مرگ در سازمان یک ارزش است

روزگار غریبی شده است! دگنگ را در چشم خود نمی بینند، اما یک کاه را در چشم دیگران می بینند.
بارها خودم در اشرف مریض می شدم، اما در مراجعه به امداد قرارگاه، دست به سر کرده و می گفتند برو، کارت را انجام بده ولی مواظب باش.
کسی نبود بپرسد، حالت چطور است؟ سرما خوردگی که اصلا مریضی تلقی نمی شد. خیلی ازمریضی با برچسب” تمارض” مواجه می شد. هرطور شده باید کشان کشان سراغ کارمان می رفتیم. می گفتند استراحت کردن تحت عنوان مریضی نداریم. استراحت یعنی رفتن سراغ افکار جنسی و زن و زندگی.
در بدترین بیماری ها، اجازه نداشتیم استراحت کنیم. این در سازمان یک ارزش تلقی می شد، که حین انجام مسئولیت بیهوش شوی یا بمیری.
بله درست شنیدید، مرگ در سازمان یک ارزش بود! الگویی برای دیگران می شد.
آقای کاظم نعمت الهی عزیز هم یکی از این نمونه ها بود. ماهها از درد کلیه به خود می پیچید. اما باید به روی خود نمی آورد. از چهره های مشهور و بسیار متناقض بود. بیماری حادی داشت، اما اعتنایی به او نمی شد. عاقبت هم رجوی ها، به جای اعزام او به خارج، آنقدر در شرایط غیرعادی عراق او را نگه داشتند، تا مرگ را در آغوش کشید. سازمان بجای اعزام او برای درمان، سعی در بهره برداری تبلیغاتی از کاظم داشت و کاظم فدای بی مبالاتی ها و تبلیغات رجویها شد.
سئوال این است که اگر بجای کاظم مظلوم، یکی از خواص بود. یکی از میلیشیاها بود! اگر فرزند خود مسعود بود! آیا اجازه می دادند که در یک مرگ تدریجی در اشرف یا لیبرتی بمیرد؟!
مسئول مستقیم این مرگ هم مسعود و مریم هستند.
آقای کاظم نعمت الهی، همرزم عزیزم، در اشرف بر اثر عدم رسیدگی مسئولین سازمان و مخالفت با اعزام او به خارج از عراق، مثل دهها مجاهد دیگر، سرانجام پس از دیالیزهای پی در پی و درد و رنج بسیار در ۸ خرداد۹۰، پرپر شد…
اما امروز خانم مریم عضدانلو، در توئیتی که منتشرکرده است، وقیحانه مدعی شده است:
” بیرون آوردن کلیە و قلب برای فروش در ایران…”.
در هر جامعه ای آدم ربایانی شیاد و جانی، پیدا می شوند که از فروش اعضای بدن دیگران و دلالی از این طریق، سودهای نامشروع کلانی به جیب می زنند.
اما هستند انسان هایی نیز که با اهدای رایگان اعضایشان، جانی تازه به دیگران می بخشند.
هستند انسان های والائی که در زمان زنده بودن شان، رضایت می دهند که در صورت بروز حادثه، اعضایشان به دیگر انسان ها، اهدا شده و جان تعدادی را نجات دهد.
اما در فرقه رجوی، همه چیز سیاسی است. حتی از مرگ افراد که می شد به راحتی جانشان را نجات داد، بهره برداری های سیاسی و تبلیغاتی می کردند.
خانم مریم عضدانلو باید پاسخ دهد که چرا باعث مرگ آقای کاظم نعمت الهی در اشرف بخاطر مشکل پزشکی اش شد؟ مگر در تشکیلات نمی گویند ما مسئول همه چیز شما هستیم. چرا نوبت به رسیدگی های پزشکی که می شود، همه مسئولین خود را کنار می کشند؟
امروز در آلبانی هم کم نیستند، اعضایی که در اثر بی توجهی و دیدگاههای فرقه ای رجوی جانشان را از دست می دهند.
چرا جان انسان ها در فرقه رجوی اینچنین بی ارزش است؟
فرید

خروج از نسخه موبایل