در فرقه رجوی این طرز تفکر در ذهن هر فرد کاشته و همواره در درون او زنده نگه داشته میشود که او یعنی خودش یک”قهرمان” است. قهرمانی از هزاران قهرمان خلق، و در راه مسعود رجوی و مریم رجوی میجنگد که نماد قهرمانان خلق هستند.
اما در کنار چنین اندیشه ای یک اندیشه دیگر همواره وجود داشت و وجود دارد که این تفکر (قهرمان پروری) نه تنها تفکر انقلابی نیست بلکه تفکر بغایت ارتجاعی است، زیرا فریبی برای مغزشویی بیش نیست. شاخص های قهرمان پروری بعد از سالها کماکان همان مسعود و مریم هستند. تناقض اینجاست که اگر سازمان با تمام اصول و اعتقاداتش پویا و در حال تحولات شگرف است چرا شاخص هایش مثل آب راکد شده و در حال گندیدن و بو گرفتن است؟
همین یک قلم برای کسی که اندکی تعقل و تفکر داشته باشد کم تناقضی نیست. خیلی از کسانیکه توانسته اند از شر فرقه رجوی رها شوند به این تناقض پاسخ گفته اند، نه اینکه با آن کنار بیابند یا بی خیالش شوند یا تسلیم تمایلات سازمان شوند، بلکه مسئولانه برخورد کرده اند و در گذر زمان به حقیقت انکارناپذیر در درون خود دست یافته اند.
این چنین افرادی دیگر خود را گول نزده اند. آنان در درون خودشان بخود گفته اند که در درون فرقه و سازمان چکار میکنند؟ کسانیکه اطرافشان را گرفته اند بطور واقعی چه کسانی هستند؟ حرفها و شعارهایشان چقدر واقعی هستند؟ آیا مثل آب جاری هستند و مستمر تازه می شوند و رو به رشد هستند یا که همچون آب راکد در حال گندیدن میباشند؟
اینجاست که به انتخاب خود باید شک کرد و روی آن نه یک بار بلکه دهها بار فکر نمود و جمع بندی کرده و نتیجه گرفت. قطعا و بدون شک این نتیجه جدایی از سازمان میباشد. کما اینکه دیدیم و می بینیم که افراد زیادی در طی این سالها راه خود را جدا کرده و خط مشی سیاسی خود را از خط مشی سیاسی سازمان جدا کردند.
برخی دنبال زندگی مطلوب خود رفتند و برخی نیز به جبهه مخالف رفتند و تلاش کردند تا نسل جدید و جوان را آگاه سازند و مانع از اشتباهات دیگران در انتخابشان گردند. این ها در واقع بیشتر دلشان برای نسلهای جدید میسوخت که اشتباهاتی که اینان مرتکب شدند را مرتکب نشوند. جا دارد در همین جا به تک تک این افراد مسئول در جامعه جداشدگان تبریک گفت که یک بار دیگر در طرف درست تاریخ قرار گرفتند و اجازه تکرار اشتباه را ندادند.
اما ببینیم در سازمان چه کارهایی میکنند که فرد به این تناقضات برنخورد یا اگر خورد ذهنش را درگیر نکند. در سازمان مجاهدین خلق همواره به این می اندیشند و راه حل در می آورند، اولین و قدیمی ترین راه کار، راه حل تشکیلاتی است که فرد بعد از انتخاب تشکیلات، حق فکر کردن به سایر تفکرات را ندارد و در صورت مواجه شدن با هر نوع تفکر غیر سازمانی باید سریعا آنرا به سران فرقه به عنوان خطای ذهن گزارش کرده و خود را رها سازد. اسم این نقطه،”رهایی” از طرز تفکرات شیطانی در تشکیلات است تا فرد خود را با تشکیلات هر چه بیشتر همسو نماید و سرسپردگیش را به اثبات برساند و راههای بالا کشیدن در مناسبات فرقه را بخوبی بپیماید.
در طی تجاربی که سازمان بدست آورد و جمع بندی کرد به این نتیجه رسیدند که دیگر راه حل تشکیلاتی پاسخگوی این معظل بزرگ نیست که بتوانند افراد را کاملا کنترل نمایند، لذا مبادرت به یافتن راه حل های دیگری کردند و آن راه حل ها را در چارچوب ایدئولوژیک دنبال میکردند، زیرا اغلب افراد گرایشات مذهبی داشتند و تعصبات مذهبی، آنها را وادار به رعایت یکسری مسائل می کرد و حتی طرز تفکرشان را تغییر میداد. این فرایند طی روزها و هفته ها و ماهها و بعضا سالها طول میکشید تا شکل بگیرد و برای همه جا بیفتد و تبدیل به قانون گردد.
مهمترین این قوانین که دقیقا در رابطه با کنترل ذهن افراد میباشد که آنها دست از پا خطا نکنند، دو پدیده مهم به نام نشست های”عملیات جاری” و”غسل” است که در همین زمان با شدت و حدت در حال برگذاری آن هستند تا ذهن افراد را هر چه بیشتر و بهتر کنترل کنند. در واقع این دو ابزار فواید زیادی برای مسعود رجوی و مریم رجوی داشته است. آنها توانسته اند مثل دوربین مدار بسته با این دو ابزار بر ذهن افراد کنترل بیشتری پیدا کنند. این دو ابزار که از سال های گذشته ابداع شد و وارد مناسبات گردید جلوی فروپاشی با سرعت بالای سازمان را گرفت و مستمرا ارتقا یافت و تصحیحات به آنها داده شد و اصطلاحا بروز گردید.
افراد تشکیلات در دو دایره تنگ گرفتار هستند، یا در دایره عملیات جاری هستند یا در دایره غسل. (قبلا نشست های غسل هفتگی انجام می شد اما اکنون ظاهرا روزانه و حتی اصطلاحا در صحنه انجام می گردد).
هر دو پدیده اکنون تبدیل به مهمترین وسایل شستشوی مغزی افراد، کنترل روانی ذهن افراد، مهمترین وسیله و ابزار جاسوسی افراد نسبت به یکدیگر، مهمترین وسیله سرکوب احساسات و عواطف انسانی، مهمترین وسیله برای کنترل عادات روزانه افراد مثل خوابیدن و خواب دیدن و خوردن و نوشیدن و حرف زدن و ساده ترین کارهای روزانه هر فرد است. باورش برای افرادی که در فرقه نبودند و تجربه ای از مناسبات آنرا ندادند سخت است و گاه باورنکردنی.
اما در حقیقت اینها واقعیتهای همین الان فرقه رجوی است که به این شیوه های کثیف و ضد انسانی افراد را در چنبره خود دارند. خود عناصر فرقه وقیحانه از این شیوه ها بعنوان مترقی ترین شیوه های موجود در مناسبات تشکیلاتی نام میبرند ولی غافل از اینکه اگر این راه حل ها درست و حق بودند چرا در جامعه بشری و پیشرفته عصر حاضر پا نمیگیرند و گسترش پیدا نمیکنند؟ پاسخ بسیار ساده و روشن است، چونکه ناحق هستند، چونکه وارد مهمترین اسرار زندگی افراد میشوند و چیزی به اسم”حریم خصوصی” را برسمیت نمی شناسند. در واقع سالهاست که چیزی به اسم حریم خصوصی افراد معنا و مفهوم ندارد. دقیقا بخاطر نکاتی که خدمت شما بصورت بسیار فشرده عرض کردم، کنترل افراد تا که ماندن در مناسبات جهنمی فرقه را بر زندگی در دنیای آزاد را ترجیح دهند.
در مقالات دیگری راجع به دو پدیده سرکوب ذهن افراد در مناسبات فرقه یعنی نشست های”عملیات جاری” و”غسل” به صورت مبسوط توضیح خواهم داد تا ببینید که چطور بشکل غیر انسانی ذهن افراد در کنترل سران فرقه است.
بخشعلی علیزاده