اینکه چرا این نام را برای مقاله خودم انتخاب کردم به این خاطر است که به همین نام مقاله ای در سایت سازمان وجود داشت و اکنون قصد داریم که به عمق ماهیت رجوی پرداخته و او را به طور کامل معرفی کنیم که با نام مبارزه و آزادی خواهی چه خیانتی وجنایتی علیه مردم ایران انجام داده است.
اگر می خواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به دوران کودکی او برگشت و دید که در چه شرایطی بزرگ شده است و اطلاعاتی که وجود دارد در دوران کوچکی وی دچار مشکل روحی بوده که اکنون نمی خواهیم به عمق مسئله ورود کنیم.
اگر می خواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به دوران زندانی شدن در زمان شاه و همکاری او با شکنجه گران ساواک اشاره کنیم که در نهایت باعث لو دادن بنیانگذاران سازمان از جمله حنیف نژاد شد و در انتها هم با همکاری برادرش که مامور ساواک بود و با بخشش شاه از اعدام می گریزد و بعد به خیانت های خود در زندان ادامه می دهد و همه مخالفین خود را از دور خارج می کند و حتی به موسی خیابانی و علی زرکش هم رحم نکرده و آنان را به کشتن می دهد.
اگر می خواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به زندانی هایی نگاه کنیم که وقتی از زندان آزاد می شدند رجوی خیانت کار آنان را متهم به همکاری با ماموران زندان می کند و این در حالی بود که خودش در زمان شاه نهایت همکاری را با شکنجه گران ساواک انجام داده بود و به همین خاطر این کینه در وی وجود داشت تا با خراب کردن شخصیت فرد زندانی کسی به مقوله خیانت وی در زندان زمان شاه وارد نشود.
اگر می خواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به زندانی کردن و شکنجه افرادش اشاره کنیم که با بهانه نفوذی بودن تعدادی را به کشتن داد کسی که اعدام و شکنجه را نفی می کند حتی به اعضای خودش هم رحم نکرد و به همین خاطر تعدادی زندان به راه انداخته بود.
اگر می خواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به سابقه برادرش کاظم رجوی اشاره نمود که او چگونه برای پاک کردن چهره وی در همکاری با ساواک او را شهید به اصطلاح حقوق بشر نامید تا از این طریق او را فرد مهمی جلوه بدهد و اینکه فعالیت او بوده که از خطر اعدام گریخته است.
اگر می خواهیم مسعود رجوی را بشناسین باید به خیانت او و لو دادن محل موسی خیابانی اشاره کنیم تا وی با از دور خارج کردن وی دیگر در سازمان رقیبی برای خود نداشته باشد و این حرف دقیقاٌ از روی اطلاعاتی است که وجود دارد.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به دزدی زن دوستش اشاره کنیم که با روی هم ریختن مریم قجر وی را از شوهرش یعنی ابریشم چی دزدید و او را به عقد خودش در آورد و برای اینکه گند این کار در نیاید به او عنوان ایدئولوژیک داد.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به فرارهای او در سرفصل های مختلف برای پرداخت بها از جانب وی پرداخت که بطور مثال در ابتدای فاز نظامی به فرانسه گریخت و در زمان حمله اول آمریکا به عراق به اردن گریخت و در حمله دوم مخفی شده و دیگر خودش را نشان نداد این در حالی بود که همیشه وی عنوان می کرد که در کنار نیروهای خود در میان سختی ها باقی خواهد ماند اما در عمل این گونه نبود و این نیروهای او بودند که باید خون می دادند تا وی در کنار زن سومش زندگی راحت و بدون دغدغه داشته باشد.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به همکاری همه جانبه وی با دشمن مردم ایران یعنی صدام در جنگ عراق علیه ایران اشاره کنیم که چگونه به یکی از ارتش های صدام تبدیل شده و به کار جاسوسی و کشتن سربازان ایرانی مشغول بود این فرد کسی بود که از ابتدای شروع جنگ آن را محکوم نموده و عراق را مقصر و شروع کننده جنگ می دانست.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به ترور های کور و وحشیانه مردم بی گناه ایران اشاره کنیم که بدون هیچ حد و مرزی دست به کشتار می زد و این کار را برای خودش مشروع می دانست.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به حمایت همه جانبه از تروریست های داعشی اشاره کنیم که وقتی در عراق به پیروزی می رسیدند آنان را به نام عشائر انقلابی معرفی می کرد و فکر می کرد می تواند با پیروزی آنان جای پایی برای خودش در عراق درست کند البته قبل از جنایت های وحشیانه داعش، جنایت کاران فرقه رجوی به کارهای بدتر از تروریست های داعشی علیه مردم ایران انجام داده بودند و اگر اکنون از آنان دفاع می کنند به خاطر ماهیت جنایت کارانه رجوی می باشد.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به فروپاشی کانون خانواده اشاره کنیم که او معتقد است که هیچ خانواده ای به غیر از خانواده وی وجود نداشته باشد و در این راستا وی تمام زنان و مردان را از هم جدا نمود و معتقد بود که صاحب تمام زنان عالم است و مسئول پیشبرد این خط کسی نبود جز همسر سومش. به واقع رجوی چقدر جنایت کار و شنیع می باشد که حاضر است برای رسیدن به امیال شیطانی خود این گونه خانواده که در اسلام به نیکی از آن یاد می شود را از بین ببرد. خانواده محلی که حتی تروریست های داعشی هم به آن اعتقاد داشتند.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به راه اندازی رقص رهایی وی در اشرف اشاره کنیم که چگونه با بهانه انقلاب طلاق زنان را از مردان جدا نمود و بعد با راه اندازی مراسم عقد با آنان ازدواج نمود تا به امیال حیوانی خود برسد و این گونه سعی نمود که دیگر زنان نتوانند برای او قطبی شوند و زندگی خود را مانند شیوخ شکم پرست و زن باره به تشکیل حرمسرا پرداخت. آری رجوی این است که فقط به دنبال زندگی حیوانی است.
اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید گفت که در مناسبات و چهره رجوی هیچ گونه عشقی دیده نمی شود. علاوه بر آن از زمان شاه تا کنون هیچ گونه فدا و صدق و پاکبازی وجود نداشته و هر چه هست بازوان مخوف وی بر بنیادگرایی و تهدید در مناسباتش بوده است و اگر حرفی هم در این زمینه می زند بیشتر برای سر کار گذاشتن نیروهایش می باشد و اکنون با مشخص شدن چهره وی دیگر برای بیرون کارآیی ندارد اگر بخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به شعار مبارزه با امپریالسیم در اوائل پیروزی انقلاب ایران اشاره نمود و خودش را یکی از عوامل مهم در مبارزه با غرب نشان می داد ولی اکنون همسر سومش چگونه برای سناتورهای دست چندم دم تکان می دهد و عکس یادگاری می گیرد.
به راستی مسعود رجوی کیست؟ با توجه به معرفی مختصری که از وضعیت او کردیم باید گفت که او فردی خود کم بین و ترسو که از دوران کودکی به همراه خود داشته و در ادامه زندگی به فکر حفظ جان خود بوده و بعد از به قدرت رسیدن در سازمان به فکر زندگی حیوانی افتاد و بر هیچ کس رحمی نکرد و اکنون نیز مانند مغول به خرابکاری خود ادامه می دهد و باید گفت که او فقط خود و امیال شیطانی اش می باشد البته این نگاه مختصری به وضعیت او می باشد و اکنون نیز شاهد هستیم که در اوج فلاکت و بدبختی به حیات ننگین خود ادامه می دهد. او شیطانی است که خودش را به لباس انسان در آورده است.
هادی شبانی