الیزابت استیکنی، سخنگوی فارسیزبان وزارت خارجه آمریکا در گفتوگوی اختصاصی با دویچهوله فارسی: فعالیتها و سخنان برخی سیاستمداران آمریکا سیاست رسمی این کشور نیست و سازمان مجاهدین خلق ایران جایگاهی در میان مردم ایران ندارد.
از زمانی که مسعود رجوی در کنار دشمن ملک و دین ایران صدام ملعون جا خوش کرد و خون فرزندان این سرزمین را با جاسوسی جاری کرد. مردم ایران حساب آنها را بستند و نام و نشانشان را به زباله دان تاریخ سپردند.
اما خانم الیزابت استیکنی، سخنگوی فارسیزبان وزارت خارجه آمریکا تازه دارد اعلام می کند که فعالیتها و سخنان برخی سیاستمداران آمریکا سیاست رسمی این کشور نیست و سازمان مجاهدین خلق ایران جایگاهی در میان مردم ایران ندارد.
با این ضد حالی که به مریم قجر زده شد باید دانست که سیاست های کاخ سفید هم مثل سیاست های مریم قجر است. چون آنها یک روز به میخ می زنند و روز دیگر به نعل، بیچاره دریوزگان بارگاه ترامپ که مجبورند برای بدست آوردن دل کاخ نشینان؛ بیش از پیش شرافت نداشته خود را به باد تاراج دهند.
در این میان مریم قجر و سایر وابستگان به امریکا، تبدیل به مهره هایی شده اند که بخیال مبارزه و سرنگونی نظام ایران از طرف سعودی ساپورت مالی شده تا در همایش های مسخره خود آنرا خرج امثال جولیانی و مک کین و بولتون کنند.
در طول تاریخ امپریالیسم با نوکرتراشی و بازی دادن آنها تلاش نموده تا از درون به ملت های ستم دیده آسیب برساند. به تجربه ثابت شده نوکران و اجنبی پرستان خیرخواهان ملک و ملت نبوده اند، حالا مریم مخملی و فرشگردهایی که ادعای قالی کرمان بودن هم دارند می خواهند با غمزه برای ارباب، سبیل های خود را چرب کنند.آنها نمی دانند که ملک ملت به انسانهای شرافتمندی که عزت وطن و تمامیتش را پاس داشته باشند نیاز دارد. بیچاره مریم رجوی که در خیالات خود فکر می کند حمایت بولتن و جولیانی آنها را سوار بر تانک وارد تهران خواهد کرد. تا به ملت ایران آزادی و روز خوش را به ارمغان آورند. زهی خیال باطل براین خریت و حماقت.
استیصال و درماندگی فرقه کثیف و تروریستی مجاهدین بر همگان آشکار و روشن است.
معتقدم این اظهار نظر خانم سخنگو فرصتی را برای فهمیدن و برگشت فریب خوردگان فرقه پیش رو گذاشته است که بدانند دارند با کارت چه کسانی بازی قمار می کنند. بازی که هیچ شانسی برای برد در آن قابل تصور نیست و با هر محاسبه ای آخرش دوسر باخت است.
کسانی که دل در گرو بیگانه دارند و مردم کشورشان هم از آنها متنفرند چه تصوری از آینده شان دارند؟ آنها چرا لحظه ای نمی اندیشند که کدام انسان با شرفی حاضر می شود ذیل دیکتاتوری فاشیستی حاکم بر فرقه رجوی زندگی کند که مردم ایران بخواهند چنین انتخابی را بکنند!! این تصور عمیقاً عامیانه و حاکی از عدم شناخت و بسته بودن مغز آنها در تشخیص خواسته ملت ایران است که نمی خواهند در سیطره و تحت سلطه فرقه رجوی باشند.
غالب روشنفکران عاشق وطن متعقدند بجای نوکری برای بیگانه باید در جبهه تولید اندیشه ورزی و رشد آگاهی های مردم سرمایه گذاری کنند. لذا هرگونه رفتار خائنانه از طرف ملت قابل بخشش نبوده و مورد طرد و تبری است.
ناگفته نماند فرقه رجوی وقتی در مسیر رسیدن به قدرت، عقبه مردمی اش را از دست داد به آغوش امپریالیسمی غلتطید که روزگاری خون آنها را بر سنگ فرش خیابانها می ریخت وحالا با شعار نابودی شاه و شیخ بدنبال تحمیل برتری هژمونی خود بر ارباب است و این گنده گویی هم نه مورد قبول ملت است و نه مقبول ارباب بزرگ.