سناریوی ساختگی فرقۀ رجوی برای لاپوشانی رسوایی سیرک مریم رجوی

امروز اخبار دستگیری دو نفر در رابطه با قصد عملیات علیه شوی ورشکستۀ رجوی در ویلپنت را دیدم و در اولین واکنش به شدت برایم مشکوک و غیر عادی بود و بعد وقتی در اخبار خواندم که روحانی و هیأت همراهش قرار است این هفته با مقامات کشورهای سوئیس و اتریش ملاقات کنند بیشتر مشکوک شدم و وقتی اخبار دستگیری یک دیپلمات رژیم در آلمان را که در سفارت اتریش کار می کرده و اتهام ارتباط وی با آن دو نفر را دیدم مطمئن شدم که موضوع به این سادگی نمی تواند باشد.
لازم به یادآوری است که این دو نفر از هواداران نزدیک به فرقه رجوی بوده و هستند و در شوهای فرقه بسیار فعال می باشند و احتمالا بسیاری از ایرانیان آنها را می شناسند.
امیر سعدونی و نسیمه نومنی در تمامی برنامه های عمومی و علنی فرقه د ر اروپا شرکت داشته اند که عکسهای ضمیمه خود به خوبی گویای این حقیقت می باشند و فکر میکنم فرقۀ رجوی این بار از روی دستپاچگی اسامی این دو نفر را در سایت های خود بعنوان عوامل رژیم جا زده و اصلا خبری مبنی بر اینکه لااقل از سال 2004 اقای سعدونی نه تنها در تمامی شوهای رجوی شرکت داشته بلکه با مهدی ابریشمچی یا همان برادر شریف در ارتباط نزدیک بوده است منتشر نمی کند.

البته همگان می دانند که در ارتباط نزدیک بودن با نفر دوم فرقه به این راحتی ها ممکن نیست. کما اینکه در کمپ اشرف هم این آقای نا شریف به ندرت در میان اعضای فرقه دیده می شد مگر در نشستهای عمومی.
این اولین باری نیست که یکی از نزدیکان فرقه به یکباره به عنوان یکی از مزدوران رژیم که برای کشتن اعضای فرقه فرستاده شده، توسط خود فرقه معرفی میشود. این ترفند و سناریوی تروریستی که طراحی و اجرای آن تنها از یک سازمان تروریستی ساخته است برایمان ماجرای قتل مسعود دلیلی از اعضای قدیمی و تیم حفاظت رجوی پنج سال پیش در قرارگاه اشرف را تداعی می کند که جسدش با صورت و انگشتان سوخته در اشرف پیدا شد و تا مدتی هویت وی مشخص نبود تا اینکه دولت عراق و سازمان ملل توسط چک دی ان ای متوجه هویت اصلی وی شدند.

طی بیش از سه ده فرقۀ رجوی جنایتهای بیشماری نه تنها علیه ملتهای ایران و عراق بلکه علیه اعضای خودش نیز در کمپ اشرف مرتکب شده است و هم اکنون هم در آلبانی ادامه دارد که مرگ مالک شراعی در هفتۀ گذشته نمونه ای از آنها می باشد که البته آخرین آنها نخواهد بود و این جنایتها ادامه خواهد داشت.
البته تحقیقات پلیس هنوز ادامه دارد و نیز ممکن است فرقۀ رجوی بدلیل این افشاگری و افشاگریهای بعدی و عکسها و اطلاعات بیشتر مجبور شود که بگوید اینها هوادار فرقه بوده اند و یا سعی داشتند خودشان را به فرقه نزدیک کنند و یا از ایران برای نفود و رخنه به داخل فرقه و کشتن سران آن به خارج آمده بودند ولی اینجا سئوال این است که اگر این دو نفر اعضای نزدیک فرقه که در تمامی شوها و آکسیونهای فرقه شرکت داشته اند برای رژیم کار می کردند چرا تا قبل از دوشنبه و دستگیری شان، آنها را افشا نکرده بودید؟؟!!
ما اعضای سابق سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی) به خوبی با شیوه های مافیایی این فرقۀ وطن فروش و ضد ایرانی آشنا هستیم و شخص مسعود رجوی هم همیشه به ما می گفت باید به هر قیمت تضاد بین رژیم و غرب را بیشتر کنیم و شما «برای بردن مریم به تهران» مجاز به انجام هر کاری هستید.
قتلهای مشکوک فرقه را در کنار ترور محمدرضا کلاهی در هلند بگذارید آن وقت آیا به نظر شما در حالیکه محل زندگی کلاهی را فقط چند نفر در فرقۀ رجوی می دانستند موضوع مشکوک نیست؟ چطور شد که الآن و در این زمان محل وی لو رفت و چه کسی از کشته شدن وی خوشحال میشود تا دیگر کسی نتواند ثابت کند عملیات انفجار حزب جمهوری اسلامی و کشتار بیش از صد نفر به دستور رجوی انجام شده بود؟ البته بارها رجوی در نشستهای اعضای فرقه به این عملیات افتخار کرده بود و می گفت نمی توانیم مسئولیتش را رسما قبول کنیم چون می گویند تروریست هستیم و خودش میگفت که نشست خودمانی است و آنها درست می گویند ما بهترین تروریستهای دنیا هستیم که مقر عملیاتی مان هم در قلب اروپا و اور است و کسی نمی تواند هیچ غلطی بکند.
زنده و پاینده باد ایران عزیزمان.
نوشتۀ رضا صادقی جبلی از اعضا و مسئولین سابق سازمان مجاهدین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا