آقای مصطفی محمدی در آلبانی، بیش از دو ماه است که موفق به دیدار دخترش نشده است!
چهره ملتمسانه یک پدر در عکس زیر، دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. اما در دل سنگ رجوی ها هرگز نفوذی ندارد.آقای مصطفی محمدی و خانم محبوبه حمزه پدر و مادر خانم سمیه محمدی اسیر فرقۀ رجوی در تیرانا (آلبانی) اکنون دو ماه است که در تیرانا پایتخت آلبانی خواستار دیدار با دخترشان هستند که در مقر سازمان مجاهدین خلق (فرقۀ رجوی) در حومۀ تیرانا بسر می برد. تمام مطبوعات و رسانه های آلبانی هر روز خواست این پدر و مادر را ضمن مصاحبه هایی با آنها انعکاس می دهند. سازمان مجاهدین هر گونه دیدار با خانواده را و اساسا هر گونه مراوده ی عاطفی خانواده را برای افراد خودش ممنوع و حرام کرده است. سران فرقۀ رجوی اکنون تمام وقت انرژی خودشان را با ایادی و چماقدارانش در آلبانی برای خنثی کردن کمپین این پدر و مادر اختصاص داده است.
در زیر کلیپ موزیکال فارسی برای کمپین پدر و مادرسمیه محمدی در آلبانی برای رهائی دخترشان از فرقه رجوی، قابل مشاهده است:
سال ها پیش آقای مصطفی محمدی در اشرف حین ملاقات با دو فرزندش از تصمیم آن دو برای جداشدن از سازمان مطلع گردید، محمد خیلی زود آزاد و به کانادا برگشت، اما سران سازمان از جدائی زنان بسیار وحشت دارند، گوئی زنان اسراری را می دانند که نباید به بیرون درز کند و سمیه ماندگار شد.
البته سمیه و محمد جوان در اولین دیدارشان با پدرشان او را در جریان تصمیم خود جهت نجات از جهنم فرقه رجوی و دلایل آن و اقداماتی که مستقلا جهت نجات خود انجام داده بودند میگذارند. و علیرغم ناباوری پدرشان در واکنش به گزارشات فرزندانش و عشق و ایمانی که به فرقه رجوی داشته و حتی برای آن خود سوزی نیز کرده است، با تلاش بسیار سمیه و محمد با دادن اطلاعات دقیق از آنچه در مورد خودشان و دیگر مجاهدین گذشته است و حتی با کمک بعضی از دوستانشان پدر را متقاعد میکنند که شرایط درون فرقه رجوی بسیار فاسد و خطرناک است و آنها برعکس اینکه در کانادا و بیرون تشکیلات فکر میشود دریک تشکیلات مبارز نیست که حضور دارند بلکه فرقه رجوی یک مافیای آدم کش است.
برای اثبات سناریوهای ساختگی سازمان از سمیه محمدی، در زیر متن نامه خانم سمیه محمدی به سفارت و دولت کانادا را می آورم، اما اکنون چه عملیات مغزشوئی روی سمیه انجام دادند که حرف های دیگری می زند، معلوم نیست! اما تحت هر عنوانی سمیه حق خروج از اشرف 3 (زندان مانز) را ندارد.ما نمیدانیم دم خروس را باور کنیم یا قسم سران سازمان را!
و اما متن نامه خانم سمیه محمدی:
با سلام به سفارت کانادا و دولت کانادا:
اینجانب سمیه محمدی به شماره پاسپورت RCOO9592 صادر شده از کانادا فرزند مصطفی محمدی درخواست داشتم از شما که کار من را برای برگشت به کشور قبلی ام کانادا هرچه زودتر درست کنید چون من در آنجا هم به مدرسه می رفتم و در آنجا تدریس می کردم و هم پیش خانواده ام زندگی می کردم که تمام خانواده ام در آنجا هستند. پدر و مادر و برادر و خواهرو بقیه خانواده مثل دایی و… و خیلی دلم می خواست که شما بتوانید کار من را درست بکنید. خودم در همین 6 ماه به دولت کانادا درخواست سیتیزن شدن را داده بودم و همین طور که کار من را برای برگشت به آنجا درست کنند ولی متاسفانه انگار جوابی برایم داده نشد ولی به هر حال خودم می دانم که کشور کانادا یکی از کشورهایی است که حقوق بشری است و خیلی برای مردم اش ارزش قائل است. من خودم تا 4 سال پناهنده کانادا بودم و فرم برای سیتیزن هم پر کرده بودم ولی نتوانستم سیتیزنیم را قبل از آمدن به اینجا بگیرم ولی در اینجا هم که می خواستم برگردم نتوانستم چون پاسپورتم دستم نبود و هم اینکه امکان تماس گرفتن با خانواده ام را نداشتم ولی الان هم پدرم توانست برای دیدن من بیاید و هم دولت کانادا که در ماه گذشته اینجا آمدند من توانستم هم درخواستم را به آنها بگویم و هم اینکه اینجا به پدرم بگویم که بیاید و درخواست من را از شما بکند، که بتوانم پیش خانواده ام برگردم. خیلی خیلی از شما متشکرم.
با تشکر فراوان از شما. سمیه محمدی
به دنبال آن سمیه درخواست رفتن به تیف را هم داد:
درخواست سمیه برای رفتن به تیف از سرهنگ آمریکایی جورجس
زمانیکه دولت کانادا اعلام میکند بدلیل نقص در مدارک قانونی کار سمیه طول خواهد کشید، سمیه از سرهنگ آمریکایی، آقای جورجس درخواست میکند که به درون تشکیلات بازنگردد بلکه به تیف (محل نگهداری مجاهدینی که از فرقه رجوی فرار کرده و به آمریکایی ها پناه برده بودند) رفته آنجا منتظر اقدامات قانونی دولت کانادا برای نجات خود شود.
ولی سرهنگ جورجس عنوان میکند که در تیف فعلا محل مناسبی برای سمیه ندارند(تا این زمان هیچ زن جدا شده ای در تیف نبود). و به سیمه و پدرش قول میدهد که حتی در اشرف از سیمه مانند دختر خودش حفاظت و نگهداری کند و عملا سمیه را دوباره به دهان گرگ (مناسبات فرقه) برمیگردانند.
واقعیت این است که سازمان، سمیه را مجبور به ماندن در زندان مانز کرده است و این برکسی پوشیده نیست. اما چرا سازمان به این خواری و خفت علنی در مورد خانم سمیه محمدی تن داده است، بسیار روشن است.
سران سازمان بخوبی می دانند که اگر در جواب به درخواست خانواده محمدی، اجازه ملاقات به سمیه را بدهند، سمیه با خانواده اش راه کانادا را پیش خواهند گرفت، تا اینجای داستان مشکل زیاد جدی وجود ندارد. اما دیگر خانواده ها اگر بفهمند و ببینند که چنین راهی باز شد، راه آلبانی و زندان مانز را پیش خواهند گرفت و این یعنی سقوط و تلاشی فرقه رجوی در آلبانی…
فرید