درد و رنج خانواده محمدی

مصطفی محمدی و همسرش مجبوبه و فرزندانشان مرتضی، محمد و حوریه به دنبال دیدار با سمیه محمدی (اسیر در چنگال فرقه مخرب رجوی) می باشند. دختر این خانواده در سن 16 سالگی با فریب از کانادا به عراق برای دیداری کوتاه کشانده شد و اکنون بیش از دو دهه از آن زمان می گذرد.
فرقه تروریستی رجوی با یک دگردیسی عجیب و غریب از یک سازمان ضد امپریالیستی که افتخارش ترور مستشاران آمریکایی در دوران شاه بود به عمله جنگ طلبان آمریکایی و در خدمت دشمنان ایران و ایرانی بدل گشته است.
خانواده محمدی در طول این سال ها به دنبال نجات عزیزشان سمیه از فرقه رجوی بوده اند ولی متأسفانه برخی معادلات بین المللی و منافع دشمنان ایران که همیشه به کمک این فرقه وطن فروش و خائن می آیند مانع موفقیت آنان شده است.
محمدی ها چه در عراق، چه در پاریس و چه اکنون در تیرانا بارها مورد هجوم چماقداران رجوی قرار گرفته و به شدت مضروب شده اند. آنان مدام در رسانه های فرقه رجوی آماج تهاجمات روانی، لفظی و انواع افترا بوده اند. حتی جگرگوشه شان را وادار کرده اند تا علیه خانواده خود در رسانه های فرقه دست به توهین و تهمت بزند.
محمدی ها بارها و بارها برای دخترشان نامه نوشتند و پیام دادند و بارها و بارها خواهان صرفاً یک دیدار کوتاه به صورت خصوصی (که در هر جای دنیا، حق هر زندانی است] شدند. رهبران فرقه رجوی رابطه شان با خانواده درست مانند رابطه جن با بسم الله است، از نام خانواده وحشت دارند و به خوبی می دانند که بیدار شدن عواطف انسانی باطل السحر جادوی مغزشویی است.
مصطفی محمدی از خانواده ای متوسط در شرق تهران به دنیا آمد و دوران نوجوانی و جوانی را در تهران سپری کرد. در تهران تشکیل خانواده داد و اکنون نزدیک به سه دهه است که با خانواده اش در کشور کانادا پناهندگی سیاسی دارد و زندگی می کند. او در سال 1350 توسط جلال گنجه ای با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و تا سال 1382 هوادار این سازمان بود. او در همین سال برای نجات دخترش سمیه و پسرش محمد که در پادگان اشرف در عراق اسیر فرقه رجوی بودند، دستور سران فرقه را قبول کرد (به خاطر اعتراض به دستگیری مریم رجوی در پاریس) که خود را به آتش بکشد.

در زمانی که محمدی هنوز هوادار سازمان بود با سفر دو هفته ای سمیه و سپس محمد (هر دو زیر سن قانونی بودند)، به عراق برای بازدید از پادگان اشرف موافقت کرد، اکنون دو هفته به بیش از دو دهه بدل گشته است. این ترفند بسیاری از فرقه هاست که به بهانه ای فرد را به درون خود می کشانند و سپس ارتباطات او با دنیای خارج را قطع کرده و وی را تحت مانیپولاسیون ذهنی و روانی قرار می دهند و تمام عواطف انسانی از جمله عواطف خانوادگی را در او می کشند و وی را به رباتی تبدیل می نمایند که فرمان رهبری را بی چون و چرا به اجرا می گذارد.
ستمی که بر خانواده محمدی وارد شده است مصداق بارز نقض اساسی ترین حقوق انسانی است. عملاً دختری از خانواده اش ربوده شده و به اسارت برده شده است. سمیمه ها در فرقه رجوی (در گذشته در محیطی محصور در عراق بود و اینک به محیطی محصور در آلبانی منتقل شده است) بسیارند و درد و رنجی که خانواده ها، این قربانیان فراموش شده، می کشند در وصف نمی گنجد.
خانواده محمدی و خصوصاً خود مصطفی این سالیان به هر دری برای ارتباط با دخترشان زدند. محمدی حتی سه سال قبل موفق شد در همین رابطه با مشاور ارشد رئیس جمهور فرانسه در کاخ الیزه ملاقات کند تا شاید فشار سیاسی بر فرقه رجوی که مقر رهبر آن مریم رجوی در پاریس است موجب شود تا او با دخترش دیدار داشته باشد اما تمام این کوشش ها با مانع بزرگی که همانا سازمان مجاهدین خلق باشد رو به رو شد. فرقه رجوی حاضر است هر بهای سیاسی را بپردازد اما اجازه دیدار اعضای خود با خانواده هایشان را (خصوصا اگر عضو فرقه نباشند) ندهد.
مصطفی و همسرش محبوبه اکنون در تیرانا تلاش دارند تا بخت خود را بار دیگر آزمایش کنند تا شاید بتوانند دیداری هرچند کوتاه با دخترشان داشته باشند. آنان با بسیاری از رسانه ها مصاحبه کرده اند. بارها به وزارت کشور و پلیس آلبانی و نهادهای بین المللی مراجعه کرده اند اما فرقه رجوی کاملاً نسبت به خواست این پدر و مادر رنج دیده بی تفاوت بوده و حتی روز گذشته دو نفر را مأمور کرد که آنان را مورد ضرب و شتم قرار دهند که آن دو نفر در بازداشت پلیس به سر می برند و مأموران فرقه رجوی یعنی بهزاد صفاری و احمد طبا و فرید توتونچی در آلبانی سعی در آزاد نمودن آنان دارند.
محمدی

حمله چماقداران فرقه رجوی در آلبانی به مصطفی محمدی و همسرش

خروج از نسخه موبایل