بی گمان بزرگترین چالش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب نظام بین الملل و مکانیسم ملل متحد، پرونده فعالیت های صلحآمیز هسته ای کشور بود که بیش از یک دهه بخش اعظم انرژی و توان دستگاه دیپلماسی را به خود اختصاص داد. گرچه امید می رفت که با امضای موافقتنامه موسوم به برجام تنش ها پایان یافته و روند فعالیتهای هسته ای و غیرهسته ای ایران به حالت عادی خود بازگردد، اما ورود پدیده ای ناپایدار، قانون شکن و قلدرمآب به نام دونالد ترامپ به کاخ سفید و لغو برجام از سوی وی همچنان بر بحث ها پیرامون فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران دامن می زند.
اما در این میان نمی توان از نقش گروه منحوس مجاهدین خلق در تنش زایی و بروز اختلافات در کلیه سطوح در خلال این سالها غافل شد، گواینکه بخشی از مسائل بوجودآمده در نتیجه پرونده هسته ای ایران ناشی از خیانت های این گروه و همکاری با سرویس های جاسوسی دولت های متخاصم در ابعاد مختلف بوده است.
نقطه شروع اختلافات و طرح پرونده هسته ای ایران بعنوان یک موضوع مرتبط با صلح و امنیت بین المللی به کنفرانس مجاهدین در سال 2002 برمی گردد که در آن به فعالیتهای هسته ای ایران در نطنز و اراک پرداخته و آن را یک فعالیت غیرصلح آمیز و دارای ابعاد نظامی ترسیم نمودند. (گرچه در این زمینه نمی توان از ضعف اطلاعاتی نهادهای ذیربط و بویژه سازمان انرژی اتمی کشور و عدم آگاهی از قواعد حقوق بین الملل در خصوص نحوه و زمان ارائه اطلاعات مرتبط با فعالیت های هسته ای غافل شد).
در طی سالهای بعد نیز مجاهدین در راستای رسالت خود از فعالیت های مخرب در زمینه پرونده هسته ای ایران عدول نکرده و طیف گسترده ای از اقدامات خیانتکارانه و ضدملی و ضدمیهنی را از خود به نمایش گذاشتند. غالب اقدامات این گروه در سه دسته کلی قابل تقسیم است:
1. جاسوسی از فعالیت های هسته ای و همکاری با سرویس های جاسوسی بیگانه؛ از ارائه اطلاعات مخدوش راجع به تاسیسات هسته ای، پیشرفت پروژه ها و ویژگی های کمی و کیفی. همکاری این گروه بویژه با موساد و سازمان سیا بحدی بود که جان مک کین در نامه خود به اوباما در سال 2015، ضمن درخواست حمایت دولت اوباما از اعضای سازمان در آلبانی اشاره می کند که «مجاهدین خلق در ارائه اطلاعات و جاسوسی از تاسیسات هسته ای در ایران بسیار مفید بودند و باید مورد حمایت قرار گیرند». ضمن آنکه از نظر مک کین آمریکا برای اجرای توافق هسته ای از سوی ایران به سازمان مجاهدین خلق نیاز دارد!
2. ممانعت از پیشبرد فعالیت های هسته ای از طریق اقدامات خرابکارانه و بویژه ترور دانشمندان هسته ای؛ در این خصوص رونن برگمن نویسنده برجسته اسرائیلی در کتاب معروف خود با عنوان «برخیز و بی درنگ او را بکش» اطلاعات بسیار جالبی را از نقش رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هسته ای با مباشرت گروه رجوی در سال های 2010 تا 2012 ارائه می دهد. این ادعا در سخنان برخی مقامات اطلاعاتی (ازجمله فیل جرالدی افسر سابق اطلاعاتی آمریکا) نیز تکرار شده است.
3. برگزاری سمینارها و کنفرانس ها در کشورهای مختلف توسط اعضای سازمان با هدف ارائه اطلاعات به اصطلاح افشاگرانه! که به نوبه خود در تشدید اختلافات و شکل گیری جو منفی علیه فعالیت های هسته ای ایران تاثیرگذار بود.
در این زمینه افراد وابسته به این سازمان بیش از صد کنفرانس ضدملی ترتیب دادند که یکی از معروف ترین آنها کنفرانس اوت 2002 بود. برگزاری این کنفرانسها کاملا بلحاظ زمانی و مکانی هدفمند و برنامه ریزی شده بوده و عموما در مقاطع حساس و با هدف تشدید اختلافات و یا جلوگیری از دستیابی به توافق احتمالی صورت گرفته است.
بعنوان مثال در سال 2010 در اوج اختلافات هسته ای، مجاهدین طی کنفرانسی اعلام کردند که یک سایت هسته ای را در غرب تهران شناسایی کرده اند. (البته مقامات آمریکایی اعلام کردند که سالهاست از وجود چنین تاسیساتی در غرب تهران اطلاع دارند و دلیلی ندارد این مرکز یک سایت هسته ای باشد).
در سال 2011 جعفرزاده (از سخنگویان سازمان) در کنفرانسی خبری در واشنگتن با اتکا بر چند عکس هوایی اعلام می کند که ایران در مجتمعی به نام تابا در کرج مشغول ساخت قطعات سانتریفیوژ است و تاکنون قطعات لازم برای ساخت ده ها هزار سانتریفیوژ را در آنجا تولید کرده است.
در سال 2012 و پس از انتخابات ریاست جمهوری (که به خوش بینی ها در مورد حل و فصل پرونده هسته ای دامن زده بود) مجاهدین ادعا کردند که اطلاعاتی درباره یک سایت محرمانه هسته ای زیرزمینی در ده کیلومتری شرق دماوند کسب کرده اند که سایت مذکور در تونل هایی داخل کوه حفر شده اند. بنابر ادعای مجاهدین، این پروژه، ساخت 30 تونل و 30 انبار را شامل می شود.
گرچه کذب بودن ادعاهای مجاهدین توسط بازرسی های بعدی آژانس اثبات گردید (مجددا یادآور می گردد که در مورد نطنز، مساله به ضعف اطلاعاتی و حقوقی نهادهای تخصصی داخلی مرتبط بود) اما این گروه پس از امضای برجام نیز به رویه سابق اقدام به جوسازی و ارائه اطلاعات مخدوش در باب فعالیتهای هسته ای ایران نمود چنانکه در یک مورد در اردیبهشت 1396 سخنگوی سازمان در کنفرانسی در آمریکا ادعا کرد که به رغم توافق هسته ای، ایران بطور مخفیانه در حال پیشبرد برنامه اتمی خود در محدوده جدیدی در مجتمع نظامی پارچین است.
کلیه ادعاهای مجاهدین در سالهای اخیر بارها بوسیله آژانس بین الملل انرژی اتمی از رهگذر گزارشات مختلف و بازرسی های دقیق رد گردیده، با اینحال شور و شعف این گروه از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و اقدامات غیرقانونی ترامپ را نمی توان منکر شد. یقینا توقع وطن پرستی و احترام به تمامیت ارضی کشور از گروهی که همدست متجاوز بعثی بر سرزمین و هموطن خود آتش گشوده و چنان فجایعی را رقم زده، بسی عبث خواهد بود. چنان که در نشست مجاهدین در اردیبهشت امسال در آمریکا از شخصیتی ایران ستیز و نئوکان همچون رودی جولیانی خواسته می شود تا برجام را بصورت نمادین پاره و بر آن آب دهان بیندازد.
آنچه بدیهی است اینست که هدف مجاهدین از چنین تلاش های به اصطلاح افشاگرانه ای، ترغیب کشورهای غربی و بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی در هجوم نظامی به کشور بوده است. خیانتی که فقط از گروههایی با چنان گذشته تیره ای برمی آید. البته سوابق امر نشان می دهد که غرب هم دیگر به اثربخشی فعالیتهای مخرب ضدملی مجاهدین باور ندارد که اگر این گونه نبود چه گروهی خیانتکارتر از مجاهدین برای افشای فعالیتهای هسته ای در تورقوزآباد!
دکتر نواب محمدی