعود رجوی دراشرف گفته بود وشورای رهبری را تبدیل به شورای مرکزی کرده بود و الان رهبریت سازمان بطور صوری با زنان است.
بحران مرگ مسعود رجوی، برای مریم قجر طوری بوده است که طبق خبرهایی که از درون سازمان آمده است، حتی به نفرات شورای ملی مقاومت!! با دادن امتیاز، پول وامکانات زندگی وارد معامله شده اند که مریم رجوی را باز بعنوان رییس جمهور نمره موقت قبول کنند.
این یک صحنه تمام شده سیاسی برای مسعود است که فقط نقطه پایانش رسما باید زده شود ؛ و او با مقلدان باقی مانده اش ؛ متوهم مانده است ومثل عقب افتاده های ذهنی قدرت تشخیص معمولی را هم ندارد؟ این امرجای بسی تامل دارد…
فرید