پیام شماره ۱۱رجوی پیامی سراسر دجالیت، تزویر، ریا ودروغ ونیرنگ است.تحریم های ضدملی وضد میهنی درپیام باصطلاح ورود به دوران آماده باش” نادیده گرفته و آن را سیاست مقابله با مماشات نام گذاری کرده است. و با لفاظی های همیشگی که از ویژگی های رجوی است اینطور وانمود می کند که آدمخواران آمریکایی انقلابی شده وبرخلاف روش های قبلی دیگر مماشات با آنها را کنارگذاشته وقاطعانه درکنارملت ایران ایستاده اند تا برای ملت ایران آزادی و حقوق بشر وعدالت اجتماعی وامنیت و آرامش وپیشرفت را به ارمغان بیاورند.
از آنجایی که مسعود رجوی خودش را امام زمان می داند با نبوغی که فقط مختص اوست با تشخیص درست وبه موقع، پیام رهایی بخش وآسمانی اش را صادر کرده و ورود به فازسرنگونی را رسماً اعلام کرده است. رجوی در پیام خود صحبت ازسرنگونی می کند بی آنکه همانند پیام های گذشته زمان آن را مشخص کند چراکه در پیام های قبلی که تاریخ سرنگونی را مشخص کرده بود وعده هایش تو خالی از کار در آمد. او حتماً یادش نرفته که سال شصت وعده سرنگونی شش ماهه را داده بود و اکنون ۳۷ سال از آن زمان می گذرد. هرسال آن راتمدید می کند و هزاربارهمین وعده رابه نیروها داده وتعهد گرفته که آخرین آن سال گذشته بوده وآخرین روز تعهد آن ۲۲بهمن امسال است.
او صحبت ازکانونهای شورشی کرده همان کانونهای دونفره که با کلاه وروبنده های مسخره در دره ها و تاریکی های شب ادای نظامی گری و مبارزه را درمی آورند. باید گفت تو برو اول ریزش های درون تشکیلات راجمع کن، کانون شورش پیش کش.
در این پیام می خواهد بگوید من هنوز قدرت دارم وخود را درچشمان آمریکا موجه و کارا و تعیین کننده نشان دهد فارغ از اینکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا رسماً گفت انها هیچ جایگاهی دربین مردم ایران ندارند. خوب پس اینهمه خوش رقصی برای چیست؟ واقعیت این است که وعده ۲۲بهمن درحال فرا رسیدن است و آلبانی برای نیروهای مستاصل به باتلاق رجوی تبدیل شده است. زمان تعهد به آنها روبه پایان است و متعاقب آن رجوی باید شاهد ریزش اساسی در آنجا باشد. اینجاست که مخاطب پی می برد که این پیام فقط مصرف داخلی دارد ومی خواهد نیروهای وارفته راجمع وجورکند که دیگرتوان آن را نخواهد داشت وهدف هم زمینه سازی برای تعهد جدید وبه اسارت گرفتن وبرده کردن مجدد نیروهای اسیر در آلبانی است.
اما قبل از آنکه امثال ترامپ و پمپئو موافق تحریم ملت ایران باشند، رجوی و دارو دسته اش موافق تحریم بوده وفلسفه سیاسی آنها اساساً بر این بینش استوار است که با تحریم وفشار وگرسنگی ملت ایران به خیابان ریخته وحاکمیت دینی را سرنگون وآنها را بقدرت خواهد رساند. برای توجیح این تئوری کثیف رجوی بارها گفته:”مرگ یکبار… شیون یکبار” و مردم باید قیمت سرنگونی را بپردازند. می بینیم که شاه بیت این اراجیف سرنگونی وجابجایی قدرت است، نه نجات ملت.
گرسنگی و زردی کودکان و و بیرون زدن چشم آنها از حدقه….همان مصداق مرگ یکبار، شیون یکباراست واز نظر رجوی بهای سرنگونی است که ملت باید بپردازد.
رجوی جریان تحریم را چنان القا می کند که گویی موهبت الهی است برای ملت، وفرصتی است که جنایتکاران آمریکا برای نجات ملت از دست حاکمیت دینی برای ایران به ارمغان آورده اند تادرپناه آن به آزادی واستقلال وآرامش وامنیت برسند. این همان حقه بازی؛ دجالیت وکثافتکاری رجوی. اما درحقیقت مائده آسمانی وموهبت الهی برای خود رجوی ست که خدایش وپیغمبرش ترامپ وامامان بزرگوارش هم بولتون، جولیانی ؛ مک کین ملعون و گینگریچ ویک دوجین آدمخوار دیگر هستند.
اینجا باید به فرقه رجوی وشخص مسعود رجوی بگویم تحریم وگرسنگی دادن و شکنجه تدریجی مردم ایران با الفاظی مانند گسستن بندهای مماشات و استمالت هیچ معنای ندارد جزء سوق دادن مردم ایران به سوی ذلت ملی. رجوی همانی ست که با همکاری سرویس های جاسوسی اجنبی؛ با سیاه نمائی و بزرگ نمائی درباره مراکز اتمی ایران، مشوق تحریم های آمریکا بر علیه مردم ایران بوده است.
رجوی! تو یک ضد خلق به تمام معنا هستی خداوند ازتو و تقصیرهایت هرگز نخواهد گذشت که می دانیم خسرالدنیا و آخرت هستی ننگ ابدی بر تو و فرقه منحوست باد!