با تاکید بر این اصول حقوق بشری، رسواتر میشوید که!

در آستانه” اجلاس جوامع ایرانیان” که لابد یکی از جلساتی برای آلترناتیو سازی ازطرف آمریکا وشرکاست که اینک بشدت متداول شده، سازمان مجاهدین رجوی، هوای حقوق بشری به سرش زده و مواد منشور حقوق بشر را منتشر کرده و لابد نمیدانسته که سرگنجبین صفرا خواهد فزود و ما به بر رسی پاره ای ازاین منشور و اثبات زیر پا گذاشتن حیرت آور آنها بصورت مختصر میپردازیم.
رسانه ی باند رجوی مینویسد:
“ماده ۱۲- زندگانی خصوصی یا امور خانوادگی یا محل سکونت، یا مراسلات کسی نباید در معرض دخالت خودسرانه واقع شود. نیز به حیثیت و حسن شهرت هیچکس نمی‌توان حمله کرد. هرکس حق دارد در این‌گونه دخالت‌ها یا این‌گونه تجاوزها، از پشتیبانی قانون برخوردار باشد”.
شکر که رجوی که هنوز دولتی ندارد و درامور خانوادگی اعضای سازمان مداخله نکرد.
گذاشت آنها نامه های سربه مهر خود را به فامیلان وآشنایان خود بفرستند وازآنها نخواست که خود را آنگونه” روسیاه” کنند تا” منیت” ها از وجوشان حذف شود تا سببی برای ” روسفیدی” رجوی باشد.
البته که همه ی این کارها را عمه ی ضد حقوق بشری من که سازمان را با اقتدار تمام سرپرستی میکرد در اشرف و بقیه ی جاها عملی نمود و هیچ قانونی مانع او نبودکه صد البته ربطی به رجوی ها ندارد و کسی را بجای کس دیگری دفن نخواهند کرد.
همچنین:
” ماده ۱۴- ب- در جرایم غیرسیاسی یا اموری که مخالف با اصول و هدفهای ملل ‌متحد باشد نمی‌توان از حق پناهندگی استفاده کرد”.
تعدادی از شماها، بخاطر ارتکاب به قتل و ترور کشور را ترک کرده اید و بنابراین نمیتوانید ازحقوق پناهندگی سیاسی استفاده کنید وبعضا هم بخاطر جرائم مالی وکلاه برداری ازایران فرار کرده و به سازمان پیوسته اید.
این دسته نیز نمیتوانند خود را پناهنده ی سیاسی بنامند.
سپس:
“ماده ۱۹- هر کس آزاد است هر عقیده‌ای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و این حق شامل پذیرفتن هر گونه رأی بدون مداخله اشخاص می‌باشد و می‌تواند به هر وسیله که بخواهد بدون هیچ قید و محدودیت به حدود جغرافیایی، اخبار و افکار را تحقیق نماید و دریافت کند و انتشار دهد”.
اینکه همه ی اعضای سازمان مجبور شده اند که نظری جز عقیده ی رجوی را نداشته باشند که اگر داشته باشند، مرگ های مشکوک و زندان های مخفی زندگی شان را تباه میکند، درتضاد کامل با این اصل است.
وقتی عقیده ای دربین محدوده ی کوچک دوستانه قابل طرح درتشکیلات رجوی نیست، خارج ازآن ودرمحدوده های جغرافیایی ابدا ممکن نیست، بخاطر همین موضوع ونیز، ارتباطی که این اعضای نگون بخت با جهان خارج- حتی در سطح اعضای خانواده اش – ندارند، هیچ امکانی دراستفاده ازاین ماده ندارند.
بنابراین، برای اثبات حسن نیت خود، آنها را ازقید وبند این دام های وسیع آزاد ساخته وسپس بسراغ ما بیآیید.
بعبارت دیگر، زمانی که رهبرتان رطب خورده، منع رطب را نخواهد توانست که بکند واگر میکند، خیلی بی شرم وشارلاتان حضور دارد.
دوباره:
” هر کس حق دارد برای پشتیبانی از منافع خود، با دیگران تشکیل سندیکا بدهد و عضو سندیکایی شود”.
کدامیک ازاعضای 3هزار نفری شما امکان تشکیل چنین تشکلی را دارند؟!
چرا اجازه نمیدهید که ازاین امکان استفاده کرده و رفع ظلم نمایند؟
وایضا:
“ماده ۲۴- هر کس حق استراحت و استفاده از ایام فراغت دارد، از جمله حق دارد ساعتهای کارش به‌طور معقول محدود باشد و از مرخصی نوبتی با دریافت حقوق استفاده کند”.
چاه کندن وپر کردن مجدد آن، علف چیدن و انجام مداوم کارهای تکراری وغیر لازم، کارهای روزانه و بشدت خسته کننده ی جماعتی است که به چنگ رجوی افتاده اند وتا نصف شب ها هم که اگر نگهبان و… نباشند، باید درکلاس های مغزشویی رجوی شرکت کنند وطبیعی است که وقتی برای استفاده ازاین تفریح ها ندارند.
درزمانی که شما حتی یک نفر ازاعضای سازمان را به مرخصی نمی فرستید ویا حتی اجازه نمیدهید که چند ساعتی در درب مقرتان با اعضای خانواده ی خود نشسته وساعاتی را خوش باشند، چرا باید این آرزو را صرفا برای دیگران بکنید:
دوستان را کجا کنی محروم / توکه با دشمن این نظر داری!
شما چرا اینهمه به بشریت دل میسوزانید و درعوض هیچ دلی برای دوستان خود نمیسوزانید؟!
هیچ آدم منصف وعاقلی فکر نمیکند که شما ذره ای صداقت درکارتان هست ودرعوض با مشاهده ی وضع تشکیلات شما، از واژه های خوب سوء استفاده ی رذیلانه ای میکنید.
وحید

خروج از نسخه موبایل