هزاره سوم را در شرایطی آغاز نموده ایم که زنان بعنوان نیمی از جمعیت جهان مصممند تا برای احقاق حقوق شناخته شده شان در اعلامیه جهانی حقوق بشر و رهایی از قید و بند های استعمار و سوء استفاده ای کلان استثمار گران طرحی نو و رهایی بخش رقم زنند، تا از زیر یوغ برده داران و برده فروشان که دیر زمانی است زن را بعنوان کالای تجارت و ابزار قدرت و وسیله شهرت به استثمار کشانده اند، نجات یابند. جای شک و تردیدی نیست که زن تا کنون مظلوم واقع شده است، چون حکومت ها مرد سالارند وسرنوشت نیمی از انسان ها را در دست گرفته اند وهر طوری که می خواهند زن را با خود به بیراهه می کشانند. ولی در عصر حاضر، زن متفکر، تحصیل کرده، پیشتاز، آگاه به مسایل اجتماعی و فرهنگی و علمی جایگاه خود را به نحو شایسته ای درک نموده ویافته است ودر مواردی با جهد وتلاش گوی سبقت و پیشرفت را از جنس مخالف ربوده است. اکنون زن دیگر برده وکنیز وطعمه وکالای بازار برده فروشان نیست، چون زن برای رهایی وکسب حقوق قانونی خود قیام کرده، فریاد می زند وبیدار است. از آنجایی که در بین کشورهای توسعه یافته زور مندان زرطلب چون علف های هرز شیوه های سنتی ومسخ شده برده داری واستثمار زنان را در پیش گرفته و باز بقایای برده فروشان کهن، بطور چشمگیری زن عصر اتم وارتباطات را به بازیچه وبهره کشی گرفته و با مکرو فریب برای پیشبرد اهداف ضد انسانی خود زنان بی شماری را در بدام تشکیلات فرقه ای خود انداخته اند، باز می شنویم که زن نگون بخت دیروز در تارهای عنکبوتی سوداگران مرگ ومدعیان دروغین آزادی گرفتار وزندانی شده است. به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن، بعنوان اعضای جدا شده ورهایی یافته از زندان رجوی به سرنوشت رقت بار وضعیت غم انگیز زنان اسیر و گرفتار تشکیلات مجاهدین اشاره ودر حد توان با ذکر واقعیات وافشای موارد فاحش نقض حقوق آنان دین خود را ادا نماییم. مسعود رجوی رهبر فرقه مجاهدین در ادامه فعالیت های تروریستی خود در ایران وعراق، با سوء استفاده وتبلیغات فریبنده، برای پیشبرد اهداف شیطانی خود صدها زن ایرانی را بدام انداخته، این زنان بر اساس آموزش های روانشناختی، مراحل شستشوی مغزی را گذرانده وبدون چون و چرا مانند کنیزان و بردگان مسخ شده رجوی در قلعه اشرف ودیگر زندان های فرقه بسر می برند. سالهاست که رجوی از زنان برای جلوگیری از ریزش نیروها استفاده می کند، زنان جدا شده با افشاگری های خود به موارد فاحش نقض حقوق زنان توسط رجوی اشاره کرده و گواه داده اند. از طرفی از زنان برای جذب و قفل نیرو، اغفال جوانان و کشاندن آنها به داخل فرقه استفاده می شود، ارتباط ومکالمات تلفنی زنان و برخورد های عاطفی وهدفدار گویای سوء استفاده آشکار رجوی از زنان در امر جذب هواداران می باشد. در فرقه رجوی زن به عنوان عنصر تعادل محسوب می شود، چون میزان اطاعت پذیری زنان بیش از مردان است واستثمار آنان بلامانع است. زن در فرقه رجوی نقش سوخت ایدئولوژی را ایفا می کند، مثلاً براحتی تحت تاثیر نشست ها وانقلاب های رجوی قرار گرفت وطلاق اجباری وجدایی از همسر وفرزند را بی چون وچرا پذیرفت، تا رجوی بتواند از پاسخگویی به مسایل واعتراف به اشتباهات سیاسی، نظامی نجات یابد. زن مسخ شده وقربانی استراتژی های ضد انسانی رجوی، با شستشوی مغزی به ابزار و وسیله شانتاژ تبدیل می شود، تا آنجایی که زنان بفرمان مریم رجوی خود را آتش می زنند تا با سوختن فرقه ای اهرم فشاری برای بیرون آمدن رجوی از زندان پاریس باشند. زن در فرقه رجوی همچون کالا در بازار های سیاسی، نظامی مورد بهره کشی وسوء استفاده قرار می گیرد، چون بر خلاف مردان از سطح اطاعت پذیری بالایی برخوردارند. رجوی از زنان بعنوان موش آزمایشگاهی برای تست استراتژی های خود استفاده می کند وبرای همین منظور مردان را خلع رده نمود ومهار کنترل فرقه را بدست زنان داد. زن گرفتار واسیر در فرقه رجوی مطلقه ای است که نمی تواند مادر باشد، وبه زندگی خانوادگی ابراز تمایل نماید. زن مسخ شده فرقه رجوی حق بازگشت به گذشته، اصل ونسب خود را ندارد، فقط وفقط بایستی به مسعود ومریم رجوی وصل باشد. در فرقه رجوی زن در پشت خروج ممنوع قفل شده، اکنون زن مجاهد خلق که برای رهایی و آزادی و نجات خود را به مجاهدین رساند، بدنبال عملکرد تروریستی وضد انسانی رجوی در لیست سیاه تروریست های بین المللی قرار دارد وبرای همه جهانیان ثابت شده است که از دامن مریم رجوی زن به تروریست تبدیل می شود. رجوی با جراحی ایدئولوژی، روزنه های احتمالی برای خروج از فرقه را برای زنان بسته است، پل های وصل به دنیای آزاد را خراب کرده تا زنان نتوانند به گذشته، اصل ونسب، خانواده، میهن خود بیندیشند، ومادام العمر در فرقه تروریستی مجاهدین برده وار وکور کورانه از مسعود ومریم اطاعت کنند. وقتی پای صحبت و درد دل زن استثمار شده و در زنجیر رجوی می نشینی مدام از یاس و نومیدی خود می گویند، آنان از اینکه از خانواده فرار کرده وعمری را به بطالت گذرانده اند واکنون آبرویی برایشان نمانده وجای پایی در بین خانواده وقوم وفامیل خود ندارند رنج می کشند، از طرفی رجوی نیز با تبلیغات کذب بر درد ورنجشان می افزاید، در حقیقت زنان مسخ شده واز هویت خود تهی گشته اند، تا فقط درراستای استراتژی های رجوی به پیش بروند، آمار حداقل وانگشت شمار زنان جدا شده نسبت به جداشدگان مرد که صد ها نفر را شامل می شوند خود گویای سر نوشت شوم وتلخ زن ایرانی در فرقه رجوی است. زن حق انتقاد واعتراض وتصمیم گیری را ندارد، زن موجودی فراموش شده است که بعد ازگذراندن جراحی ایدئولوژیک با موانع وخاکریزهای رجوی ساخته مواجه شده است که نه راه پس دارد ونه توان قدمی به پیش، آمار انگشت شمار زنان جدا شده طی ده سال اخیر وبعد از اشغال عراق، خود گویای قفل زنان وجلوگیری از خروج آنان از فرقه رجوی است، معدود زنانی هم که با گذراندن رنج ومرارت جانکاه خود را به بیرون از فرقه رسانده اند خود گواه نقض ابتدایی ترین حقوق زنان در فرقه مجاهدین هستند، ولی مریم قجر عضدانلو تنها زن حیله گر رجوی قبل از اینکه بدست نیروهای امریکایی بازداشت شود، توانست به همراه شماری از تروریست های عضو شورا از عراق فرار وخود را به فرانسه برساند. در پایان انتظار می رود مجامع بین المللی ومدافع حقوق بشر برای نجات زنان ِ زندانی در فرقه رجوی اقدام لازم را بعمل آورند وبه رجوی اجازه استثمار، انحراف زنان در مسیر اهداف تروریستی ندهند. ***************
عکسهایی از زنان مجاهد خلق اسیر در اشرف