کانون های شورشی از سه دیدگاه

در یکی دوسال اخیر اصطلاح تازه ای به سازوکار تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق افزوده شده است که «کانون های شورشی» نام گرفته است. پروپاگاندای تشکیلات مجاهدین خلق ادعا می کند که این کانون ها در شهرهای ایران در حال گسترش هستند و هر روز مردم بیشتری در حال پیوستن به آن ها هستند. برای اثبات این ادعا تصاویری از کانون های کذایی در رسانه های مجاهدین منتشر می شود که ذهن هر بیننده بی طرفی را هم به چالش می کشد چه رسد به افرادی که با ماهیت تشکیلات مجاهدین خلق آشنایی دارند.
تصاویر همواره از فضاهای بی هویت –معمولا دشت و بیابان—و افراد بدون چهره گرفته شده است که با دیالوگ های مکانیکی و حرکات نمایشی و تصنعی، سرسپردگی خود را به «برادر مسعود» اعلام می کنند. عموما بینندگان این تصاویر را سه دسته تشکیل می دهند. کسانی که با مجاهدین خلق و سوابقشان آشنایی ندارند و احتمالا تنها چالشی که در ذهنشان مطرح می شود این است که «برادر مسعود» کیست؟ و چرا این افراد مجبور هستند با چنین شرایط غیر عادی حمایت خود را از او اعلام کنند و احتمالا اگر کنجکاوی آن ها اندکی بیشتر باشد برای پاسخ به سوالات خود با یک جستجوی ساده به سیل عظیم اطلاعات درباره سوابق تروریستی و همکاری های مسعود رجوی با صدام حسین و کیش شخصیتی که هزاران زن و مرد را به زنجیر کشیده است، دست خواهند یافت.
طیف دوم مخاطبین این تصاویر که دقیقا مخاطب هدف رسانه های مجاهدین خلق هستند را اعضای داخلی سازمان تشکیل می دهند که دسترسی به جهان و رسانه های آزاد ندارند. مخاطب گرفتار در درون فضای منزوی تشکیلات مجاهدین خلق ممکن است باور کند که واقعا «کانون های شورشی» در جای جای ایران در حال شکل گیری است. آن ها نمی دانند که در ایران امروز اگر کسی اعتراضی به شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشته باشد، نیازی ندارد که برای اعلام شورش یا اعتراض بدور از جمعیت به کوه و کمر برود؛ چنانکه حضور افراد جامعه ایرانی در اعتراضات مردمی و کارگری به وضع معیشتی و مشکلات اقتصادی به سادگی در رسانه ها منتشر می شود و معترضین نیازی به پوشاندن چهره خود نمی بینند. هرچند که اگر در ذهن مخاطب داخلی پرسش ایجاد شود که چرا این شورشیان انقدر کم تعداد و منزوی هستند و چرا در بیابان و بدور از مردم عادی جامعه تشکیل شده اند یا چرا چهره هایشان معلوم نیست، حق ندارند پرسش خود را مطرح کنند چرا که در تشکیلات پرسش ممنوع است.
و بالاخره دسته سوم بینندگان را افرادی تشکیل می دهند که به هر دلیلی با سوابق مجاهدین خلق و ماهیت واقعی آن ها آشنایی دارند. در سال های اخیر، برای این افراد تصاویر کانون های شورشی به نوعی جنبه سرگرمی پیدا کرده است اما گاهی تحلیل های متقن و کارامدی از درون دیدگاه های این افراد قابل استنتاج است.
آن ها همگی متفق القول هستند که اساسا کانون های شورشی وجود خارجی ندارد و آنچه در تصاویر دیده می شود نمایش فریب آمیزی است که صرفا کارکرد داخلی دارد. در زیر نظرات و تحلیل های برخی از این افراد را پس از تماشای تصاویر کانون های شورشی در یکی از رسانه های اجتماعی، می خوانید. این افراد شامل اعضای جدا شده از تشکیلات مجاهدین خلق، اعضای خانواده اسیران گرفتار در تشکیلات و یا افرادی که ارتباطی با مجاهدین نداشته اند اما از طرق گوناگون از سوابق و شرایط فعلی این گروه آگاه شده اند. خواندن این دیدگاه ها به شناخت بهتر ماهیت مجاهدین خلق و همچنین درک میزان اقبال عمومی نسبت به این گروه، کمک می کند.

***
علی شیرزاد:
کانونهای شورشی که قراره مردم را آزاد کنند نمیدونم چرا خودشون را ازترس آزاد نمیکنند درپشت عکس پنهان میشوند آنهم درکوه ودره وغار نه وسط شهر
غلام رضا شکری:
حاضرم قسم بخورم که اینا مال خودشونه بعد میگن شهرهای ایرانه توی اشرف و لیبرتی این کار رو میکردن بعد نفرات خودشونو فریب میدادن
علی شیرزاد:
کاررجوی عوامفریبی ست اگه بخواهیم فقط ازعوامفریبی هاش بنویسیم فکرکنم ده هزارمقاله میشود
احمد هاجری:
من نمیدونم چرا انزوا پرستی و جمع گریزی شرط اول عضویت در این سازمان؟
محمد رزاقی:
این برادران بلوچ قاچاقچی همانهائی هستند که تریاک رجوی تامین می کردند. رجوی که ریق رحمت سر کشید برای دریافت دستمزد مجبورند در پاکستان و افغانستان عکس روح پلید دست بگیرند تا جیره شان قطع نشود…
قربان علی حسین نژاد:
انگار روز 30 دی فقط رجوی از زندان آزاد شده. در حالیکه روز 30 دی روز آزادی زندانیان سیاسی است و همۀ گروههای ایرانی این روز را روز آزادی زندانیان سیاسی می نامند ولی کیش شخصیت و بت پرستی فرقۀ رجوی این روز را به نام رجوی مصادره کرده. تازه این عکسها از کجا معلوم در ایران می باشند و در آلبانی نیستند؟
محمد کرمی:
یک سوال این کانون های مثلا شورشی که هرکدام مربوط به یک شهر دیگر هستند چرا کفش همه شان یک مدل است در همه عکس ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
محمد رجبی:
دوستان عزیز همینکه صورتهاشون را پوشانده اند نشان دهنده انقلابی بودن انهاست. اینها وحشت دارند شناخته شده و تا بهمن که قول داده اند مردم در تف کردن روی صورتشان صرفه جوئی کنند
میهن آباد: مضحکه
باتمشاد تابناک:
این بچه بازی ها نمایشی دراروپا انجام می شود ونوعی خودفریبی فرقه رجوی است
مهران بایکان:
اسم این فرقه که میاد حالت تهوع بهم دست میده نظر دیگه ای ندارم
محمد رجبی:
خنده دار ترین موضوعی که من میبینم و شنیدم و میخوانم کانونهای شورشی مزاحمین خلق
محمد رجبی:
تمام ریگهای روان خوزستان و غرب کشور صرف نظر از مسائل داخلی تف به صورت اینها نمی اندازند چه رسد به اینکه اینها موفق به ایجاد کانونهای شورشی باشند
دونسل از جوانان کشور که می توانستند در سازندگی به کار گرفته شوند به دست رهبران خائن اینها به نابودی کشیده شد اینها به غیر از همان دوهزار اسیر در بند که آنها نیز متاسفانه در دام افتادگانی هستند هیچ چیز از ایرانیت ندارند مزاحمین خلق هستند نه مجاهدین خلق
نازیار علی زاده:
آزادی های یواشکی بسبک مجاهدینه؟
مریم مسیح:
یک عده بیمار روانی و فسیل بنام زامبی های مجاهدین خلق
بیچاره ها واقعا نیاز به درمان دارند
احمد هاجری: حرکت مبارزاتی در بن چاه
پرویز حیدرزاده:
باسیلی صورت خودرا سرخ نگه داشتن است،کارشون بازی و سر کاری است
سحر سالار:
۵نفر که با پول خریدن آوردن در بیابونهای ایران حالا دارن شعار میدن بزرگتراز اینا صدام و رهبرگوربگورش غلطی نکرد اینها درحد ی بازیه میخوان بگن ما هنوز زنده ایم و هستیم.

خروج از نسخه موبایل