اکنون نزدیک به ده روز است که مریم رجوی در یکی از هتل های آلبانی مستقر شده و نشستهای لایه ای را با نیروهای خسته و فرسوده خود شروع کرده است. طبق معمول موضوع نشست فشار بیشتر روی افراد است که بایستی صبر جمیل داشته باشید و با روحیه انقلابی و پر شور، به ریسمان انقلاب مریم چنگ بزنید. در غیر اینصورت امسال هم از سرنگونی خبری نیست! الان نزدیک به چهل سال از آنروزی که رجوی در تحلیل هایش گفته بود که تا کمتر از شش ماه دیگر رژیم سرنگون میشود میگذرد و در طی سالیان متمادی حضور در عراق بارها و بارها دوباره تاریخ مشخص کرده بود و آن تاریخ سر میرسید و دوباره هیچ به هیچ و روز از نو و روزی از نو!
مسئولین فرقه رجوی در تمامی این سالیان همواره سعی داشتند که علت سرنگون نشدن رژیم را در نیروهای خود ببینند و آنها را مسئول سرنگون نشدن رژیم بدانند. در طول این سالیان حتی یکبار برای نمونه هم نشد که شخص رجوی یا مریم صادقانه با نیروهای خود حرف بزنند و بگویند که شاید آنها راه را گم کرده اند یا که در تحلیل هایشان جایی اشتباه کرده اند! همیشه مقصر همه چیز نیروهایی بودند که نه اختیاری داشتند و نه حتی حق فکر کردن آزادانه! اینبار هم در نشستها گفته اند که شما بایستی در نشستهای غسل هفتگی بیشتر شیرجه بزنید و انقلاب کنید تا رژیم سرنگون شود.
اما واقعیت درونی سازمان بسیار از آنچه ما میدانیم و اخبارش به بیرون درز میکند خرابتر است! نارضایتی نیروها و اعتراضاتشان به وضعیت سازمان و بلاتکلیفی شان در طول اینهمه سال، همه را بسیار خسته و فرسوده کرده است. بطوریکه مریم ناگزیر برای سرکوب وضعیت موجود، ناگزیر خودش به آلبانی آمده تا با نشستهایی که خودش برگزار میکند بتواند سرپوشی به اعتراضات روز افزون نیروها بگذارد! وضعیت به گونه ای شده که زهرا مریخی که ظاهرا به مسئول اول سازمان انتصاب شده به نیروها گفته که ما در اخبارمان از وضعیت خراب درون رژیم خبر پخش میکنیم غافل از اینکه وضعیت داخلی خودمان خرابتر و نگران کننده تر است!
اما اگر بخواهیم به علت اینهمه بحران در مناسبات و تشکیلات سازمان اشاره کنیم و علت مسئله دار بودن نیروهای اصلی سازمان را بدانیم قطعا به یک مورد اصلی بر میخوریم که: انحرافات شدید در خط و اصول سازمان باعث شده که آن اعتمادی که از گذشته بین نیروها و سازمان بود اساسا از بین برود و دیگر نیروها حرف رجوی و به طبع آن دیگر مسئولین را قبول نداشته باشند. تحلیل های اشتباه پشت سر هم، خروج از اصول و مبانی اصلی و پایه ای سازمان، وابستگی شدید به پول سعودی ها وتحت حمایت دشمن ترین دشمن مردم ایران یعنی امریکا و رژیم صهیونیستی و…بودن باعث شده است که دلسردی شدیدی بین نیروها بوجود آید که نتیجه آن این میشود که میبینیم.
همانطور که بارها گفته ایم؛ ما جداشدگان هیچ ارتباطی با حکومت و رژیم حاکم بر ایران و یا هیچ دفاعی از هیچکس و هیچ گروه و فرقه و سازمان و شخصیت دیگر نداریم و نمیکنیم. آنچه رسالت و مسئولیت خود میدانیم گفتن واقعیات و مشاهدات خودمان از مناسبات درونی مجاهدین برای آگاهی نسل های بعدی ایران است تا با چشم بازتری به کسانی که به آنها احیانا درب باغ سبز نشان میدهند بنگرند و فریب ظاهر خوش خط و خال کسی را که در سخنرانی هایش حرف های قشنگ و عامه پسند زد را نخورند! و این گفتن ها یعنی آزادی بیان، الفبا و مشق روز اول کلاس دمکراسی! الفبایی که مجاهدین بشدت با آن مشکل دارند و هرکس که موضعی برخلاف آنها بگیرد و حرفی که به مذاق آنها خوش نباشد را بزند، جیغ شان را به هوا خواهد برد.
مراد