بچه ها در شو تلوزیونی مجاهدین

در حال عوض کردن کانال های ماهواره بودم که روی برنامه مجاهدین؛ یعنی”سیمای آزادی” آمد. خیلی جالب بود! اکثر مجری های این کانال بغیر از چند تا از قدیمی ها مثل مسعود فرشچی و… بقیه از بچه هایی انتخاب شده بودند که در دوران جنگ اول امریکا با عراق زیر ده سال داشتند و همگی به اروپا و امریکا فرستاده شدند که هم تو دست و پا نباشند و هم اینکه والدینشان بتوانند با خیال راحت تر به کارهاشون برسند. چند سال بعد وقتی  این بچه ها به سن 16 – 17 سال رسیده بودند، سازمان برنامه ای ترتیب داد و به بچه ها که در خارج از کشور مشغول درس خواندن و زندگی شان بودند گفت: که برای مدتی به عراق بروید و دیداری با خانواده تان داشته باشید و مجددا به اروپا و امریکا بازگردانده خواهید شد و آمدن همان و گیر افتادن در عراق همان! قطعا اکثر بچه های قدیمی بخوبی خاطرشان هست که برای این بچه ها که واقعا بچه هم بودند نشست پشت نشست میگذاشتند و از ضرورت مبارزه میگفتند و اینکه باید اول ایران آزاد شود بعد شما درس بخوانید و از این قبیل داستانها و خلاصه به هیچ کدامشان اجازه برگشت ندادند. حتی این افراد آنقدر بچه و کم سن و سال بودند که برایشان مقر جداگانه ای ترتیب داده بودند. چون با توجه به جمیع مسائل نمیشد آنها را وارد یگانها و مقراتی کرد که نیروهای سن وسال دار هم بودند. بگذریم!

امروز دیدم این بچه ها آنچنان سر و زبون باز کردند و مثلا از خاطرات  سی خرداد سال 1360 حرف میزنند، از یکطرف خنده ام گرفته بود و از طرفی دیگر به شستشوی مغزی درون سازمان بیشتر پی بردم. آنقدر برای این بچه ها که سال 1360 اصلا بدنیا نیامده بودند از این داستانها تعریف کردند و آنها را مجبور کردند که این داستانها را تکرار کنند، که آنها باورش شده که در بطن آن داستانها و بگیر و ببندها بوده اند. بعد یکی از همین بچه ها بود که یک ژست و فیگورهایی هم میگرفت که پیش خودم گفتم نگاه زبون بسته چه جنگولک بازیهایی در میآره که شب تو نشست یقه اش رو نگیرن که چرا خوب اجرا نکردی و حتما درگیر بودی و…

یک زمانی در قرارگاه اشرف مرا صدا زدند که بیا چون به سی خرداد نزدیک میشویم با تو مصاحبه کنیم و… گفتم بابا من سی خرداد اصلا چیزی یادم نیست و چی باید بگم! گفتند مهم نیست خودمون بهت میگیم چی باید بگی. خلاصه متنی داده شد و من حفظ کردم و همانها را گفتم و مصاحبه اگر اشتباه نکنم پخش هم شد. حالا داستان این بچه هاست که مجبورند طبق خواسته سازمان عمل کنند و حرفی هم نباید باشد و این از دمکراسی خیانت شده مجاهدین است!

سازمان به خاطر اینکه در ظاهر خودش را جوان نشان دهد، مجبور است که در برنامه هایش از این بچه های جوانتر استفاده کند. چه از پسران وچه دختران! اما متاسفانه بدلیل ساختار فرقه ای بودنش، هیچ نوآوری حتی در گویش مجریان هم ندارند و آنها چه پیر و چه جوان، با یک ادبیات و یک سری کلمات تکراری و خسته کننده مطالبشان را بیان میکنند.

مراد

خروج از نسخه موبایل