زیادی بالا نروید که خطر پرت شدن وجود دارد

رسانه های رجوی درنوشته ای با عنوان” هراس و وحشت گسترش‌یابنده از «‌ضلع سوم» براندازی” چنین آورده اند:
“… خبرگزاری مهر ۵شهریور ۹۷با عنوان « همپیمانی مجاهدین و کاخ سفید» از قول آخوند آملی لاریجانی نوشت: «رئیس قوه قضاییه در جلسه مسئولان عالی قضایی با اشاره به نزدیکی جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید به منافقین، اظهار کرد: امروز همه شاهد هستند که افراد حاضر در هیأت حاکمه آمریکا چگونه برای از بین بردن عظیم‌ترین انقلاب مردمی جهان در زمان حاضر با تروریست‌ها هم‌پیمان شده‌اند».
آیا این مقام قضائی نمیبایست درمقابل دخالت های خشن جان بولتن- کسی که همواره طرفدار بمباران ایران بوده، معتقد به بمباران مقر سازمان ملل متحد است واین نهاد را مانعی برای زورگوئی های خود میبیند- دست به افشاگری زده و معلوم کند که این عنصر ضدبشر ازچه جریاناتی حمایت میکند که یکی از آنها هم باند رجوی است؟
این کار او قانونا هیچ ایرادی ندارد وبلکه واجب است که انجام داده شود.
جان بولتن نماینده ی سرشناسی ازسیستم آمریکائی است. سیستمی که از شورای حفظ محیط زیست خارج شده، از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز همچنین وتازه مترصد خروج از سازمان یونسکو نیز میباشد.
سازمان ها و نهادهایی که عمدتا بدست خود همین سیستم تاسیس شده است.
بار دیگر:
” واقعیت این است که با شتاب گسترش قیام و با مشخص‌تر شدن نقش مجاهدین خلق در سازماندهی و هدایت این حرکتها از این پس سردمداران آن ناگزیر خواهند بود با فواصل کوتاه و بلکه به‌طور روزانه،‌ عمامه بر زمین بکوبند و بیش از این نسبت به فعالیتهای مجاهدین و مقاومت ایران ابراز وحشت کنند”.
قیامی درکار نیست وآنچه که هست، حرکات اعتراضی گروهی ازمردم دچار تنگی معیشت شده است که این حمایت های مزورانه ی شما وجان بولتن ها، خواست این مردم را ازمشروعیت میاندازد ومردم ناظر براین حوادث را که دراکثریت قرار دارند، درشک وشبهه قرار میدهد ونتیجه آن میشود که حمایت عملی ازاین اعتراضات نکرده وآنرا منزوی و منفرد نمایند وآیا شما چنین میخواهید؟!
ضمنا من شخصا تصور نمیکنم که حکومتگران چندان ترسی از وجود یک سازمان تروریستی ابتر وبخوبی کنترل شده، داشته باشند وبنظر میرسد که مسئله ی باند رجوی برای حکومت ایران دردرجات صدم قرار گرفته باشد.
اهمیت باند رجوی تنها برای چند هزار خانواده هایی است که فرزندان وکسان آنها به گروگان گرفته شده وسبب ناراحتی این خانواده ها شده است وبس.
بازهم:
” در فاز سرنگونی و در شرایطی که حاکمیت آخوندی در تعادل‌قوای داخلی و بین‌المللی روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود، این آلترناتیو دموکراتیک آن است که بالا و بالاتر می‌رود و بیش‌ از‌ پیش چشم‌انداز سرنگونی را نزدیک‌تر می‌کند”.
وضعیت خارجی رژیم درمقایسه با یک دهه پیش که با قطعنامه ی شورای امنیت سازمان ملل متحد در انزوا قرار گرفته بود و اینک با لغو این قطعنامه وبه یمن تلاش های دیپلماتیک زیاد، بارها بهتر است.
درمورد تعادل قوای داخلی باید گفت که فرق زیادی با گذشته موجود نیست وذخایر گرد آوری شده ی ایران – که خود بعنوان فاکتوری که موقتا به نارضایتی ها دامن میزند- بهتر ازهمیشه است ودربدترین شرایط تحریمی، میتوان کشور را اداره کرد والبته دراین فرصت، گام های غول آسایی بسوی رفتن به اقتصاد مولد میتوان وباید برداشت وچه بسا تمهیداتی فراهم کرد که عداوت دشمن را سبب خیر گرداند.
من شخصا بالا رفتنی در باند رجوی مشاهده نکرده و مردم طرف صحبت با خود را هم، چنین میبینم.
با این وجود، اگر احساس میکنید که بالا و بالاتر بروید، سرنوشت پلنگ های بالا رونده برای شکار ماه را درنظر بگیرید که پرت شده ونابود میشوند!
همچنین:
” محبوبیت سازمان نزد مردم ایران و نقش تاثیر‌گذار و هدایت کننده مجاهدین در میان مردم…حاصل ۳۷سال نبرد بی‌امان این مقاومت و رهبری آن با نظام سرکوبگر است. نبرد بی‌امانی که این مقاومت و رهبری آن قیمت آن را به اتم وجه و با تمامی توش و توان با بهای سنگین پرداخته‌‌اند”.
اولا این محبوبیت درمغز ناتوان،علیل وشستشو شده ی شما وجود دارد که منطبق با واقعیات زمینی نیست.
ثانیا نتیجه ی عملی این نبرد، بهم ریختن چندهزار خانواده و تاسیس یک حرمسرای هزار و یک شب گونه برای مسعود رجوی و محصور و قلعگی کردن هزاران نفردرداخل تشکیلات است ودرعرصه ی اجتماعی- سیاسی، خدمت به جانی ترین دشمنان مردم ایران است.
آیا فکر میکنید موفقیتی دراین توان دادن بدست آورده اید؟!

خروج از نسخه موبایل