باردیگر تابلوی سرخ فام عاشورای حسینی از پس غبارسالیان جاهلیت رخ می نماید وعلیرغم گذشت زمان درمتعالی ترین نوک پیکان ارزش های انسانی وتکاملی پیامی جدید برای فرزند انسان به ارمغان می آورد.درسال 61 هجری درسرزمین تف کرده وسوزان کربلا امام حسین برای احیای سنت آزادگی ودفاع از آزادی ومبارزه بی امان برعلیه ظلم به همراه 72 نفر از نزدیک ترین یاران ووابستگانش درمقابل یزید فاسد ونماد قدرت وثروت وشهوت ایستاد واینگونه بود که درتاریخ پیامبرجاویدان آزادی لقب گرفت قرنها از قیام عاشورا وشهادت امام حسین می گذرد ولی علیرغم گذشت زمان هرسال جوشان تر وخروشان وزنده وجاوید درقلب وضمیرمردم جای دارد.
براستی این رمز ماندگاری درکجاست؟در 10محرم سال 61 هجری اقلیتی کوچک درمقابل اکثریتی که بارگاه وقدرت وقشون داشت ویزید سرکردگی آن را برعهده داشت ایستاد تاثابت کند زندگی بجز عقیده وجهاد درراه آن نیست واینکه بنی نوع انسان مرگ باعزت را برزندگی باذلت ترجیح دهد.درگذرزمان نیروها وجریاناتی بوده وهستند که درمرزبندی بین حق وباطل موضع گیری روشن وشفافی داشته اند ولی برخی دیگر همانند فرقه مجاهدین خلق وشخص رجوی تلاش کردن باحمایت صوری از حرکت انقلابی امام حسین باجعل واقعیت های تاریخی خودرا درشکلی دوگانه ومتناقض کننده والبته شیادانه پیرو وادامه دهنده راه او دراذهان قرار دهند.ولی واقعیت چیست؟بایک بررسی وقیاس ناصواب بین اهداف وماهیت ونیت امام حسین ورجوی به خوبی می توان عملکرد شیادانه رجوی را شناخت..وقتی که درابتدای عضوگیری وحرکت به عراق امام حسین یکایک نیروهای داوطلبش را صدازد وگفت مسیرما عراق وعاقبت ما کشته شدن است شمامختار هستید درمنتهای آزادی تصمیم بگیرید من را دراین سفرپرمخاطره همراهی کنید یا خیر.درهمین نقطه بارجوی مواجه می شویم که نیروهای داوطلب کار ویا علاقه مند به زندگی دراروپا را درکشورهای ترکیه وامارات فریب داده وبه دروغ ودرمنتهای صداقت وباترفند کار وفراهم کردن شرایط زندگی دراروپا جذب وبه نیروهایش ملحق می سازد.
نیروهای عضوگیری شده دراردوگاه امام حسین تاآخرین لحضه شهادت باخانوادهایشان درتماس بودند وامام هیچ گونه مانعی به بهانه واهی ایجاد وابستگی عاطفی وکم شدن انگیزه مبارزاتی برای آنها ایجاد نکرد.دراردوی رجوی اعضا از همان لحضه عضوگیری به اسارت گرفته می شدند وهرگونه تماس باخانواده وعزیزانشان ممنوع بود وخانواده عنصرضد انگیزه مبارزه وترک آن بشمار می رود وسالیان اعضا حق دیدارویا شنیدن پیامی از آنها را ندارد.درشب عاشورا ودرآخرین لحضات خلق یک حماسه تاریخی امام حسین باردیگر آزادی وآزادگی وحق انتخاب آزاد اعضایش را دربهترین شکل دمکراسی به نمایش گذاشت واز یاران خواست از آخرین فرصت وتاریکی هوا استفاده نمایند وبرای رفتن ویاماندن تصمیم بگیرند.صبح که شد عده ای رفته بودند ولی امام وخانواده واصحاب باوفایش درصحنه مانده بودند.دراردوگاه رجوی چراغ ها خاموش شد ولی بعداز روشن کردن رجوی رفته بود ویاران مانده بودند واین داستان درسرفصل های مختلف توسط رجوی بارها تکرار شد.ودرنهایت دراردوگاه امام حسین درغروب عاشورا امام ویاران پاکبازش باجسدهای غرق درخون وسرهای بریده درکناریکدیگر پاکبازی وفدا وصداقت وپرداخت بها از نقطه رهبری جنبش ودروحدت با اعضارا به رخ تاریخ کشاندند ولی رجوی درهمان ساعات اولیه حمله نظامی امریکا به عراق فراررا برماندن درکنارنیروهایش ترجیح داد.نیروهایش در جریان مهیب ترین بمبارانهای نیروهای امریکایی وائتلاف اجسادشان جزغاله شد وبسیاری دیگر به اسارت درامدند وسالیان همچنان بلاتکلیف وسردرگم وتحت تاثیر شیوه های فریبنده رجوی قرار دارند.تاریخ بی شک درگذرزمان وباعبور از پیچ وخم های روشن وتاریک به مسیرخود ادامه خواهد داد ولی انچه درتاریخ طنین افکن خواهد بود وتودهای مردم ان را تکرار می کنند راه ویاد امام حسین است ودراین بین بی شک رجوی هم به سرنوشت یزید دچار خواهد شد درتاریخ آمده است که یزید درکورس بابوزینه اش مرد رجوی شاید تاهمین لحضه هم مرده باشد.فردی که زنده یامرده بودنش هیچ تاثیری بردیگران ندارد ونمی تواند مردارشدنش را تکذیب یا تایید کند سرنوشتی بهتراز یزید نخواهد داشت.زیرا اوتاابد مورد لعن ونفرین ابدی است..
اکرامی