درسایت های منسوب به رجوی در خبری چنین نقل شده است:
” کانونهای شورشی، شوراهای مقاومت، مجاهدین و ارتش آزادیبخش با تمام قوا دستاندرکار به راه انداختن یک قیام برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران هستند.”
زمانی در عراق آقای مسعود رجوی، بعد از اخراج از خاک فرانسه، در یک هم پیمانی ننگین و وطن فروشانه، با صدام حسین دیکتاتور مخلوع عراق، مبادرت به تشکیل ارتش آزادی بخش نمود و از آنروز به بعد فرزندان بسیاری از ایران را در کوره تباهی و خانمان سوز خود، گرفتار و زندگی شان را تباه ساخت.
ما هم چندین سال، در لباس این ارتش کذائی، عمرمان تلف شد! سالها در قرارگاههای مختلف رجوی در عراق پوتین و لباس نظامی پوشیدیم، بی هیچ نتیجه ی موفق نظامی برعلیه ایران!
ماهها و سالها گذشت، اما مسعود رجوی، روز به روز، از همه چیز و همه کس دورتر و از اینجا رانده و از آنجا مانده شد! ما نیز در اولین فرصت بدست آمده، عطای رجوی را به لقایش بخشیدیم و پشت به رجوی، به سمت آینده آزاد خود گام برداشتیم! مسعود رجوی هم، به لحاظ سیاسی مرد و خاکستر شد! نفرات سازمان هم خلع سلاح شدند و لباس های نظامی، جایش را به کت و شلوار و کراوات داد.
شعارهای نظامی و نظامی گری هم جای خود را به شعارهای مزورانه ی دمکراتیک و شسته و رفته داد! اما آیا امروز پس از 15 سال از خلع سلاح، رجوی ها، شعار مسخره ارتش آزادی و سرنگونی سر نمی دهند؟
این ارتش آزادی، اگر به شعار جدید فرقه رجوی در آلبانی تبدیل شده است، می شود در مورد استراتژی و تاکتیک هایش، توضیحاتی داده شود، تا برای همگان روشن شود که این ارتش و سربازان فرتوت و سالخورده اش، با چه سلاح هائی و از کدام مرزها می خواهند وارد میهن شده و” رژیم” را سرنگون کنند؟
اگر ارتش آزادیبخش! رجوی، می خواهد کشور را آزاد کند، باید ابتدا خود را از زیر یوغ مریم رجوی آزاد کند، سپس از توانمندی های نظامی و مانورهای نظامی خود، نمایشاتی ارائه داده و اثبات کند که توان” سرنگونی” را دارد.
همه می دانیم و همگان می دانند که تمامی شعارهای نظامی سازمان، یک مانور و فریب فرقه ای برای بیشتر در اسارت نگه داشتن فرزندان این مرز و بوم است. مصرف درون فرقه ای دارد، در اروپا هم ابدا، کاربردی ندارد.
فرمانده ارتش آزادیبخش! مسعود رجوی، شعبده باز سابق مقیم عراق و نامرد غائب امروز، کفتر چاهی است که فقط صدای قدقدش از ته چاه خیانت و دنائت، یحتمل به گوش رهگذرانی چند برسد!
بهتر است به جای تبلیغ های دروغین، به تجرد اجباری اسیران در آلبانی پایان داده و همه اسرای فرقه را آزاد کنند…
واقعیت این است که در چندین دهه گذشته، آن زمان که به مرزهای ایران نزدیک بودند، مجاهدین هیچ پیشرفتی در این زمینه نداشته اند چه برسد به الان که در کشور آلبانی به سر می برند و تمام تقلایشان برای حفظ موجودیت و بقای فرقه ی در حال اضمحلالشان می باشد. از این ارتش ورشکسته نه سلاحی مانده و نه نیرویی!
زهی خیال محال
فرید