آلبانی، پایان تبعیت کورکورانه از سیاست های فاجعه بار رجوی

نامیدن عراق به عنوان” پایگاه امن استراتژیک و تشکیلاتی”، توسط آقای مسعود رجوی، یکی از تنها حرف های درست او در طی سالیان بود!
از روزی که نیروهای ائتلاف حمله به عراق را آغاز کردند، دیگر هیچ کجا برای رجوی امن نبود. چرا که درآن مقطع تاریک، به جز صدام حسین هیچ ابلهی حاضر به حمایت از او نبود! از این رو، از فردای اولین شلیک به عراق، مسعود رجوی مجبور به زندگی ننگین در سوراخ موشها شد.

سقوط فزاینده رجوی به منجلاب وابستگی ها، از ورود به عراق استارت خورد و از فردای حمله به عراق فراگیرتر شد، دیگر هیچ حد و مرزی رسمیت نداشت. ریزش شدید نیروئی هم استارت خورد، شعار سازمان در آن زمان بقاء به هر قیمت بود… که هزینه ی آن، نوکری برای امپریالیسم و ایادی اش بود.
اما با اخراج رسمی تمامیت سازمان از عراق و ورود اسیران فرقه رجوی به آلبانی، امکانات موجود درعراق به هم خورد. همه مطالبه محور شدند! دمل های چرکین تشکیلاتی چندین و چند ساله، سرباز کردند. همه به نوعی خواستار حقوق خود شدند، روند ریزش نیروئی و جدائی، شتاب بیشتری گرفت، چشم ها و گوش ها بازتر شده بود.
اشتباه رجوی طی سالیان در عراق، همواره این بود که تهدید را همیشه از درون می دید تا بیرون! تمهیدات هم همیشه برعکس چیده می شد. رجوی خوب می دانست، جمعی را که به زور زندان و شکنجه، گردهم آورده، فاقد اختیار وآگاهی است، این فقدان آزادی هم، آتش به خرمن هستی اش زد!
امروز هم در آلبانی، او می خواهد راه اشتباه گذشته را ادامه دهد، که منطقی کور و شکست خورده است، دیگر آلبانی جای گردن کشی و غداره بندی نیست. دیگر چشم و گوش اعضاء باز شده و حاضر به گردن نهادن به سیاست های زور و اجبار رجوی نیستند. طی این سالها ثابت شده است که تقریبا همه آنهائی که وعده ی ایجاد بهشت روی زمین رادادند، جهنم تحویل دادند. بهشت رانمی توان با سیاج و سیم خاردار و برج نگهبانی و دیوارهای بلند در زندان مانز (اشرف 3) ساخت! در بهشت کسی را زندانی و مجازات و قرنطینه نمی کنند. کادرهای بالای 30 سال رجوی، از زندان شما دست به فرار می زنند! ببینید بهشت شما چه بهشتی است که همه برای رفتن به جهنم! از بهشت شما دست به فرار می زنند. واقعیت این است که مسیری را که روزی همه بنوعی با اجبار انتخاب کردند، نمی شود با زور و اجبار و کورکورانه ادامه داد.
جامعه هوشیار و یک صدای جداشدگان در آلبانی، روزبه روز گسترده تر و منسجم تر عمل می کند، اما در طرف مقابل، نفراتی از سازمان دست به تهدید و ارعاب علیه جداشدگان می زنند که عکس العمل عادی سالیان گذشته باند رجوی علیه منتقدین و جداشدگان است.
البته مطالعه رویدادهای سال های گذشته فعالیت های فرقه رجوی در اروپا نیز نشان می دهدکه خشونت و تهاجم به منتقدین در دستور رهبری مجاهدین خلق بوده ولی نتوانسته اند در این سال ها زبان منتقدین را قطع و به سکوت وادار کنند. الان نیز در آلبانی چنین خواهد بود. بنابراین پیشاپیش به خانم مریم رجوی هشدار می دهیم که آلبانی برای مجاهدین خلق، مانند عراق تحت حاکمیت صدام نخواهد بود که دست به هر جنایتی برای بقای دیکتاتوری فرقه ای خود در سازمان مجاهدین خلق بزند.
دیگر آلبانی، عراق نیست که برای یک پیام کشکی مسعود رجوی، همه مجبور باشند در سالن غذاخوری روبروی عکس مسعود رجوی ایستاده و سوت و کف بزنند و سرود مجاهد بخوانند! همه بیدار شدند و خواستار حق و حقوق قانونی خود برای سالیان بردگی در فرقه رجوی هستند، دیگر این سران کشتی به گل نشسته رجوی در سواحل مدیترانه در آلبانی هستند که باید برای انجام پیش پا افتاده ترین کارها، التماس نیروها را بکنند وبه دست و پایشان بیافتند تا مبادا که نیروها درخواست جدائی بکنند.
فرید

خروج از نسخه موبایل