وقتی که قافیه تنگ می آید…

تاریخ ایران مملو است از سرداران زن و مردی که برگ های زرینی از تاریخ را رقم زدند و جاودانه شدند.
از طرفی، همچنین تاریخ ایران پر است از شیادانی که سرها بریدند و چشم ها کور کردند و خون ها ریختند و ننگ ابدی را برای خود ثبت کردند.
فرقه بدنام رجوی از دسته دوم است!
سران این فرقه جنایاتی را به اسم آزادی انجام دادند که پرداختن به جزئیات آنها، از طرفی شرم ازبیان آنها، و از طرف دیگر خشم از این همه جنایت و سنگدلی را در هر انسانی برمی انگیزاند.
هر موقع این سیاه دلان، کم می آورند، از تاریخ برای پرکردن حفره های خود، قرض می گیرند.
این بار نیز یکی از قلم به مزدان رجوی به نام”بهروز پویان”، از سردار مریم بختیاری سعی کرده به مریم رجوی برسد! هم اینان هستند که در پی تحریف تاریخ هستند و تلاش می کنند که گنجشک را رنگ کرده و به جای قناری، قالب کنند.
این مزدور دون پایه چنین گفته:
“از سردار مریم بختیاری تا مریم رجوی، از خیزش دلیرانه سردار مریم بختیاری علیه ارتجاع، استبداد و استعمار تا رهبری خارق‌العاده مریم رجوی بر یک مقاومت‌ سراسری با ابعاد پیچیده و گسترده‌ٔ ملی و بین‌المللی بیش از یک قرن فاصله است.”
رهبری خارق العاده!!! اگر واقعا کسی از نزدیک مریم عضدانلو را ندیده و در تشکیلات مجاهدین نبوده باشد، فکر می کند مریم، این عجوزه هزاررنگ، چه دسته گل بزرگی به سر اعضاء زده است.
هنوز عربده کشی های مریم، در اشرف، یادمان نرفته که سرمست از قدرت تفویضی از صدام حسین، فریاد مفت خور، مفت خور! را به سر اعضاء می زد. بله مریم، خارق العاده بود، اما در شقاوت و سنگدلی! هنوز یادمان نرفته که با دستورات مستقیم” خواهرمریم”! در اشرف، چه بر سر منتقدان و مخالفان می آوردند.
باز گفته:
” از منظر تاریخی ظهور نرینه سالاری را محصول سلطه‌ٔ یک شیوه‌ٔ تولید مسلط در جامعه می‌دانند که طی آن مالکیت در انحصار مردان قرار گرفته و زنان در حاشیه‌ٔ مناسبات جای گرفته‌اند.”
” نرینه سالاری”، را ما در مناسبات پاک شما دیدیم. مسعود در راس کل تشکیلات بود و همه زنان تحت سیطره او بودند! بزرگترین نرینه وحشی که ما دیدیم، رهبر خود خوانده شما در اشرف و در عراق بود! همه زنان تشکیلات طبق” بند ب” انقلاب ایدئولوژیک شما در حریم چه کسی بودند؟ همه زنان مجاهد در محضر کدام مرد روسری ها را برداشتند؟ در کدام سالن”Z”، رقص رهائی کردند و به معراج جمعی رفتند؟ با پوزش جدی از خوانندگان گرامی، کدام نرینه وحشی جز مسعود بود که با برخی زنان گلچین شده تشکیلات شب را صبح کرد؟
باید این آقای بهروز پویان، خجالت بکشد از تعریف و پاچه خواری زنی که واسطه عشق مسعود با زنان دیگر می شد! کجای تاریخ ایران سراغ داریم که یک” زن”، اینچنین به ابتذال و فحشای سیاسی و اجتماعی کشیده شده است و خود را هم رهبر بنامد؟ از شوهرش جداشده و بدون گذراندن دوران” عده” و زمان مشخص شده در شرع، به عقد معشوقه اش در حضور شوهر سابقش در آید؟! هرگز در تاریخ ایران، سراغ نداریم تا به این حد، دریده گی و وقاحت از سوی زنی رخ داده باشد!
در ادامه فرموده:
” مقاومت‌ تاریخی مردم ایران، با سمبولیزه شدن در مریم رجوی، حاوی یک شخصیت تکامل یافته و بالغ شده است.”
اگر” تکامل”! یک زن را به این درجه از حیوانیت مانند مریم می رساند! باید عطای چنین تکاملی را به لقایش بخشید. حیوانات جنگل هم برای خود حد و مرز و قلمرویی دارند. اما این مریم تکامل یافته شما، چه حد و مرزی داشت؟!
ما ایرانیان، در همه امورمان چارچوب داریم و به مرزبندی های مهمی در روابط اجتماعی معتقدیم، همه این مرزبندی ها در فرقه رجوی، برداشته شده است! زن در جایگاهی نیست که استقلال رای داشته باشد. در پروسه ای، زنان را مجبور به تن دادن به ازدواج های تشکیلاتی کردید! در زمانی دیگر همه زنان را مجبور به تجرد اجباری نمودید! در زمانی دیگر فرزندان را به اجبار از مادران جدا نمودید! در پروسه دیگر همه زنان را به عقد مسعود در آوردید! باز هم به این بسنده نکرده و رحم زنان را جراحی کردید تا آنها را از امید به زندگی، ناامید کنید. چه جنایت دیگری باید در حق زنان می شد که” خواهر مریم” شما در حق زنان نکرد؟؟؟ این فاحشه سیاسی و اجتماعی شما، شرم نمی کند که خود را متکامل ترین زن می داند؟!
آنقدر دلیل و مدرک در وطن فروشی، جرم و جنایت این گروه چه در حق مردم ایران و چه در حق اعضای در بند این گروه وجود دارد که باعث می شود مردم از این گروه روی گردان شوند.
اما یک دلیل قانع کننده برای رهبران مجاهدین وجود دارد که باعث میشود آنان این چنین خود را مضحکه عام و خاص کنند. آن هم نیاز درون گروهی است که تشکیلات مجاهدین را در آستانه انفجار قرار داده است زنان در ایران کنونی، بسیار آزادتر، رهاتر، مستقل تر و متکامل تر از زنان شما در تشکیلات مجاهدین هستند. مریم عضدانلو، مایه ننگ ایرانی هاست و آمر وعامل کشت و کشتار همه کسانی است که در بیراهه های رجوی، جانشان را از دست دادند…
فرید