رجوی بعد از عملیات کردکشی به نام مروارید در سال 1370 و پیش بردن خط انقلاب طلاق بالاخره در سال 72 برای اینکه رده بالاتری به زن سومش بدهد تصمیم گرفت که بامبول جدیدی به راه بیندازد و آن هم انتخاب مریم قجر به عنوان رئیس جمهور مادام العمر برای سازمان و اعضای نگون بخت بود. وی برای اینکه این خط را پیش ببرد تصمیم گرفت همه اعضای شورا را به عراق آورد و در سالن شورا در بغداد نشاند و اعلام کرد که تصمیم گرفته مریم قجر را رئیس جمهور اعلام کند. این تصمیم را رجوی از قبل گرفته بود و اعضای نگون بخت شورا که تعداد کمی هم بودند در مقابل تعداد زیاد نفرات سازمان که جز اعضای شورا به حساب می آمدند کاری نمی توانستند انجام دهند از طرف دیگر حیات نکبت بار خود را در گرفتن پول از سازمان می دانستند حتی حاضر نشدند در این مورد بحث و گفتگو کنند و همه شروع به تعریف از این اقدام رجوی کردند.
البته در این باره رجوی هم شیوه های فریبکاری خاص خودش را داشت او بطور مثال عنوان داشت که زنان در حکومت ایران قدرت رشد نداشته و مورد ستم قرار دارند ما با این کار انرژی شان را آزاد می کنیم، این اراجیف در حالی بود که در همان موقع هم پمپ بنزین سازمان در اشرف زنانه و مردانه بود و مردان حق نداشتن در خودرو در کنار زنان بنشینند و بقیه…
دراین باره رجوی تعریف های زیادی از زنش یعنی مریم قجر نمود و تعدادی هم از افراد کاسه لیس حاضر در جلسه از اعضای سازمان و شورا به تعریف و تمجید از مریم قجر پرداختند و اینکه با این انتخاب دیگر کار حکومت ایران تمام است و به زودی سرنگون خواهد شد و اراجیفی از این مدل که تمامی نداشت.
در نهایت با ناز و کرشمه مریم قجر قبول نمود و برای فریبکاری پرچم را بوسید و بعد از بوسیدن فضای گرفته ای به یکباره عوض شد و خوشحالی می کرد که انگار چند سال دیگر به قدرت خواهد رسید ولی این خواب بعد از 25 سال هنوز تعبیر نشده و مشخص شد که مسعود وی را سرکار گذاشته است.
بعد از این داستان رجوی تصمیم گرفت زنش را به فرانسه پست کند تا بتواند در زمینه کارهای سیاسی خطش را پیش ببرد. این خط البته که مشخص شده حرکت کردن در راستای منافع غرب بوده و اینکه این گروه زمینه مناسبی برای همکاری با غرب در زمینه جاسوسی و مزدوری و… دارد.
انتخاب مریم قجر بعد از مدتی یعنی در سی مهر علنی شد چون قبل از آن در تبلیغات شان مطرح می کردند که در روز سی مهر اتفاق مهمی خواهد افتاد و همه منتظر این خبر بودیم تا اینکه اعلام شد که مریم قجر رئیس جمهور شده و در نشست، مسعود عنوان داشت که با این انتخاب کار حکومت ایران تمام است چون ما موشکی به هوا پرتاب کردیم که دیگر نظام ایران کاری نمی تواند بکند.
به همین خاطر بعد از این انتخاب کشکی مریم قجر دستور داده شد که یک هفته باید جشن گرفته شود که این پروژه یعنی بیگاری کشیدن از افراد.
از آنجایی که نفرات حتی مریم قجر به عنوان مسئول اول سازمان و همردیف مسعود قبول نداشتند این تناقض هم به آن اضافه شد و نفرات که برای آماده سازی این جشن می رفتند مشکل داشته و حاضر نبودند تن به این کار بدهند یعنی اینکه تناقض داشتند ولی در مناسبات فرقه ای حضور داشتند و کار دیگری نمی توانستند انجام دهند.
این شیوه هر سال انجام می شد و بیشتر به خاطر تبلیغاتی بود که سعی می کردند با انگیزه دادن به افراد در تلویزیون نشان دهند که روحیه افراد بالا می باشد ولی این گونه نبود همه از این کار خسته شده بودند و کسی قبول نداشت که این چه داستانی است که هر ساله باید انجام داد مریم قجر هنوز رنگ ریاست جمهوری را ندیده این گونه از ما کار می کشد اگر روزی به قدرت برسد دیگر چکار خواهد کرد و هزاران تناقض دیگر که هیچ کس در این باره جرات حرف زدن نداشت.
اکنون وقتی به گذشته نگاه می کنیم در می یابیم که تمام این بازیها برای سر کار گذاشتن افراد در آن برهه از زمان در مناسبات بود چون فضایی که در تشکیلات حاکم بود کسی توجه و اهمیتی به زنان نمی داد و از این مسئله هم زنان و خود رجوی در یافته بود که باید اقدامی انجام داد تا بتواند مردان را تحت کنترل خود در آورد به همین خاطر این بازی مسخره را آغاز نمود. اکنون هم که مریم قجر بعد از 25 سال داشتن پست رئیس جمهوری پوشالی هنوز هم فکر می کند می تواند به قدرت برسد او از ارتش کاغذی و حمایت صدام به جایی نرسید و اکنون فکر می کند با آویزان شدن به جناح جنگ طلب آمریکایی و شیوخ مرتجع عربی بتواند به قدرت برسد و هر روز سعی می کند با عوض کردن لباس های گرانقیمت و دادن شعارهای مسخره و دهن پرکن برای خودش جایگاهی درست کند ولی او نمی داند که هیچ وقت از گندم ری نخواهد خورد چون کشور ایران صاحب دارد و صاحبان اصلی این کشور مردم هستند و به ماهیت جنایت کارانه تان پی بردند پس زیاد دم از حمایت مردم ایران نزنید که بسیار خنده دار است و وای بر اعضای نگون بخت فرقه که فکر می کنند با جشن گرفتن فرجی حاصل خواهد شد.
هادی شبانی