خدمه، مزدوران و دستگاه تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق با تمام قوا و توان در آستانه گردهمایی سالانه خود در پاریس در ۹تیر۹۷ (۳۰ژوئن ۲۰۱۸)، وارد عمل شدهاند؛ در واقع آنها تلاش دارند تا با بزرگ و فراگیر نشان دادن این گردهمایی در سراسر جهان، طرفداران و حامیان مختلفی را در پهنای گیتی از خواص تا عوام را برای خود دست و پا کنند.
رهبران مجاهدین با علم و آگاهی به این موضوع که روشهای معاندانه کلاسیک آنها علیه نظام اسلامی راه به جایی نخواهد برد، به سوی تغییر راهبرد تقابل جویانه با ایران روی آورده اند. آنها با تغییر و چرخش بی مانند از رهیافتهای ایدئولوژیک چپ به اصلاح مارکسیستی به سمت اندیشههای لیبرالیستی که در نحوه مراوادت و تغییر در آرمانهای اعلامی و اعلانی آنها مشهود بوده، تمایلات ستیزه جویانه خود را علیه نظام اسلامی و مردم ایران بر پایه گفتمانهای غالب از سوی نظام سلطه طراحی و هدف گذاری نموده اند. از این رو نمونه هایی از تغییر گرایشات و تمایلات ایدئولوژیک مجاهدین را میتوان در خوشخدمتی آنها به دولتمردان اروپایی و آمریکایی دید و اینکه مجری بی قید و شرط اوامر آنها هستند.
به واقع باید یاد آور شد که فراخوانهای جهانی رهبران و کادر رهبری مجاهدین برای افزایش حمایتهای دولتهای اروپایی و آمریکایی از آنها و اهداف و برنامه هایشان در قالب همان راهبردی است که از آن با نام راهبرد تغییر ایدئولوژی و باورهای سازمانی یاد شد. اگرچه یکی از دلایل این تغییر راهبردها از ایدئولوژیک و اقدامات عملیاتی از سوی مجاهدین در جهت پذیرش آنها از سوی اروپا و ایالات متحده آمریکا در چارچوب قانون و خروج نام آنها از لیست گروههای تروریستی بوده است، اما نباید فراموش کرد که علت اصلی و اولیه این تغییرات از جانب آنها با رفتارهای ایران ستیزانه آنها مرتبط می باشد. بطوریکه از نظر رهبران این سازمان تداوم و اصرار بر مقابله تروریستیِ تنها با نظام اسلامی با توجه به ناکامی ها و شکستهای متعدد آنها از یکسو و افزایش روز افزون قدرت اطلاعاتی و امنیتی سازمان ها و نهادهای مرتبط با امنیت در نظام جمهوری اسلامی، بی فایده خواهد بود. از این رو تغییر فاز ایدئولوژیک مترتب بر روابط سیاسی متعارض با اندیشه ها و باورهای سازمانی شان خواهد بود؛ و این به معنای ابزاری تازه برای زنده نگه داشتن جسد نیمه جان و رو به نابودی سازمان فریب و مطالبات نامشروع سیاسی شان تلقی می شود.
واقعیت امر این است که تظاهر به دموکراسی خواهی و اصول مبتنی بر آرمانهای ایده آل جهانی با ویژگیهای غربی آن نه اسلامی اش، در شرایط حال به ابزاری برای عوام فریبی در تغییر نیات و افکار رهبران سازمان مجاهدین خلق تبدیل شده است. و این موضوع عوام فرایبی و گمراه سازی افکار عمومی در سطح داخلی و جهانی به اهدافی ارتباط پیدا می کند که آنها با تغییرات در سطح رهبری، سازمانی، ایدئولوژیکی و… دنبال کرده اند. بطوریکه ترکیب و ملغمه برنامههای فریبکارانه مجاهدین با در نظر داشتن سطوح داخلی و کلان بین المللی را می توان در طرح اعلامی این سازمان با نام طرح 10 ماده ای رئیس جمهور منتخب شورای به اصطلاح مقاومت!! یعنی مریم رجوی مشاهده کرد. طرحی که در آن به ترتیب از برپایی یک جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت، برابری جنسی، قومی و مذهبی، عاری از برنامه اتمی، لغو مجازات اعدام، همزیستی مسالمتآمیز و متعهد به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی، برای تضمین دموکراسی و توسعه و پیشرفت در ایران و جامعه بینالمللی سخن رانده شده است که مجموع آنها با توجه سوابق تروریستی مجاهدین دروغی بیش نیست.
با نگاهی حتی اجمالی و گذرا، بدون هر گونه تامل، تعمق و توقف در معانی و برداشتهای تحلیلی از این 10 موضوع مطروحی از سوی فرقه رجوی، به سهولت می توان به ماهیت فریبنده و گول زننده آنها پی برد؛ به عبارت دیگر اینکه اگر چه در وطن فروشی آنها جای هیچ گونه سخن و شک و شبهه ای نیست ولی باید پوچ و تهی بودن طرحهای پوشالی شان را به آنها یاد آور شد، چرا که برآورده سازی وعدههای توخالیِ توامان داخلی و خارجی مجاهدین در قالب طرح مزبور نه تنها ممکن نبوده و نیست بلکه تمام آنچه در این باره توقع گذاری شده و نگاشته اند با منافع ملی در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد؛ و مجاهدین در جایگاه و مقامی نیستند که در حجم کلان ملی سخن بگویند؛ با این حال بهتر آن است که به رتق و فتق امورات سازمانِ تروریستی رو به زوال شان اشتغال بورزند.
دکتر مصطفی مطهری