بعد از توطئه سران فرقه تروریستی رجوی با اسرائیل و آمریکا در مورد دستگیری عاملی که قصد داشت مراسم مریم قجر را منفجر کند دروغ های زیادی شنیدیم که دستگاه تبلیغاتی رجوی سعی نمود این مسئله را با سفر آقای روحانی به اروپا همزمان نماید و استفاده سیاسی اش را ببرد و چهره ایران را در مورد برجام در چشم اروپائیان خراب کند ولی در این کار به مانند بقیه توطئه هایش موفق نشد.
البته در این باره افشاگری های زیادی در مورد دو فرد مورد ادعایی فرقه تروریستی رجوی شد و عکس هایی نشان داده شد که در کنار ابریشم چی بی غیرت می باشند و یا در کنار دیگر مسئولین فرقه و حتی در آکسیونهای فرقه در اروپا شرکت داشته که نشان از ماهیت ضد انقلابی فرقه رجوی و توطئه ای بود که به دنبال آن بودند را نشان می دهد.
سئوال این است وقتی این دو فرد سالها با نیروهای تشکیلاتی فرقه تروریستی رجوی همکاری می کردند این اتهام چگونه بیرون می آید؟ مگر آنها در رابطه مستقیم با مسئولین فرقه رجوی نبودند؟ این شیوه کار مربوط به فرقه رجوی است که با مزدور و مهره نفوذی خواندن سعی می کنند افراد را خراب کنند.
بطور مثال باید به برخوردهای رجوی ها و مسئولین اشاره نمود که وقتی فرد در مناسبات قرار داشت از او با عناوین مجاهد بازگشت ناپذیر، مجاهد انقلاب کرده، لم یرتابو و یک مشت کلمات مسخره بارشان می کردند همین که این فرد از مناسبات جدا می شد همان شب به او مارک نفوذی، مزدور و بریده نثارش می کردند بدون اینکه بفهمند که چه اراجیفی را نشخوار می کنند. البته بعد از سرنگونی صدام بین بچه ها عنوان می شد که مگر سازمان محل تولید مزدور و نفوذی است؟ چرا تا وقتی فرد در مناسبات قرار دارد کسی در این رابطه دستگیر نمی شود؟ وقتی فرد پایش به بیرون باز می شود به یکباره نفوذی و یا مزدور نام می گیرد؟ مگر سازمان محل تولید و پرورش مزدور و نفوذی است؟
ولی اگر بخواهیم به عمق مسئله نگاه کنیم این سازمان چون ماهیتاٌ بصورت فرقه ای اداره می شود و بر این اساس هر چیزی که سرکرده فرقه عنوان می کند باید اجرا شود. برای این گونه فرقه ها اساساٌ جان انسانها مهم نیست. شخصیت افراد در نظر گرفته نمی شود. اعضا باید به صورت برده زندگی کنند. به همین خاطر است که وقتی فردی اراده می کند که پا بیرون از مناسبات فرقه رجوی بگذارد به یکباره مزدور و نفوذی نام می گیرد چون رجوی تحمل شرایط خروج افراد از مناسبات را ندارد. او فکر می کند که تا پایان عمر باید فرد در خدمت اهداف ضد انقلابی و فرقه ای او باشد.
البته این گوشه ای از سوء استفاده کثیف رجوی از کلمات می باشد چون موارد زیادی بوده از اعضا؛ گزارشاتی در مورد غسل هفتگی گرفته و بعد از جدا شدن فرد از مناسبات برای خراب کردن شخصیت وی از آن گزارشات سوء استفاده نموده است کار بسیار کثیفی که در هیچ کجا مرسوم نیست و حداقل برای فرد اهمیتی قائل می شوند ولی رجوی از بس در منجلاب فردیت و جنسیت خود غرق می باشد فکر می کند همه مانند او دارای اندیشه های بسیار کثیف همانند وی می باشند.
در مورد دو نفر ادعایی هفته نامه اشپیگل هم باید گفت که این افراد سالها با نیروهای سازمان همکاری می کردند و به یکباره پرونده آنان از همکاری با اطلاعات ایران بیرون می زند مسئله مسخره ای که حتی خود مریم قجر هم اعتقادی به آن ندارد.
حال با این وضعیت می توان به تبلیغات فرقه رجوی پی برد که چگونه مسائل را به دروغ جلوه داده تا رجوی به امیال شیطانی خود برسد و از لابلای روزنامه های غربی به دنبال مطلبی علیه ایران می گردد و این جای شکر دارد که وقتی فرقه تروریستی رجوی این گونه تنظیم می کند معلوم است که کفگیرش به ته دیگ خورده است و دستش از همه جا خالی است.
هر چقدر مریم قجر به دنبال این گونه خبرها در خارج و داخل کشور است و فکر می کند با این گونه اخبار بی محتوا می تواند انگیزه ای به نیروهای نگون بخت خود در آلبانی بدهد چرا که او خودش بهتر از هر کسی می داند که با این گونه اخبار نمی توان به حکومتی فشار وارد کرد. سئوال از مریم قجر این است اگر روزی ابریشم چی بی غیرت یا هر کدام از مسئولین جنایت کار فرقه رجوی از مناسبات جدا شوند حتماٌ مزدور و نفوذی بوده و در مناسبات زندگی می کردند؟ چرا سعی می کنید با کلمات بازی کنید و این دلگرمی را به خودتان بدهید. دیگر دوران فریبکاری گذشته است.
هادی شبانی