در مراسم ویلپنت، جایی برای ابراز هر عقیده وجود ندارد

ناهید همت آبادی رجویست که فکر میکند با کنار گذاشتن روسری اش، ازنظر سکولاریم و… موقعیت اجتماعی بهتری درمقایسه با سایر زنان فرقه ی رجوی دارد، با تصور اینکه حرف هایش تاثیر بیشتری بر روی مخاطبان خواهد داشت، به یکی ازقلم بدستان دائمی فرقه ی رجوی تبدیل شده است.
اومینویسد:
” وقتی پس از چهل سال آزگار تحمل رنج، آوارگی، فداکاری و فعالیت سیاسی مجاهدین در گوشه کنار جهان و اکنون نیز در تیرانا و بویژه مقاومت خونبار و بی همتای اشرفیان در اشرف، لیبرتی و به انگیزه آنها در زندانها، بر پیکر فرتوت رژیم جهل و جنایت، سرگیجه مرگ چنان آوار گردید که انواع مهره های درشت و ریز رژیم نیز به ناچار از” عدم نابودی”، فعالیت، حضور و نفوذ” مجاهدین” سوز و گداز سرداده و گزیدگی خود را از حمایتهای مردمی داخل و بین المللی از آنان بزبان اشهد تکرار نمودند….”.
تحمل این رنج وآوارگی ازطرف افراد ساده دل مجاهدین، واقعیتی است!
اما این رنج ها تماما بنفع شخص رجوی بوده و وجملگی برعلیه منافع خودشان ودر راستای خیانت به منافع ملی ایران وخدمت به دشمنانی که میخواهند ایران مال آنها باشد وبنابراین خانم همت آبادی حق منت گذاشتن بر سر مردم ایران را ندارد که هیچ، بلکه اگر شرم وحیایی داشته باشد و وجدانی، بداند که ایران و مردمانش ملک مطلق رجوی بوالهوس ومریم جاه طلب نیست، بهتراست که این مسائل را ابدا مطرح نکند.
طرح وجود باند رجوی ازطرف مسئولین کشور، بدان معنی نیست که آنها درد اصلی خود را وجود این گروه فرتوت میدانند، بلکه مخاطب اصلی آنها، نیروهای خارجی ای هستند که به باند رجوی کمک میکنند و حکومتگران یا جراید ایرانی، بدینوسیله میخواهند به مخالفان خارجی خود بگویند که شما با این حمایت ازاین نوع گروه های مفلوک و ضد ملی، درامور داخلی ایران دخالت میکنید و بیهوده دم از حقوق بشر میزنید وبنابراین شما رجوی ها بیخود باین برخوردها دلخوش نباشید ونپندارید که بخاطر اهمیت شماست.
بازهم:
” مجاهدین با اعتقاد به اصل سرنگونی تمام عیار رژیم بنیادگرای اسلامی و عمل انقلابی ـ سیاسی بی وقفه برای برقراری حکومتی سکولار و احقاق دموکراسی و آزادی تمام عیار پایدار در ایران، همواره از حضور و همکاری همه احزاب، گروه ها و افراد معتقد به اصول و موازین بالا برای تقویت جبهه همبستگی… استقبال و دعوت نموده و مینمایند”.
کسی جز مسعود ودرموارد کم ومبهمی مریم، سیاست های مجاهدین را تعیین نمیکنند.
شخص سومی درکار نیست وبنابراین دربین مجاهدین، کسی قادر به انجام کار سیاسی مبتکرانه، سرخود و خلاق ندارد وچنین موجوداتی که قدرت اعاده ی حق خود از مسعود کوتوله ومریم – بعنوان یک هرزه ی سیاسی و…- ندارند، قادر به برگرداندن یا دادن این حق بمردم نیستند.
نظر مسعود ومریم را هم درمورد حقوق انسانها میدانیم:
همگی در مریم ذوب شوند ومریم هم که خود دراو ذوب شده است.
اعمال چند دهه ای آنها نشان داده که به چیزی جز رفاه وارضای جاه طلبی های خود نمیاندیشند.
این اشخاص با این طرز تفکر وسوابق، چگونه میتوانند ویا میخواهند به دموکراسی فکر کنند ومارا هم خوشبخت سازند؟!
آنها برای ثبوت توبه ی خود و روی آوردن به دموکراسی، ابتدا باید گذشته ی خود را نقد و نفی کنند و آیا ناهید خانم وکالتی دراین مورد ازطرف آنها دارد ویا قادراست چنین قولی بما بدهد؟!
آیا رجوی با طرز تفکر خاص اش، قادر به هضم هژمونی دیگران خواهد بود ویا مثل همیشه آنها راهی جز گفتن” من چشم بسته، گوش بسته، اطاعت میکنم”، نخواهند داشت.
و ایضا:
“شرایط سیاسی جاری جهان و تداوم قیام ایران، فرصت گرانبهایی برای هر ایرانی شریف میهن پرست با هر اعتقاد مذهبی یا بی آن و همه باورها و گرایشات گوناگون است تا در طلوع قریب ستاره سعد تاریخ نوین ایران، نقشی مؤثر ایفا نمایند. حضور در گردهمآیی بزرگ امسال مقاومت به ویژه گامی عمیقا مؤثر و سرنوشت ساز در تحقق این آرزو و هدف شکوهمند متعالی خواهد بود”.
در زمانی که رجوی حال و روز بهتری داشت، شورای ملی مقاومت را بوجود آورد که درعرض مدت کوتاهی، جاه طلبی ها و برملا شدن نیات واقعی اش، این جبهه ازهم فرو پاشید.
حال که وضع صدها بار خرابتر ازگذشته است برای این بخت برگشته ی مفقود، امکان همکاری گروه ها وشخصیت ها با رجوی وجود ندارد.
ما بارها رد این درخواست دیر هنگام را ازطرف گروه های اپوزیسیون دیگر – که خود نیز حال وروز خوبی ندارند- ملاحظه کرده ایم.
یکی ازاین گروه های سابقا معتبر وچپ که تن به بریدگی وسازشکاری کشنده داده و دچار روزمرگی شده و حتی چراغ سبزهای زیادی به آمریکا و… داده، درکنگره ی خود صراحتا اعلام کرده بود که شرط مذاکره باسازمان مجاهدین خلق، انتقاد جدی رهبری مجاهدین از عملکردها وسیاست های سه دهه ی گذشته ی خویش است وگرنه حرفی ازهمکاری و…، درمیان نخواهد بود.
وحید

خروج از نسخه موبایل